بر دیدۀ من خندی کاینجا ز چه می‌گرید؟
خندند بر آن دیده کاینجا نشود گریان
(خاقانی)

بقیع منظری است فرادید جهانیان، علامت سؤالی بزرگ و تاریخی، پرسشی بی پاسخ مانده، بغضی که در گلو خشکیده، و دفتری که بعد از گذشت سده‌ها همچنان گشوده است.
بقیع با دو رویکرد مختلف مواجه بوده است:
رویکرد بایکوت (از سوی حاکمان سعودی) که مجال سخن گفتن و حتی تهیۀ تصویر را در باره‌اش را نمی‌دهد، مبادا یکی از آن تصویرها رسانه‌ای شود و خواب عده‌ای را برآشوبد؛
و در سوی دیگر، رویکرد احساس محور (از سوی شاعران و بانیان مجالس دینی)، که تنها به شعر و مرثیه بسنده کرده و شور را بر شعور مقدم داشته است.
اینک رویکردی دیگر به بقیع در کالبد نشریه‌ای بروز کرده که «بقیع نامه» نام گرفته و قرار است هر شش ماه یکبار به مهمانی خانۀ اندیشه‌ها بیاید.
«محمد نوری» کتابشناس و پژوهشگر نام آشنا، این بار با تحفه‌ای جدید به میدان آمده؛ نشریه‌ای که بدون حمایت هیچ فرد و مرکز دولتی یا حوزوی و بدون پشتیبانی این همه مؤسسه‌های صاحب آوازه، ۱۱۰ صفحه به قطع بزرگ (رحلی) ارائه می‌کند، در حوزه‌ای تخصصی که کمتر کار پژوهشی شده است.
نوری سردبیر، بر آن است که بقیع، نه یک قبرستان که یک تاریخ است، تاریخی که باید شناخت، و پشتوانۀ آن هزاران بزرگ از صحابه و تابعین و عالمان و چهره‌های شاخص که هر کدام رکنی از ارکان تمدن و فرهنگ اسلامی‌اند، افزون بر چهار امام معصوم که هر کدام، صرف نظر از نگاه شیعی (امامت)، در زمان خود دانشوری بی بدیل بوده است.
نوری بقیع را موزه‌ای می‌داند که مانند آینه‌ای فرهنگ بشری را نمایانگر است. سرمایه‌ای از دست رفته که سده‌های دراز با آثار باستانی کم نظیر خود، اشیاء هنری مانند قندیلها، آویزها و فرشها و دیگر جاذبه‌های فرهنگی، مجموعه‌ای از تلاشها و هنرنمایی‌ها را نشان می‌داد.
و امروز تماشاگه عبرت است؛ عبرت گرفتن از فرهنگ ستیزی کوردلانی قساوت پیشه که به نام «رحمة للعالمین» پیش آمدند و «زحمة للعالمین» شدند؛ البته تشت رسوایی آنها بر زمین افتاد، دریغا! به بهای خونهای زیاد بناحق ریخته بر زمین و نمایشهای چندش آور از سنگدلی‌ها نسبت به همگان، از مسلمان و غیر مسلمان.
بقیع تماشاگه عبرت است، از آن روی که سکوت جهانیان را در پی داشت، و امروز وارثان همان پایگاه اندیشه ستیز، نه به مراقد مورد احترام اهل سنت به دیدۀ حرمت می‌نگرند و نه کلیسایی از تیررس خشونت آنها در امان می‌ماند و...
بدین روی، نشریه «نامه بقیع» را که دیدم، وظیفه خود دانستم که ندای یاری طلبی آنها را به گوش اهل درد و نظر برسانم. بانیان این مجله در دو حوزۀ مالی و قلمی کمک خواسته‌اند؛ مالی بدان روی که نشریه کاملا مستقلّ است، و «همین گناهش بس!»
اما علمی، بدان روی که پژوهشیان کمتر به این وادی ورود کرده‌اند. و این مجله فرصتی است تا قصور و تقصیر خود را جبران کنند، زیرا همگان به بقیع مدیونند، از هر مذهب و اندیشه و گرایشی که باشند.
نگارندۀ سطور، خود مطالبی به این نشریه سپرده و اینک عزیزان اهل قلم را به بهره گیری از این فرصت معنوی فرا می‌خواند.

نخستین شماره این نشریه ده بخش دارد:
۱.آغاز سخن (سر مقاله)
۲.مقاله
۳.شخصیت شناسی
۴.ادبیات و هنر
۵.سفرنامه
۶.همایش
۷.اطلاع رسانی
۸.اسناد
۹.گزارش کتاب
۱۰.در آینه تصویر

نشانی‌های نشریه چنین است:
رایانامه: baqinameh@gmail.com
قم – صندوق پستی ۱۳۹/ ۳۷۱۶۵

 زیرنویس:

شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱:۴۱