بند ۲۱ تا ۳۰


[۲۱]
متن: أفتقولون إنّ إیمانکم المزعوم الموهوم أمرکم بما ذکر من أفعالکم القبیحة؟
ترجمه: آیا می‌گویید: ایمان گمان کرده و موهومتان با یادآوری کارهای زشتتان فرمانتان داد؟
پیشنهاد: آیا می‌پندارید که ایمان موهوم خیالی تان، شما را امر کرده به کارهای زشتتان که یاد کرد؟
نکته: ۱. قول در زبان عربی گاهی به معنای عقیده است. البته در اینجا با توجه به بار منفی این عقیده کلمۀ «پندار» به کار رفت. ۲. کلمۀ «گمان کرده» کژتابی دارد، لذا به جای آن «خیالی» به کار رفت.

[۲۲]
متن: صرّحوا بجواز تخصیص عمومات الکتاب بالخبر الواحد.
ترجمه: احکام عمومی قرآن کریم با یک روایت قابل اجرا و عمل است.
پیشنهاد: عمومات قرآن با خبر واحد تخصیص می‌خورد.
نکته: تخصیص، خبر واحد، عمومات، همگی مصطلحاتی است که بار معنایی خاصّ خود را دارد. لذا نباید ترجمه جایگزین این مصطلحات شود.

[۲۳]
متن: قال فی لسان العرب: ... الشیطان: معروف.
ترجمه: الشیطان: شناخته شده می‌باشد.
پیشنهاد: شیطان: به همان معنایی که همه می‌شناسند.
نکته: برای ترجمۀ عبارات کتابهای لغت، بیان ویژه ای باید به کار گرفت. هر جا به تناسب آن جمله، به نوعی که ساختار کتابهای لغت با توجه به مخاطب فارسی زبان، بومی شود.

[۲۴]
متن: تلک التصرّفات فی الخلق إنّما کان بتسخیر الله إیّاها له.
ترجمه: تصرّفهایی که در آفریده‌ها کرد، چیزی جز مسخّر کردن الهی در اختیارش نبود.
پیشنهاد: تصرفهایش در آفریدگان فقط بدان روی بود که خداوند، آنها را به تسخیر او در آورد.
نکته: اگر مترجم قبل از تحویل متن خود یک بار آن را ناقدانه بخواند، به ابهام موجود در آن پی می‌برد و در آن بازنگری می‌کند. این بازنگری نمونه ای است نه بیش.

[۲۵]
متن: لم یتظاهروا بشیء فضلاً عن التظاهر بالکرامة و الولایة و فضلاً عن إضراره بالناس.
ترجمه: تظاهر به داشتن کرامت و ولایتی بنمایند، چه رسد به اینکه باعث زیان دیدن مردم عادی بشوند.
پیشنهاد: به داشتن کرامت و ولایتی تظاهر کنند، چه رسد به این که به مردم عادی زیان رسانند.
نکته: ۱. کاربرد «نمودن» به جای «کردن» مانند «می باشد» به جای «است»، یکی از خطاهای فاحش و پرکاربرد است. ۲. استفادۀ افراطی از فعل «شدن» مانند «است» و «می باشد»، نشان می‌دهد که پدیدآور از ظرفیت گستردۀ فعل و تطوّر آن در دستور زبان فارسی خبر ندارد. ۳. با استفاده از این تطورها، می‌توان تنوّع زیادی در فعل ایجاد کرد، ضمن اینکه نوشتار به خوشخوانی نزدیک شود.

[۲۶]
متن: و ذکر اتّباع الذین فی قلوبهم زیغ لها ابتغاء الفتنة و ابتغاء تأویله. [ناظر به آیۀ هفتم سورۀ آل عمران]
ترجمه: و گوید: پیروی از کسانی که در دلهایشان روی برتافتن از حق فتنه انگیز و تأویل می‌باشد.
پیشنهاد: قرآن یادآور می‌شود که کسانی که در دل، انحراف دارند، به این دلیل از متشابهات پیروی می‌کنند که در پی فتنه و تأویل آن هستند.
نکته: کسی که گفتار بسیار مفید و راهگشای «آیین بدنویسی» نوشتۀ مرحوم استاد دکتر عباس حرّی (در مجله آینه پژوهش شماره ۹) را درست خوانده و فهمیده باشد، ترجمه اشاره شده را یکی از بهترین مصادیق بدنویسی می‌داند، ضمن آنکه اصل جملۀ عربی را نیز – کمی تا قسمتی – مصداق آن می‌بیند.
با تقسیم جمله اسمیۀ دور و دراز عربی به چهار جملۀ فعلیۀ کوتاه، مشکل فهم آن تا حدّی حلّ می‌شود.


