شب جمعه بود و قصد سفر کربلا کردم، البته سفری مجازی که بر بال واژهها سوار شوم و تا دیار نور بروم. برایاین سفر مجازی، سفرنامهای در نظر گرفتم که یکی از رجال دوره قاجاری از سفر خود به عتبات نوشته و جزئیات شهرهای بین راه و وضع مردم آنها را نوشته است. این سفرنامه به شماره 10400-5 در کتابخانه ملی نگهداری میشود. و 68 صفحه دارد. در معرفی آن نوشتهاند:
نویسنده، که یکی از درباریان قاجارها بود، به زمان ناصرالدین شاه از راه قزوین و همدان به کربلا و نجف اشرف و مشاهد متبرکه میرود و پس از زیارت آن اماکن مقدسه از راه قصرشیرین و کرمانشاه و قم به تهران برمیگردد. دراین رساله او وقایع مهم بین راه را به رشته تحریر در میآورد و در ضمن آن حسب حال بعضی از مجتهدین و علمای بزرگ شیعه را نیز ذکر میکند که در بین آنها چند سطری که در شرح حال شیخ مرتضی انصاری میباشد حاوی اطلاعات جالب توجه از حال و زندگانیاین عالم بزرگ شیعه است. متاسفانه نام نویسنده آن معلوم نشد
تاریخ نگارش رساله نیز قید نشده، ولی در صفحه 38 در باره بقعه میرزا تقی خان (امیرکبیر) در کربلا سخن میگوید که میرساند این سفر پس از وفات امیر کبیر بوده است. اما نشانۀ دقیقتر آن است که در ضمن گزارش نجف خبر از رحلت شیخ مشکور در نجف میدهد. به این قرینه تاریخ دقیق سفر را میتوان یافت.
باری، نویسنده در دو موضع از این سفرنامه گزارشهایی از سادهزیستی شیخ مرتضی انصاری بر اساس مشاهدات خود بیان کرده که خواندنی است، گرچه شاید کمی به اغراق متمایل باشد.
در صفحه 32 مینویسد:
«امروز را، هم به دیدن شیخ مرتضی رفتم. در منزل او حصیری کهنه بود که به هیچ جا نمیاندازند. احدی از فقرا مصرف نمیکند. میگفتند عیالش آن را هم مصرف نمیکند. خوراک شبانهروز آنها نان خالی است. با این که از اطراف مبالغ خطیر به نزد او میآورند، قبول نمیکند. مرجع عالم است. از بلاد و ممالک مردم به در خانهاش ریخته، بعضی مسائل میپرسد و بعضی فتوا میخواهد. به توسط سیدی که معتبر و معتمد بود، به خدمتش مشرّف شدم. مسائلی بود که نوشتهام. یک یک پرسیدم. جواب دادند. همین که تمام شد برخاست. خیلی مرد بزرگوار است. دقیقهای عمر خود را تلف نمیکند. یا تألیف و یا مطالعه و یا نماز میکند».
همچنین در صفحه 40 مینویسد:
«جناب شیخ مرتضی هم مرد مجلّل و مجتهد بی نظیر و بدلی است. از اوضاع دنیای دنیّه به یک عبای کهنه و تسبیح صد دانه قانع است. در یک مجلسی دیدم که بی کلال و ملال در صفّ نعال نشسته. چون از احوالش تفتیش نمودم، گفتند: همیشه اوقات، شیوۀ مرضیّۀ اواین است که در کفشکن مینشیند و اصلا تفاوتی به احوال و اخلاق او ندارد».
سالها پیش گزارشی در مورد شیخ انصاری مشابه این مطلب در جنگ میرزا عبدالحمید قائم مقام یافته بودم، همراه با مواعظ شیخ جعفر شوشتری، که هر دو مطلب را در ضمن شرح حال شیخ جعفر شوشتری (مقدمه مواعظ شیخ جعفر، چاپ انتشارات نیک معارف) آورده بودم.
این گونه گزارشها تکاندهنده است و چهرهای از زندگی بزرگان در گذشته نشان میدهد که میتواند برای امروز ما، آموزنده باشد.
سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱:۴۵