ذکر جمیل مرحوم صدر الاسلام همدانی (م 1325 ق.) و چند تذکر پژوهشی
یکی از علایق پژوهشی نگارنده، احیا و ترویج و تداوم ادبیات آیینی شیعی است که به گویشهای محلی ایران (بجز گویش غالب تهرانی یا زبان رسمی) ساخته شده است. در این زمینه در باب گویشهای دزفولی و شوشتری مطالبی دارم که کم و بیش گفتهام.
اما چرا به این ضرورت رسیدهام؟ دستکم به دو دلیل:
یکی اینکه در دهههای اخیر، با گسترش موج ارتباطات و شهرنشینی و عوامل دیگر، گویش تهرانی بر تمام گویشهای دیگر فارسی غلبه کرد و بخشهای زیادی از فارسی دری که حلقۀ ربط ما با متون کهن بود، به نسیان سپرده شد و کم کم نابود شد؛ چرا که حیات یک زبان به چند عامل وابسته است: سخن گفتن، نوشتن، تدریس و قانونمند کردن آن. این مشکل در مورد میراث کهن محلی با دشواری جدیدی روبرو است: نسلهای جدید شهرستانها و روستاها، متأسفانه به دلیل گسست فرهنگی زبان یک نسل پیش از خود را درست نمیدانند، چه رسد به زبان چند سدۀ پیش.
این بحث تفصیلی دارد که در جای خود گفته میآید.
دوم اینکه بخشی از درونمایۀ ادبیات محلی هزل و هجو این و آن یا بدگویی به روزگار و سیاه نمایی اوضاع زمان شاعر و مانند اینها است. اما فرازهای شکوهمند زندگی انسانی را کمتر میتوان یافت یا دستکم اینکه شهرت آن کمتر است. بخشی از این مضامین والا – یا به تعبیر استاد محمدرضا حکیمی: ادبیات متعهد – مضامینی است که امروز با عنوان "ادبیات آیینی" از آن یاد میشود.
بدین جهت، میراث مکتوب اندک شماری که در این زمینه وجود دارد، باید بیش از این پاسداری و ترویج شود.
یک نمونه از این مواریث، دیوان پریشان است، مجموعه اشعار کردی از یک شاعر شیعی که در سدۀ نهم میزیسته و با شیخ رجب برسی ارتباط داشته است. سه نسخه خطی از این دیوان در کتابخانه ملی وجود دارد، که در سالهای 1308، 1318، و 1334 قمری کتابت شده است. در این میان، نسخه مورخ 1318 امتیازات خاصی دارد که به آن اشارت میرود.
ضمن پرس و جو در گنجینۀ کتابهای چاپی به چاپ این دیوان نیز برخوردم، با این مشخصات: توسط فتحعلی حیدری زیباجوئی در کرمانشاه (ظاهرا به سال 1335 شمسی). البته شرح دیوان پریشان توسط اسفندیار غضنفری امرایی (متوفی 1371 شمسی) ؛ در سال 1387 شمسی به کوشش اسعد غضنفری توسط انتشارات شاپورخواست در شهر خرمآباد چاپ شده است. که نمیدانم به همین کتاب برمیگردد یا به شاعری دیگر با همین تخلص. زیرا شاعران مختلف مشهور و غیر مشهور با تخلص پریشان بودهاند و هستند.
باری، به فرض وجود نسخه چاپی سال 1335 یا 1387 – که هر دو با توجه به محدودیت امکانات چاپ و نشر در شهرستانها، خود در حکم کتابهای کمیاب هستند – ارزش نسخه مورخه 1318 قمری موجود در کتابخانه ملی جای خود را دارد؛ به گونهای که کمترین کار برای آن، چاپ فاکسیمیله آن است.
عواملی که به این نسخه ارزش میدهد:
1. نسخه از کشفیات دوره قاجار است که در تصحیح و مقابلۀ آن، بعضی از دانشمندان قاجاری کوشیدهاند.
2. حجم کم و نسخه زیبا و تصحیح شده، که واژههای مهم آن از کردی به فارسی معنا شده و حواشی مفیدش به فهم آن کمک میکند.