[۲۷]
متن: ناصح، خبر واحد، راسخون فی العلم
ترجمه: اندرزگو، یک روایت، پایداران در دانش
پیشنهاد: خیرخواه، خبر واحد، راسخون فی العلم
نکته: ۱. واژه‌ها را به معنای لفظی دقیق باید ترجمه کرد، نه معادل مصطلح فارسی. (در مورد ناصح). ۲. کلمات کلیدی رشته‌های مختلف علوم را نباید ترجمه کرد. «خبر واحد» کجا و «یک روایت» کجا؟ این خطا و خطاهای مشابه، چنان عیان است که حاجت به بیان نیست.
نمونۀ مضحک آن که در متنی آمده بود: «قال حسین بن احمد». و مترجم نوشته بود: «نیکوی کوچک پسر ستوده گفت»!


[۲۸]
متن: و الیهود قائلون باستحالة النسخ فی الأحکام ...
ترجمه: یهودیان معتقد به دگرگون شدن نسخ در احکام هستند ...
پیشنهاد: یهودیان نسخ در احکام را محال می‌دانند ...
نکته: نوعی از کژتابی، «لغزندگی معنایی» است که مترجم باید از آن بسیار حذر کند. «استحاله» هم به معنای دگرگونی است، هم محال بودن. باید دید که در اینجا کدام یک با متن تناسب بیشتر دارد. اصل پیشگفته «متن را پیش از ارائه یک بار بخوان» این مشکل را حل می‌کند.



[۲۹]
متن: در قرآن آمده: یغفر الله الذنوب بأجمعه
ترجمه: می‌آمرزد خداوند گناهان را همه گونۀ آنها را.
پیشنهاد: إنّ الله یغفر الذنوب جمیعا. / به راستی خداوند تمام گناهان را می‌آمرزد.
نکته: خطاهای فاحش متن را نباید اصل گرفت. یک جمله که در متن می‌اید، برایند چند عامل انسانی است: نویسنده، تایپیست، نمونه خوان، و ... همه اینان انسان اند و در معرض سهو و نسیان؛ و بسا که اهل تعمّد در تحریف باشند. لذا دست کم امکان خطا از آنها منتفی نیست. گاهی مؤلف متنی مثلاً ایه را از روی حافظه نقل می‌کند، و خطایی روی می‌دهد. این مترجم است که باید خطای آشکار متن را نادیده گیرد و به وجه صحیح آن برگرداند. اگر مترجم چنین نکرد، ویراستار کار ناتمام او را تمام کند. زیرا نویسنده، حروف نگار، نمونه خوان، بازگردان و ویراستار، همگی یک حلقۀ دوستانه تشکیل می‌دهند با این هدف که متنی صحیح به خواننده ارائه کنند.
اشاره به خطای متن اصلی در چنین موارد، بسته به مورد است. حد اکثر اینکه در پانویس به این خطا اشاره شود.

[۳۰]
متن: فلو شاء الله لیمحو ما کان مکتوباً
ترجمه: پس اگر خداوند خواست که محو کند آنچه در آغاز نوشته نشده بود
پیشنهاد: پس اگر خداوند مشیت کند، آنچه را در آغاز ثبت شده بود، محو می‌کند.
نکته: ۱. گونه ای از کژتابی، «لغزندگی دستوری» است. در زبان عربی، حرف «ما» دو معنای مشهور دارد: نافیه و موصوله. در هر متن با توجه به معنا باید معادل صحیح را یافت. خوب بود مترجم گرامی پس از نوشتن این جمله از خودش می‌پرسید: چیزی که نوشته نشده بود چگونه محو شود؟
۲. ترجمه کلمۀ «مشیّت» - با بار معناییِ دقیق و سنگینی که دارد - به «خواستن»، کژتابی‌ها و سوء فهم‌هایی در پی دارد که برخی از پرسش‌های مکرّر و کهنه در باب عدل الهی، برخاسته از این گونه ترجمه‌های غلط بر می‌خیزد. این مطلب تفصیلی دارد که به گفتاری مستقل نیازمند است.
شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۵:۳۲