مقالۀ چهارم
تحقیق مجدّد و نشر کتاب با تکیه بر تجربۀ مربوط به
«العقد المفصّل» نوشتۀ سید حیدر حلّی

دکتر مضر الحلّی (عراق)

در سال 1331 هجری مطبعۀ شابندر در بغداد، کتاب «العقد المفصّل في قبیلة المجد المؤتّل» نوشتۀ سید حیدر حلّی را در دو جزء (یک مجلّد) منتشر کرد.
این کتاب یک دانشنامۀ کوچک ادبی به شمار می‌رود که نویسنده آن را در یک مقدمه و بیست و هشت باب و خاتمه سامان داده است. شیخ علی خاقانی در بارۀ آن گوید:
کتابی ارزشمند و پربار که نویسنده‌اش برای دوست خود شیخ محمد حسین کُبّه نوشت، مآثر و آثار او را نگاشت، و مطالبی به نظم و نثر را که خود و دیگران در بارۀ این خانواده (آل کبّه) نوشته‌اند، گرد آورده است.
وی ضمن آن، بسیاری از اخبار ادبا و شعرا و نکته‌های لطیف و قطعه‌های لذت‌بخش را بیان کرده است. همچنین به مطالبی پرداخته است، مانند: فنون و علوم ادبی، انساب و اخلاق، صفات و عادات عرب، اخبار ملوک و امراء و وزراء، نوادر ادیبان، بلاغات النساء، وصف جمال، سرقت‌های ادبی و نکوهش شاعرانی که سرقت ادبی کرده‌اند.
مفاضله میان شعرا را آورده است و اثبات مسائلی که تمییز میان آنها می‌افکند، و وقایع تاریخی و رویدادهای خونین را در بر دارد. (دیوان سید حیدر حلی، ص 21 – 22).

گروهی از فاضلان ادیب در عراق آن را تصحیح و نشر کرده‌اند. انصاف این است که باید تلاش آنان را قدر بدانیم. کتابی که حدود صد سال پیش برای نخستین بار چاپ شده بود، با وجود کمبود امکانات که در آن زمان بوده است.
لذا خطاهایی در آن بود که نیاز به تحقیق و نشر مجدد را ایجاب می‌کرد. طه محسن در مجله المورد (ج 16، شماره 2، ص197) ضرورت بازنشر آن را یادآوری کرده است.
چاپ قبلی مشکلاتی داشت، مانند:
1.حروف آن بسیار ریز بود که خواندنش را دشوار می‌کرد.
2.خطاهای چاپی زیاد و مکرّر.
3.عدم ضبط نصوص نثری و شعری به گونه‌ای که بسیاری از خوانندگان کتاب نتوانستند از آن بهره گیرند.
4.نسبت برخی از ابیات به کسانی که گویندۀ آن نیستند.
5.به مخطوطاتی که اساس طبع بوده و روش تحقیق و ... اشاره نشده است.
6.ناشر تصرفاتی در کتاب کرده که اعتماد به آن را کم کرده است.
7.ناشر نصوص نثری و شعری فراوانی از «الرحلة المکیة» حذف کرده که ارجوزۀ الفیۀ کبه است. نیز تقریظ‌های آنها که 16 تقریظ می‌شود، و نکات ادبی و استطرادی که بخش مهمی از کتاب است، حذف شده است.
نیز مقدار زیادی از شعر شیخ محمد حسن و شعرهای دیگر شاعران را که به او اهدا شده، حذف کرده است.
8.ناشر از قطعه‌ها و قصاید شعری ابیاتی حذف کرده و مطالبی به آنها افزوده است، بر خلاف آنچه نویسنده خواسته و نظر داشته است.
9.ناشر بعضی از عنوان‌های کتاب را تغییر داده، بدان گونه که خود خواسته است.
10.یک فصل کامل از کتاب را حذف کرده است.
شیخ آقا بزرگ، حجم محذوفات را یک ربع کل کتاب می‌داند. (الذریعه، ج 15 ص 299).
وقتی قصد تحقیق کتاب را داشتم، برای یافتن مخطوطات آن کوشیدم. ولی کسانی که از آنها توقّع کمک داشتم، مرا واگذاشتند و یک کلمه با من سخن نگفتند. ولی سرانجام به یک نسخه کامل واضح دست یافتم و بر اساس آن تصحیح کردم. این نسخه نزد آل کبّه بود و احتمالاً به خط نویسنده است، چون تجدید نظرهای زیادی در آن می‌بینم.
تمام تغییرهایی را که در چاپ قبلی روی داده بود، تذکّر دادم تا خواننده از آنها آگاه شود. لذا می‌توانم ادّعا کنم که این نخستین چاپ تحقیقی و صحیح کتاب است که بر اساس قواعد تحقیق مخطوطات انجام می‌شود.