3. یافتن ابیات الحاقی و منسوب به شاعر، از ابیات اصیل که در این نسخه انجام شده است.
4. تصحیح میرزا علی اکبر دبیر الدین صدر الاسلام همدانی. وی به سال 1318 قمری این نسخه را تصحیح کامل کرده است. و چنان به آن دل بسته بوده که نگارش شرحی بر آن را آغاز کرده است. آیا به پایان رسیده یا نه؟ و آیا نسخهای از آن شناسایی شده یا نه؟ باید بررسی شود. به هر حال، تصحیح چنان عالمی که خود اهل آن دیار بوده و به این زبان آشنایی داشته، اهمیت زیادی به این نسخه میدهد.
یک نکته مهم در این میانه، شناخت صدر الاسلام است.
صدر الاسلام کیست؟
میرزا علی اکبر، دبیر الدین صدر الاسلام همدانی (متوفی پس از 1326 قمری) از عالمان جامع الاطراف و پرتلاش سدۀ چهاردهم است که آثار فراوانی نوشته و البته گمنام مانده است. همین شناخت اندک از او را نیز عمدتاً مدیون توجه نسخهشناس فقید مرحوم میرزا فخرالدین نصیری امینی هستیم که به او علاقۀ فراوان داشت و در مجلس بزرگداشت مادرش به سال 1354 شمسی و به یادبود آن فقیده، یکی از آثار صدر الاسلام (تکالیف الأنام في زمن غیبة الإمام علیه السلام) را به صورت چاپ عکسی بر اساس نسخۀ اصل مؤلف (که بسیار زیبا و هنرمندانه نوشته شده) در هزار نسخه همراه با مقدمه و تعلیقات نسبتاً مبسوط منتشر کرد. مرحوم نصیری چندین کتاب از آثار صدر الاسلام را به دست آورده و به عظمت علمی ایشان واقف شده بود. یکی از این آثار، فهرس صدریه است که شامل اجازات روایی او است که بر اساس نسخه خطی آن (موجود در دانشگاه تهران) به دست سید جعفر اشکوری احیا شد و در میراث حدیث شیعه منتشر شد. ظاهراً در میان آن همه آثار، فقط همین دو کتاب (تکالیف الأنام و فهرس صدریه) از صدر الاسلام به صورت حروفی منتشر شده است. البته دو کتاب دیگر او نیز (یکی آب حیات و دیگری دعوة الحسنی) به صورت چاپ سنگی در بمبئی منتشر شده که تنها نسخه شناخته شدۀ آن در مجموعه کتابهای مرحوم سید جلال الدین محدث ارموی بوده و اکنون در کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران در قم موجود است.
مرحوم نصیری در مقدمه تکالیف الأنام، شرح حال خودنوشت مؤلف را به نقل از نسخه خطی کشکول او (موسوم به کاسۀ درویشان) آورده که آثار او در ضمن آن بیان شده است. از جمله: ناسخ التفاسیر (احتمالاً با اقتباس از کتاب ناسخ التواریخ نامگذاری شده)، مثنوی صدریه (در عقاید)، عین تمنّا (در رد بابیه)، دم عیسوی (در پاسخ به مسائل نصرانی همدانی)، و حدود بیست کتاب دیگر.
علاقۀ نصیری به این شخصیت و کتابهایش خصوصاً تکالیف الأنام تا حدی بود که در حدود سال 1380 شمسی یک بار که همراه با یکی از دوستان به دیدار مرحوم میرزا فخرالدین نصیری رفتیم، همان نسخه عکسی را به ما به عنوان هدیه داد و فصلی در باب ارزش آن سخن گفت. این کتاب توسط برخی از ناشران به صورت حروفی نیز نشر یافته و بارها با عنوان افزودۀ فارسی «پیوند معنوی با ساحت قدس مهدوی» به بازار آمده است.
