کلیات دیوان فدایی. سرودۀ علامه حاج ملا اسماعیل فدایی کزازی (از علمای سدۀ سیزدهم هجری قمری). مقدمه و تصحیح: دکتر غلامرضا فدایی استاد دانشگاه تهران. تهران: پیام سحر، با همکاری مؤسسه ملا اسماعیل فدایی و اندیشۀ رسا. 1392. 936 صفحه.
جامعیت عالمان گذشته سبب میشد که در کنار تمام رشتههایی که تعلّم و تعلیم میکردند، «ادبیات فارسی» را جدی بگیرند، بالاتر از حدّ نوشتن صحیح و فصیح و استوار، بلکه در حدی که بتوان برگی تازه و تابنده به ادب فارسی افزود و شاهکاری برای آیندگان به ارث نهاد؛ یادگاری ماندگار که در آن «سخن خوب گفتن» را با «خوب سخن گفتن» به سان تار و پودی در هم آمیخت و به جای گذاشت. آن گوینده گفته بود:
ما برفتیم و «شعر» ما باقی است گردش روزگار بر «شعر» است و بدین سان بسا سرایندگان گمنام که حاصل عمر خود را به نسلهای بعد پیشکش کردند، بدون اینکه حتی به نامی در تذکرهها و متون تاریخ ادبیات یاد شوند. و چه باک؟ که آنها به خدمت میاندیشیدند نه نان یا نام. آنان باور داشتند که:
شاخ گل هر جا که میروید گل است.
باری، کلیات دیوان فدایی کزازی شاهدی صادق بر این مدّعا است. کتابی که در آن نزدیک به پانزده هزار بیت در قالبهای مختلف (مثنوی، قصیده، قطعه، ترکیببند و ترجیعبند، رباعی و ... ) آمده است.
مقدمۀ مفصّل مصحّح در 107 صفحه شرححالی نسبتاً گویا از ناظم و زندگی علمی او بیان کرده است. نیز، کارهایی را که در فرآیند تصحیح دیوان انجام داده، گزارش میکند. تعلیقات (شامل: فهرست آیات و روایات و واژهها بعلاوه نمایه اعلام) پایانبخش کتاب است.
مؤلف فقیهی است که نزد بزرگانی همچون سید علی طباطبایی صاحب ریاض، فرزندش سید محمد مجاهد، میرزا ابوالقاسم قمی، شیخ موسی کاشف الغطاء و دیگر بزرگان دانش اندوخته است. وی در زمینههای فقه، اصول، عقاید، رجال، تراجم، سیرۀ نبوی، و موضوعهای دیگر بیست کتاب نگاشته که بیشتر آنها در کتابخانههای عمومی و خصوصی باقیمانده است. نسخههای اکثر آنها به همت نوادگان وی در یک مرکز گردآوری شده و برخی از آنها منتشر شده که دیوان، یکی از آنها است. اهتمام نوادۀ دانشمندش دکتر غلامرضا فدایی استاد نامآور رشتۀ کتابداری دانشگاه تهران در این زمینه قابل تحسین است که میتواند و باید برای دیگر بازماندگان عالمان فقید، الگو و سرمشق باشد.
البته پیش از این از میان آثارش، دو کتاب منتشر شده بود: یکی کتاب جنات النعیم در احوال و فضائل جناب عبدالعظیم الحسنی، دوم کتاب عقد اللئالی در اصول عقاید.
سجع مُهر فدایی جالب است:
چو اسماعیل افتاده به هر سوست فدایی در حریم کعبۀ دوست
فدایی در این دیوان، دغدغه و التزام خود را نسبت به انتقال دستاوردها و یافتههایش نشان میدهد. او یک شاعر رسمی و حرفهای نیست که در اندیشۀ صنایع شعری باشد. بدین روی شاید برخی از شعرهایش در نظر شاعران حرفهای متوسط بیاید. ولی کسی که به محتوا نظر دارد، در آنها ابوابی میبیند که شاعر به روی خوانندگان گشوده است. به چند نمونه از این ابواب اشاره میشود:
یک. در مناجات «نسبة الکائنات الی الواجب» فهرستی از اصطلاحات منطق و فلسفه و دیگر علوم رایج را در قالب مناجات به دست داده است (ص ۱۱۳ و ۱۱۴).