مقالۀ پنجم
فرهنگ محقق و اثر آن در تحقیق نصوص
با تکیه بر آثار شیخ محمد حسن آل یاسین (متوفی 1427/ 2006)

عبدالکریم دبّاغ

با بررسی آثار شیخ محمد حسن آل یاسین (1350 – 1427) به نکته‌ای دست یافتم که کسی از محققان را مانند او نیافته‌ام. او قبل از تألیف به تحقیق متون روی آورده است. نخستین کارهای او در تحقیق متون به سال 1372/ 1953 و نخستین کارش در تألیف به سال 1376/1957 بوده است.
این مقاله در یک مقدمه و دو بخش ارائه شده است:
مقدمه در بیان اهمیت تراث و نگهداری آن، احیای آن، مخطوطات و تحقیق، بیان معانی آن در لغت و اصطلاح، بایسته‌های محقق، تحقیق گروهی.
بخش اول: سیرۀ علامه محقق شیخ محمد حسن آل یاسین و آثار او، شامل: نسب، ولادت، کودکی، آموزش، اثر او در حیات علمی و فرهنگی، تألیفات و تحقیقات، آنچه در باره‌اش گفته‌اند، شعر، وفات و مراثی او، منابع پژوهش در باره‌اش.
بخش دوم: تحلیل اثر فرهنگ آل یاسین و شناخت آن در تحقیق نصوص، آغاز او به تحقیق متون پیش از تألیف کتاب، هویت علمی او و عواملی که در تکوین آن اثر گذاشته است.

مقالۀ ششم
گزارشی از برنامۀ تحقیق کتاب «الحصون المنیعة في طبقات الشیعة» نوشته شیخ علی آل کاشف الغطاء (م 1352)
در مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، شعبۀ نجف

دکتر عمّار عبودی ناصر

مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث در طول سه دهۀ گذشته آثار مهمی در حوزۀ فرهنگ شیعی به روش تحقیق گروهی سامان داده است. یکی از آنها کتاب «الحصون المنیعة في طبقات أعلام الشیعة» است، نوشتۀ شیخ علی بن محمدرضا آل کاشف الغطاء (م 1352) که حدود نود سال پس از تألیف در گوشۀ خانه‌ها افتاده بود. بعد از اعلام آمادگی خانوادۀ مؤلف – به ویژه نوه‌اش شیخ شریف کاشف الغطاء – و با اشراف شیخ احسان جواهری، کار تحقیق آن در مؤسسه آل البیت شعبه نجف شروع شد. اصل کتاب در نُه جلد مفصل به شکل پیش‌نویس بوده که مؤلف مطالب مربوط به هر شخصیتی را کنار هم نوشته تا بعدا تدوین کند و در طبقۀ خاصّ خود بیاورد. ولی فرصت نیافت. لذا مؤسسه در این کار گروهی، طبقۀ هر شخصیتی را تعیین کرد تا تخریج و تحقیق آن نیز انجام شود.

مقالۀ هفتم
ملاحظات تازه در مورد حملۀ مغول به عراق
به روایت منابع عراقی

یوسف الهادی

این مقاله در مورد یک نسخۀ خطی موجود در پاریس است که عنوان دقیق آن روشن نیست، ولی مؤلف خود را به این عنوان شناسانده است: «أفقر خلق الله الغنيّ المعبود نیک پی بن مسعود بن محمد بن مسعود». این کتاب مفصّل تاریخی به زبان فارسی بیش از 600 برگ دارد، شامل: تاریخ ایران باستان، سیرۀ پیامبر، تاریخ دورۀ چهار خلیفه و امویان و عباسیان، دولت‌های محلی ایران، صفاریان، سامانیان، غزنویان، چنگیزخان (تا سال وفات او 624/ 1227).
نام مؤلف را در هیچ یک از کتابهای تراجم یا نقلهای تاریخ نیافتیم. این نام، تأمّل برانگیز است. ولی «نیک پی» یعنی سعید. لذا احتمال می‌دهیم که او «سعید بن مسعود کازرونی» (727 – 785) باشد که حاجی خلیفه از او یاد کرده است.
در تحقیقات مربوط به حملۀ مغول به عراق، با دو روایت روبروییم:
الف. روایت بغدادی، که بر اساس نوشته‌های مورخان بغداد است، آنها که در زمان ورود مغول در بغداد بوده‌اند و رویدادهای مربوط را با دقت دیده و به تفصیل نوشته‌اند. مشهورترین آنها، ابن ساعی شافعی مورخ (593 – 674) است که در گزارش رویدادها، پیوند منطقی را رعایت کرده و در تفصیلات او تناقض نیست.
ب. روایت دروغین که آن را روایت شامی / مصری می‌نامیم، که مورخان شام و پیروان آنها در مصر نوشته‌اند. جمعی از شامیان که پیرو ابن تیمیه حنبلی بودند، مانند ابن کثیر شافعی، سُبکی شافعی و ابن کثیر شافعی هستند که سالها – و بعضی قرنها – پس از رویداد مغول می‌زیسته‌اند.
ویژگی این روایت گرایش نژادی و خرافه‌گرایی و عدم توجه به خرد خوانندگان است، زیرا تنها سبب این جنگ را وزیر عباسیان مؤیّد الدین بن علقمی امامی پنداشته‌اند. اینان می‌گویند که بعد از سال 654 مغول را به جنگ با عراق تشویق کرد و آنها دعوتش را پاسخ دادند.
این کلام با واقعیت تاریخ مطابق نیست که بر اساس آن، جنگ مغول برای کامل شدن برنامۀ سلطه انجام شد، یعنی سلطه بر مناطقی که سلطه بر آن انجام نشده بود، در شرق (چین) و در غرب (جهان اسلام). وقتی منکوقاآن حاکم مغولی در سال 649/1251 به تخت نشست، به برادرش هولاکو امر کرد که ابتدا با قلاع اسماعیلیه در ایران، سپس به عراق و شام و مصر حمله کند. هولاکو این امر را عملی کرد و از سال 650/ 1252 سپاه خود را سازمان داد.
روایت شامی/مصری از آن زمان تا کنون، چنان گسترش یافته که بسیاری از نویسندگان بعدی نیز آن را بدون توجه به محتوایش عیناً آورده‌اند. آنها خلیفه عباسی مستعصم را تبرئه می‌کنند، با این که در رقص و آواز و بازی با پرندگان غوطه‌ور بود و افراد دزد و فاسد بر گرد او جمع شده بودند. این مورخان گناه فسادهای خلیفه را به گردن وزیر می‌اندازند، چون کمترین نقش را در دولت عباسی داشت.
گفتیم که بیشتر منابع روایت بغدادی که به حقیقت نزدیکتر است، نابود شده و از میان رفته است. لذا متن نویافتۀ نیک پی که نکات مهمی از این روایت را باز می‌گوید، به دو دلیل مهم ارزش زیادی دارد:
الف. با وجود مشابهت بعضی از فقرات آن با نوشته‌های مورخ مغولی رشیدالدین همدانی شافعی (648 – 718) و ابن عبری مورخ (623 – 685) نکات ویژه‌ای دارد که در جای دیگری نمی‌توان یافت.
ب. متانت روایت بغدادی را تقویت می‌کند که مدتها در پردۀ انزوا مانده و با یافتن نسخۀ جدید، جای طرح مجدد می‌یابد.