اکنون به یاد مرحوم نصیری توضیحی کوتاه در بارۀ این کتاب مینگارم. مؤلف که از شاگردان خاصّ مرحوم محدث نوری است، این کتاب را به سال 1317 قمری در زمان حیات استادش و بدور از ایشان در همدان نوشته و در آن یکی از مباحث ابتکاری محدث نوری را ادامه میدهد. محدث نوری در کتاب نجم ثاقب (تألیف: 1302 قمری) برای نخستین بار، عنوان «تکالیف عباد بالنسبه به امام عصر علیه السلام» را آورده و تحت این عنوان، دوازده تکلیف برای منتظران بر میشمرد. البته مواد بحث در روایات مختلف موجود بود، ولی نه با این عنوان. در جای خود گفتهام که محدث نوری چندین ابتکار در تقسیم موضوعی روایات داشت که این یکی از آنها بود.
صدر الإسلام با نگارش این کتاب، در چنین موضوعی مهم که در واقع، برنامهای اجرائی برای کاربردی کردن انتظار ارائه میکند، شصت تکلیف و وظیفه برای منتظر برمیشمرد.
ظاهراً همان ابتکار محدث نوری دانشوران دیگری را به این مهم ترغیب کرده است، بخصوص دو عالم دیگر در سده چهاردهم، که هر دو همزمان در خطۀ اصفهان میزیستند:
یکی میرزا محمدباقر فقیه ایمانی که با نگارش کتابهای متعدد در زمینۀ حضرت ولی عصر أرواحنا فداه وظایف منتظران را توضیح داد.
دوم سید محمدتقی موسوی اصفهانی که ابتدا در کتاب «أبواب الجنات في آداب الحمعات» (به فارسی) و مدتی پس از آن در کتاب مشهور «مکیال المکارم في فوائد الدعاء للقائم» به وظایف منتظران توجه کرد.
احتمالاً هیچ یک از این دانشوران آثار یکدیگر را ندیدهاند، چون ارجاع در میان آنها نمیبینیم. با این همه هر یک با تلاش خود، با درایت در گنجینۀ پربار روایات مربوط به امام عصر علیه السلام حقایقی بسیار مهم در راستای تبیین سبک زندگی مهدوی باز گفتهاند.
یادآوری این نکات برای خودم و تذکر آن را به دوستان حلقۀ کاتبان در روز جمعه که تعلق به وجود مقدس امام مهدی أرواحنا فداه دارد، فرصتی معنوی میدانم که خدای بزرگ – مبتدئاً بالنعم قبل استحقاقها – عنایت فرمود. وله الحمد کما هو أهله.
اما چرا به این ضرورت رسیدهام؟ دستکم به دو دلیل:
یکی اینکه در دهههای اخیر، با گسترش موج ارتباطات و شهرنشینی و عوامل دیگر، گویش تهرانی بر تمام گویشهای دیگر فارسی غلبه کرد و بخشهای زیادی از فارسی دری که حلقۀ ربط ما با متون کهن بود، به نسیان سپرده شد و کم کم نابود شد؛ چرا که حیات یک زبان به چند عامل وابسته است: سخن گفتن، نوشتن، تدریس و قانونمند کردن آن. این مشکل در مورد میراث کهن محلی با دشواری جدیدی روبرو است: نسلهای جدید شهرستانها و روستاها، متأسفانه به دلیل گسست فرهنگی زبان یک نسل پیش از خود را درست نمیدانند، چه رسد به زبان چند سدۀ پیش.
این بحث تفصیلی دارد که در جای خود گفته میآید.
دوم اینکه بخشی از درونمایۀ ادبیات محلی هزل و هجو این و آن یا بدگویی به روزگار و سیاه نمایی اوضاع زمان شاعر و مانند اینها است. اما فرازهای شکوهمند زندگی انسانی را کمتر میتوان یافت یا دستکم اینکه شهرت آن کمتر است. بخشی از این مضامین والا – یا به تعبیر استاد محمدرضا حکیمی: ادبیات متعهد – مضامینی است که امروز با عنوان "ادبیات آیینی" از آن یاد میشود.
بدین جهت، میراث مکتوب اندک شماری که در این زمینه وجود دارد، باید بیش از این پاسداری و ترویج شود.