دو. در مثنوی استدلالی «حقیقت معرفت» کتابها و مباحث فلاسفه و عرفا را به تفصیل نقد کرده و دربارۀ مبحث دشوار احادیث طینت، به روانی سخن میگوید. (ص ۱۱۵ تا ۱۱۸، شامل ۸۴ بیت).
سه. مثنوی «ابطال تصوف و اثبات معاد» نیز منظومهای استدلالی است که در آن به کتاب دیگرش «هیکل همایون» ارجاع میدهد. (ص ۱۲۰ ب ۴۱). فهرست فرقهها و سران تصوف بخشی از این منظومه است (ب ۶۸ تا ۱۱۸). مرور این منظومهها نشان میدهد که ناظم در زمان سرودن آنها بر مصطلحات علوم و دانشوران و آثار و اندیشه هاشان دارد.
چهار. مناجات المسبّحین (ص ۱۲۶ و ۱۲۷) قدرت ناظم بر سرودن عربی را مینمایاند.
پنج. مناجاتی (ص ۱۶۴ و ۱۶۵) با تأکید بر نام مادران معصومین، از نوادر کتاب است.
شش. سلسله منظومهها با مضمون قضاوتهای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام (ص ۱۷۴ تا ۱۸۹ – هفده مورد) از نوادر کتاب به شمار میآید.
هفت. برخی از قطعات کتاب، ناظر به یک حدیث نسبتاً طولانی است، گاهی با ذکر منبع (مثل فرحة الغری، احتجاج طبرسی، و ...) و گاهی بدون آن. محض نمونه ذکر میشود:
• ص ۱۹۵ تا ۲۰۰: روایت شخصی که به امام صادق علیه السلام رجوع کرده و سفارش حضرتش به والی برای حل مشکلش.
• حدیث اسحاق بن عمار (ص ۲۰۰ تا ۲۱۲).
• معجزۀ امام مهدی ارواحنا فداه و قصۀ قاسم بن علا در آذربایجان (ص ۲۳۷ تا ۲۴۱).
• شرح حدیث سفینه (ص ۲۴۳ تا ۲۴۶).
• شرح حدیث سطل و مندیل، از طرایف ابن طاووس (ص ۲۴۹ تا ۲۵۱).
• خبر خادم ابن هبیره (ص ۲۵۲ تا ۲۵۴).
• خبر فاطمه بنت اسد و میلاد امیرالمؤمنین (ص ۲۵۴ تا ۲۵۷).
• حکایت مسجد کوفه (ص ۲۹۱).
• حکایت فناخسرو (ص ۲۹۲).
• حکایت کمال الدین قشتم (ص ۲۹۵).
• ورود اما رضا علیه السلام به قم (ص ۳۰۰ و ۳۰۱).
• قصۀ محمد بن عیسی بحرینی و عنایت امام مهدی ارواحنا فداه در قضیه انار قلابی (ص ۳۴۰ تا ۳۴۵).
این گونه قطعات، از موارد شاخص این دیوان است. جا داشت که برای هر کدام، فقط عنوان منبع (در نیم سطر) ذکر شود که به کمک الواح فشردۀ موجود، دشوار نیست.
هشت. مدایحی که در دیوانهای دیگر کمتر دیده میشود، مانند مدیحۀ عبدالعظیم حسنی (ص ۴۶۴ تا ۴۶۶) و مدح زید شهید (ص ۸۵۳ و ۸۵۴) و مدح امامزاده سهل بن علی (ص ۴۷۴).
نه. اشاره به قصص مشهور مانند قصه اسکندر (ص ۲۱۷) یا غیر مشهور مثل رؤیای خودش (ص ۱۸۹) یا قصهای که از پدرش شنیده (ص ۳۴۷) زینت بخش کتاب است.
ده. اخلاقیات که ضمن غزلیات درج شده، مانند: آداب تعلیم و تعلّم (ص ۲۲۳ و ۲۲۴) و حرمت شرب خمر (ص ۲۲۷ و ۲۲۸).
یازده. ضمن تأکید بر اصالتهای اعتقادی، نقد «خرمقدسی» در قطعه زاهد جاهل (ص ۲۲۰ و ۲۲۱) دیدنی است.
دوازده. در یک قطعه ناگهان به هیجان میافتد، شور میگیرد، با بال محبت پرواز میکند و آنگاه تمام دستاوردهای این سفر معنوی را به آستان مقدس علوی هدیه میکند. (ص ۱۶۹ و ۱۷۰).