مقالۀ هشتم
کتابخانه‌های اصفهان و فهرستهای آن
در سدۀ گذشته و مخطوطات آن

مجید هادی زاده

اصفهان یکی از مهمترین مراکز فرهنگ اسلامی است که همردیف مدارس ری، نیشابور، کوفه و بغداد در تمدن اسلامی مطرح است. دوازده قرن فعالیت این مدرسه در چند حوزه مطرح است:
۱. مدرّسان بزرگی که از همه مناطق به سوی آن شتافتند.
۲. دانش‌پژوهانی که برای تحصیل علم به سمت آن کوچیدند.
۳. پیوستگی این دو مطلب در طول زمان.
۴. مدارس علمی و مراکز اجتماع استادان و دانشجویان.
۵. کتابخانه‌های بزرگ سرشار از نسخه‌ها و کتابها که مورد نیاز و بهره ‌گیری اهل علم است.
این کتابخانه‌ها چند گونه است:
الف. شخصی خصوصی
ب. شخصیِ مورداستفادۀ همگان
ج. عمومی دولتی یا آنچه به دست حاکمان تأسیس شده است
د. عمومی موقوفه توسط رجال علمی
کتابخانه‌های گروه سوم و چهارم غالبا در مدارس و مراکز علمی دیده می‌شود.
بررسی این گونه‌های کار علمی بسیاری از ویژگی‌های این مراکز علمی را نشان می‌دهد، مانند رشتۀ علمی غالب بر آن مرکز، به نوعی که مدرسه فقهی یا کلامی یا فلسفی گفته می‌شود.
اصفهان کتابخانه‌های بزرگی داشته است که برخی از آنها نابود شده و فقط گزارش‌هایی از آنها باقی مانده است، ولی بعضی دیگر هنوز موجودند.
اینها خود چند گروهند: دولتی، تابع مدارس علمیه، شخصی.
در این مقال، به فهرست‌های چند کتابخانه اشاره می‌شود:
۱. آنچه فقط خبرش باقی مانده است: کتابخانه‌های صاحب بن عباد، ابن سینا، ملا صدرا.
۲. کتابخانه خاندان سید ابوالقاسم کبیر که از چهار قرن پیش تا کنون اثرگذار بر فرهنگ ما بوده و موسوعۀ روضات الجنات یکی از ثمرات آن است.
۳. کتابخانه دولتی: کتابخانه مسکویه و دانشگاه اصفهان.
۴. مراکز حوزوی: کتابخانه مدرسه صدر بازار، صدر خواجو، مدرسه امام صادق علیه السلام.
۵. کتابخانه‌های شخصی: سید ضیاء الدین علامه، ابوالبرکات، سید شفتی، سید مصلح الدین مهدوی، صارم الدوله.
فهارس این کتابخانه‌ها چاپ شده است. در این مقال، این کتابخانه‌ها معرفی شده و فهارس آنها و مهمترین مخطوطات موجود در آنها مرور شده است.
سه شنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۴:۲۷