یک نمونه از این مواریث، دیوان پریشان است، مجموعه اشعار کردی از یک شاعر شیعی که در سدۀ نهم میزیسته و با شیخ رجب برسی ارتباط داشته است. سه نسخه خطی از این دیوان در کتابخانه ملی وجود دارد، که در سالهای 1308، 1318، و 1334 قمری کتابت شده است. در این میان، نسخه مورخ 1318 امتیازات خاصی دارد که به آن اشارت میرود.
ضمن پرس و جو در گنجینۀ کتابهای چاپی به چاپ این دیوان نیز برخوردم، با این مشخصات: توسط فتحعلی حیدری زیباجوئی در کرمانشاه (ظاهرا به سال 1335 شمسی). البته شرح دیوان پریشان توسط اسفندیار غضنفری امرایی (متوفی 1371 شمسی) ؛ در سال 1387 شمسی به کوشش اسعد غضنفری توسط انتشارات شاپورخواست در شهر خرمآباد چاپ شده است. که نمیدانم به همین کتاب برمیگردد یا به شاعری دیگر با همین تخلص. زیرا شاعران مختلف مشهور و غیر مشهور با تخلص پریشان بودهاند و هستند.
باری، به فرض وجود نسخه چاپی سال 1335 یا 1387 – که هر دو با توجه به محدودیت امکانات چاپ و نشر در شهرستانها، خود در حکم کتابهای کمیاب هستند – ارزش نسخه مورخه 1318 قمری موجود در کتابخانه ملی جای خود را دارد؛ به گونهای که کمترین کار برای آن، چاپ فاکسیمیله آن است.
عواملی که به این نسخه ارزش میدهد:
1. نسخه از کشفیات دوره قاجار است که در تصحیح و مقابلۀ آن، بعضی از دانشمندان قاجاری کوشیدهاند.
2. حجم کم و نسخه زیبا و تصحیح شده، که واژههای مهم آن از کردی به فارسی معنا شده و حواشی مفیدش به فهم آن کمک میکند.
3. یافتن ابیات الحاقی و منسوب به شاعر، از ابیات اصیل که در این نسخه انجام شده است.
4. تصحیح میرزا علی اکبر دبیر الدین صدر الاسلام همدانی. وی به سال 1318 قمری این نسخه را تصحیح کامل کرده است. و چنان به آن دل بسته بوده که نگارش شرحی بر آن را آغاز کرده است. آیا به پایان رسیده یا نه؟ و آیا نسخهای از آن شناسایی شده یا نه؟ باید بررسی شود. به هر حال، تصحیح چنان عالمی که خود اهل آن دیار بوده و به این زبان آشنایی داشته، اهمیت زیادی به این نسخه میدهد.
یک نکته مهم در این میانه، شناخت صدر الاسلام است.
صدر الاسلام کیست؟
میرزا علی اکبر، دبیر الدین صدر الاسلام همدانی (متوفی پس از 1326 قمری) از عالمان جامع الاطراف و پرتلاش سدۀ چهاردهم است که آثار فراوانی نوشته و البته گمنام مانده است. همین شناخت اندک از او را نیز عمدتاً مدیون توجه نسخهشناس فقید مرحوم میرزا فخرالدین نصیری امینی هستیم که به او علاقۀ فراوان داشت و در مجلس بزرگداشت مادرش به سال 1354 شمسی و به یادبود آن فقیده، یکی از آثار صدر الاسلام (تکالیف الأنام في زمن غیبة الإمام علیه السلام) را به صورت چاپ عکسی بر اساس نسخۀ اصل مؤلف (که بسیار زیبا و هنرمندانه نوشته شده) در هزار نسخه همراه با مقدمه و تعلیقات نسبتاً مبسوط منتشر کرد. مرحوم نصیری چندین کتاب از آثار صدر الاسلام را به دست آورده و به عظمت علمی ایشان واقف شده بود. یکی از این آثار، فهرس صدریه است که شامل اجازات روایی او است که بر اساس نسخه خطی آن (موجود در دانشگاه تهران) به دست سید جعفر اشکوری احیا شد و در میراث حدیث شیعه منتشر شد. ظاهراً در میان آن همه آثار، فقط همین دو کتاب (تکالیف الأنام و فهرس صدریه) از صدر الاسلام به صورت حروفی منتشر شده است. البته دو کتاب دیگر او نیز (یکی آب حیات و دیگری دعوة الحسنی) به صورت چاپ سنگی در بمبئی منتشر شده که تنها نسخه شناخته شدۀ آن در مجموعه کتابهای مرحوم سید جلال الدین محدث ارموی بوده و اکنون در کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران در قم موجود است.