سیزده. پنج منقبت علوی (ص ۲۸۰ تا ۲۸۶) که با عنوان نامناسب «نادعلی» ارائه شده است.
از این موارد هنوز میتوان برشمرد که اجمال این مقال، مانع از این تفصیل میشود.
گفته شد که ناظم هرگز به فکر صنایع شعری نبوده است. اما در عین حال، دیوانش خالی از این گونه صنایع نیست. چند نمونه از این مدعا:
یک. ترجیع بند در ستایش چهارده معصوم، که هر بند به یک معصوم اختصاص دارد. (ص ۳۶۱ تا ۳۷۲).
دو. ترجیع بند اعتراف به درگاه الهی که هر بند به یک معصوم توسل مییابد. (ص ۳۸۱ تا ۳۸۸).
سه. تخمیس قصیدۀ عرفی شیرازی در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام (ص ۳۹۱ به بعد).
چهار. صنعت جمع و تفریق یا لفّ و نشر در قصیدۀ علویّه (ص ۴۲۱ و ۴۳۰ و موارد دیگر).
پنج. توصیفهای زیبا، از جمله: ص ۴۹۱.
شش. قصیده ملمع فارسی و عربی (ص ۵۰۱ و ۵۰۲).
در تمام این موارد، تأکید بر تبرّی همراه با تولّی (از جمله ص ۴۳۸) فضایی معنوی به شعرش داده که باید خواند و دید. این گفتار مجمل، امکان بازتاب همه این موارد را ندارد.
تعلیقات شامل گزیده آیات و روایات و واژههای مهم است. کاربرد هوشمندانۀ کلمۀ «گزیده» مانع میشود از طرح این پرسش که: چرا بخشی از مستندات یاد نشده است؟
ولی جای طرح یک پیشنهاد برای چاپهای آینده هست که باید محلّ کاربرد این مستندات در متن یاد میشد. همچنین آیات به ترتیب مصحف باید باشد نه ترتیب الفبایی.
معرفی مختصر کتاب به زبان انگلیسی کاری مفید است که در کتابهای دیگر نیز باید جدی گرفته شود.
تحقیق دیوان فدایی زحمت فراوان برده است و نسبت به چنین حجمی خطاهای چاپی بسیار کم است که جای تقدیر دارد. امید که این زجر خالصانه اجر وافر از صاحب شریعت داشته باشد. رنجی این چنین بردن و گنجی چنین ارزشمند به دیگران رساندن، ارجی والا دارد. دعای خیر حضرت بقیة الله ارواحنا فداه شامل حال تلاشگران این جهاد فرهنگی باد و روح بلند ناظم بر خوان احسان حضرتش مهمان باد. آمین.
[1]
جامعیت عالمان گذشته سبب میشد که در کنار تمام رشتههایی که تعلّم و تعلیم میکردند، «ادبیات فارسی» را جدی بگیرند، بالاتر از حدّ نوشتن صحیح و فصیح و استوار، بلکه در حدی که بتوان برگی تازه و تابنده به ادب فارسی افزود و شاهکاری برای آیندگان به ارث نهاد؛ یادگاری ماندگار که در آن «سخن خوب گفتن» را با «خوب سخن گفتن» به سان تار و پودی در هم آمیخت و به جای گذاشت. آن گوینده گفته بود:
شاخ گل هر جا که میروید گل است.
باری، کلیات دیوان فدایی کزازی شاهدی صادق بر این مدّعا است. کتابی که در آن نزدیک به پانزده هزار بیت در قالبهای مختلف (مثنوی، قصیده، قطعه، ترکیببند و ترجیعبند، رباعی و ... ) آمده است.
مقدمۀ مفصّل مصحّح در 107 صفحه شرححالی نسبتاً گویا از ناظم و زندگی علمی او بیان کرده است. نیز، کارهایی را که در فرآیند تصحیح دیوان انجام داده، گزارش میکند. تعلیقات (شامل: فهرست آیات و روایات و واژهها بعلاوه نمایه اعلام) پایانبخش کتاب است.
[2]
مؤلف فقیهی است که نزد بزرگانی همچون سید علی طباطبایی صاحب ریاض، فرزندش سید محمد مجاهد، میرزا ابوالقاسم قمی، شیخ موسی کاشف الغطاء و دیگر بزرگان دانش اندوخته است. وی در زمینههای فقه، اصول، عقاید، رجال، تراجم، سیرۀ نبوی، و موضوعهای دیگر بیست کتاب نگاشته که بیشتر آنها در کتابخانههای عمومی و خصوصی باقیمانده است. نسخههای اکثر آنها به همت نوادگان وی در یک مرکز گردآوری شده و برخی از آنها منتشر شده که دیوان، یکی از آنها است. اهتمام نوادۀ دانشمندش دکتر غلامرضا فدایی استاد نامآور رشتۀ کتابداری دانشگاه تهران در این زمینه قابل تحسین است که میتواند و باید برای دیگر بازماندگان عالمان فقید، الگو و سرمشق باشد.
البته پیش از این از میان آثارش، دو کتاب منتشر شده بود: یکی کتاب جنات النعیم در احوال و فضائل جناب عبدالعظیم الحسنی، دوم کتاب عقد اللئالی در اصول عقاید.
سجع مُهر فدایی جالب است:
[۳]
فدایی در این دیوان، دغدغه و التزام خود را نسبت به انتقال دستاوردها و یافتههایش نشان میدهد. او یک شاعر رسمی و حرفهای نیست که در اندیشۀ صنایع شعری باشد. بدین روی شاید برخی از شعرهایش در نظر شاعران حرفهای متوسط بیاید. ولی کسی که به محتوا نظر دارد، در آنها ابوابی میبیند که شاعر به روی خوانندگان گشوده است. به چند نمونه از این ابواب اشاره میشود:
یک. در مناجات «نسبة الکائنات الی الواجب» فهرستی از اصطلاحات منطق و فلسفه و دیگر علوم رایج را در قالب مناجات به دست داده است (ص ۱۱۳ و ۱۱۴).
دو. در مثنوی استدلالی «حقیقت معرفت» کتابها و مباحث فلاسفه و عرفا را به تفصیل نقد کرده و دربارۀ مبحث دشوار احادیث طینت، به روانی سخن میگوید. (ص ۱۱۵ تا ۱۱۸، شامل ۸۴ بیت).
سه. مثنوی «ابطال تصوف و اثبات معاد» نیز منظومهای استدلالی است که در آن به کتاب دیگرش «هیکل همایون» ارجاع میدهد. (ص ۱۲۰ ب ۴۱). فهرست فرقهها و سران تصوف بخشی از این منظومه است (ب ۶۸ تا ۱۱۸). مرور این منظومهها نشان میدهد که ناظم در زمان سرودن آنها بر مصطلحات علوم و دانشوران و آثار و اندیشه هاشان دارد.
چهار. مناجات المسبّحین (ص ۱۲۶ و ۱۲۷) قدرت ناظم بر سرودن عربی را مینمایاند.
پنج. مناجاتی (ص ۱۶۴ و ۱۶۵) با تأکید بر نام مادران معصومین، از نوادر کتاب است.
شش. سلسله منظومهها با مضمون قضاوتهای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام (ص ۱۷۴ تا ۱۸۹ – هفده مورد) از نوادر کتاب به شمار میآید.
هفت. برخی از قطعات کتاب، ناظر به یک حدیث نسبتاً طولانی است، گاهی با ذکر منبع (مثل فرحة الغری، احتجاج طبرسی، و ...) و گاهی بدون آن. محض نمونه ذکر میشود:
• ص ۱۹۵ تا ۲۰۰: روایت شخصی که به امام صادق علیه السلام رجوع کرده و سفارش حضرتش به والی برای حل مشکلش.
• حدیث اسحاق بن عمار (ص ۲۰۰ تا ۲۱۲).
• معجزۀ امام مهدی ارواحنا فداه و قصۀ قاسم بن علا در آذربایجان (ص ۲۳۷ تا ۲۴۱).
• شرح حدیث سفینه (ص ۲۴۳ تا ۲۴۶).
• شرح حدیث سطل و مندیل، از طرایف ابن طاووس (ص ۲۴۹ تا ۲۵۱).
• خبر خادم ابن هبیره (ص ۲۵۲ تا ۲۵۴).
• خبر فاطمه بنت اسد و میلاد امیرالمؤمنین (ص ۲۵۴ تا ۲۵۷).
• حکایت مسجد کوفه (ص ۲۹۱).
• حکایت فناخسرو (ص ۲۹۲).
• حکایت کمال الدین قشتم (ص ۲۹۵).
• ورود اما رضا علیه السلام به قم (ص ۳۰۰ و ۳۰۱).