مرحوم نصیری در مقدمه تکالیف الأنام، شرح حال خودنوشت مؤلف را به نقل از نسخه خطی کشکول او (موسوم به کاسۀ درویشان) آورده که آثار او در ضمن آن بیان شده است. از جمله: ناسخ التفاسیر (احتمالاً با اقتباس از کتاب ناسخ التواریخ نامگذاری شده)، مثنوی صدریه (در عقاید)، عین تمنّا (در رد بابیه)، دم عیسوی (در پاسخ به مسائل نصرانی همدانی)، و حدود بیست کتاب دیگر.
علاقۀ نصیری به این شخصیت و کتابهایش خصوصاً تکالیف الأنام تا حدی بود که در حدود سال 1380 شمسی یک بار که همراه با یکی از دوستان به دیدار مرحوم میرزا فخرالدین نصیری رفتیم، همان نسخه عکسی را به ما به عنوان هدیه داد و فصلی در باب ارزش آن سخن گفت. این کتاب توسط برخی از ناشران به صورت حروفی نیز نشر یافته و بارها با عنوان افزودۀ فارسی «پیوند معنوی با ساحت قدس مهدوی» به بازار آمده است.
اکنون به یاد مرحوم نصیری توضیحی کوتاه در بارۀ این کتاب مینگارم. مؤلف که از شاگردان خاصّ مرحوم محدث نوری است، این کتاب را به سال 1317 قمری در زمان حیات استادش و بدور از ایشان در همدان نوشته و در آن یکی از مباحث ابتکاری محدث نوری را ادامه میدهد. محدث نوری در کتاب نجم ثاقب (تألیف: 1302 قمری) برای نخستین بار، عنوان «تکالیف عباد بالنسبه به امام عصر علیه السلام» را آورده و تحت این عنوان، دوازده تکلیف برای منتظران بر میشمرد. البته مواد بحث در روایات مختلف موجود بود، ولی نه با این عنوان. در جای خود گفتهام که محدث نوری چندین ابتکار در تقسیم موضوعی روایات داشت که این یکی از آنها بود.
صدر الإسلام با نگارش این کتاب، در چنین موضوعی مهم که در واقع، برنامهای اجرائی برای کاربردی کردن انتظار ارائه میکند، شصت تکلیف و وظیفه برای منتظر برمیشمرد.
ظاهراً همان ابتکار محدث نوری دانشوران دیگری را به این مهم ترغیب کرده است، بخصوص دو عالم دیگر در سده چهاردهم، که هر دو همزمان در خطۀ اصفهان میزیستند:
یکی میرزا محمدباقر فقیه ایمانی که با نگارش کتابهای متعدد در زمینۀ حضرت ولی عصر أرواحنا فداه وظایف منتظران را توضیح داد.
دوم سید محمدتقی موسوی اصفهانی که ابتدا در کتاب «أبواب الجنات في آداب الحمعات» (به فارسی) و مدتی پس از آن در کتاب مشهور «مکیال المکارم في فوائد الدعاء للقائم» به وظایف منتظران توجه کرد.
احتمالاً هیچ یک از این دانشوران آثار یکدیگر را ندیدهاند، چون ارجاع در میان آنها نمیبینیم. با این همه هر یک با تلاش خود، با درایت در گنجینۀ پربار روایات مربوط به امام عصر علیه السلام حقایقی بسیار مهم در راستای تبیین سبک زندگی مهدوی باز گفتهاند.
یادآوری این نکات برای خودم و تذکر آن را به دوستان حلقۀ کاتبان در روز جمعه که تعلق به وجود مقدس امام مهدی أرواحنا فداه دارد، فرصتی معنوی میدانم که خدای بزرگ – مبتدئاً بالنعم قبل استحقاقها – عنایت فرمود. وله الحمد کما هو أهله.
شنبه ۴ دي ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۳۱