• قصۀ محمد بن عیسی بحرینی و عنایت امام مهدی ارواحنا فداه در قضیه انار قلابی (ص ۳۴۰ تا ۳۴۵).
این گونه قطعات، از موارد شاخص این دیوان است. جا داشت که برای هر کدام، فقط عنوان منبع (در نیم سطر) ذکر شود که به کمک الواح فشردۀ موجود، دشوار نیست.
هشت. مدایحی که در دیوانهای دیگر کمتر دیده میشود، مانند مدیحۀ عبدالعظیم حسنی (ص ۴۶۴ تا ۴۶۶) و مدح زید شهید (ص ۸۵۳ و ۸۵۴) و مدح امامزاده سهل بن علی (ص ۴۷۴).
نه. اشاره به قصص مشهور مانند قصه اسکندر (ص ۲۱۷) یا غیر مشهور مثل رؤیای خودش (ص ۱۸۹) یا قصهای که از پدرش شنیده (ص ۳۴۷) زینت بخش کتاب است.
ده. اخلاقیات که ضمن غزلیات درج شده، مانند: آداب تعلیم و تعلّم (ص ۲۲۳ و ۲۲۴) و حرمت شرب خمر (ص ۲۲۷ و ۲۲۸).
یازده. ضمن تأکید بر اصالتهای اعتقادی، نقد «خرمقدسی» در قطعه زاهد جاهل (ص ۲۲۰ و ۲۲۱) دیدنی است.
دوازده. در یک قطعه ناگهان به هیجان میافتد، شور میگیرد، با بال محبت پرواز میکند و آنگاه تمام دستاوردهای این سفر معنوی را به آستان مقدس علوی هدیه میکند. (ص ۱۶۹ و ۱۷۰).
سیزده. پنج منقبت علوی (ص ۲۸۰ تا ۲۸۶) که با عنوان نامناسب «نادعلی» ارائه شده است.
از این موارد هنوز میتوان برشمرد که اجمال این مقال، مانع از این تفصیل میشود.
[۴]
گفته شد که ناظم هرگز به فکر صنایع شعری نبوده است. اما در عین حال، دیوانش خالی از این گونه صنایع نیست. چند نمونه از این مدعا:
یک. ترجیع بند در ستایش چهارده معصوم، که هر بند به یک معصوم اختصاص دارد. (ص ۳۶۱ تا ۳۷۲).
دو. ترجیع بند اعتراف به درگاه الهی که هر بند به یک معصوم توسل مییابد. (ص ۳۸۱ تا ۳۸۸).
سه. تخمیس قصیدۀ عرفی شیرازی در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام (ص ۳۹۱ به بعد).
چهار. صنعت جمع و تفریق یا لفّ و نشر در قصیدۀ علویّه (ص ۴۲۱ و ۴۳۰ و موارد دیگر).
پنج. توصیفهای زیبا، از جمله: ص ۴۹۱.
شش. قصیده ملمع فارسی و عربی (ص ۵۰۱ و ۵۰۲).
در تمام این موارد، تأکید بر تبرّی همراه با تولّی (از جمله ص ۴۳۸) فضایی معنوی به شعرش داده که باید خواند و دید. این گفتار مجمل، امکان بازتاب همه این موارد را ندارد.
[۵]
تعلیقات شامل گزیده آیات و روایات و واژههای مهم است. کاربرد هوشمندانۀ کلمۀ «گزیده» مانع میشود از طرح این پرسش که: چرا بخشی از مستندات یاد نشده است؟
ولی جای طرح یک پیشنهاد برای چاپهای آینده هست که باید محلّ کاربرد این مستندات در متن یاد میشد. همچنین آیات به ترتیب مصحف باید باشد نه ترتیب الفبایی.
معرفی مختصر کتاب به زبان انگلیسی کاری مفید است که در کتابهای دیگر نیز باید جدی گرفته شود.
[۶]
تحقیق دیوان فدایی زحمت فراوان برده است و نسبت به چنین حجمی خطاهای چاپی بسیار کم است که جای تقدیر دارد. امید که این زجر خالصانه اجر وافر از صاحب شریعت داشته باشد. رنجی این چنین بردن و گنجی چنین ارزشمند به دیگران رساندن، ارجی والا دارد. دعای خیر حضرت بقیة الله ارواحنا فداه شامل حال تلاشگران این جهاد فرهنگی باد و روح بلند ناظم بر خوان احسان حضرتش مهمان باد. آمین.
شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۲:۳۷
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .