مقدمه
مرحوم آیة الله سید محمدهادی میلانی (1313 – 1395 ه.ق.) فقیهی بلندپایه و بزرگوار بود که حضورش در مشهد، منشأ خیر برای تمام طبقات به شمار میآمد. در همان زمانی که حوزۀ علمیۀ مشهد را اداره میکرد، از امور اجتماعی در تهران و خارج از کشور غافل نبود. و پیوندی گسترده با طبقات مختلف روحانیت و دانشگاهیان و شخصیتهای داخلی و خارجی داشت. این همه تلاش گسترده سبب میشد وقت زیادی برای تألیف پیدا نکند. با این همه برکات دو دهه حضورش در مشهد، هنوز در برخی از موارد جریان دارد.
چهلمین سالگرد رحلت ایشان بهانهای شد تا دفتر مفاخر خراسان با نگاهی مجدد به زندگی و آثار این فقیه مجاهد، نسل جدید را نسبت به این بزرگ مرد آشنا کند. مجموعه منشورات همایش (مقالات، مصاحبهها، اسناد، مکاتبات، شناخت نامه) در این راستا است.
اما یکی از مهمترین آثار همایش، مجموعه یادداشتهایی است عمدتاً در باب عقاید که مرحوم آیة الله میلانی در فرصتهای پراکنده مینوشت. بدین سان 168 نکته ریز و درشت در یک دفتر گرد آمده بود که در ایام آمادگی برای همایش پیدا شد. بر اساس همان دفتر نویافته، کتابی شکل گرفت با این مشخصات:
کلمات، شرح کلمات معرفی آیة الله العظمی سید محمدهادی میلانی. تصحیح: محمدرضا نوراللهیان، شارح: محمدصادق کاملان. قم: نشر سهل، 1395. 268 ص.
این یادداشت بر آن است که با مروری شتابزده بر این کتاب، جلوههایی از حیات و یافتههای علمی آن فقیه سترگ را نشان دهد. ارجاعها در این قلمانداز بر مبنای شماره کلمات است. ضمناً پس از 168 کلمه پنج نکته با عنوان فائده آوردهاند که به همین عنوان یاد میشود. طبعاً در این یادداشت، مطالب به اجمال بیان میگردد و تفصیل کلام به مجال دیگری موکول میشود.
یکم. تقسیم کلی
1. تمثیل در این نکات، جایگاهی ویژه دارد. این تمثیلها که گاه در قالب حکایتهای کوتاه بیان شده، راهنمایی است برای گویندگان، نویسندگان، مدرسان و پژوهشگران، که در مقام تبیین و توضیح مطالب، از آنها کمک بگیرند. برای نمونه بنگرید: کلمات شماره 8، 10، 11، 12، 23، 28، 31، 39، 40، 48، 51، 52، 55، 66، 70، 83، 95، 96، 100، 101، 111، 119، 136، 152، و فائده 4 و 5.
2. تلنگرها، هشدارها و تذکرهای اخلاقی. مانند: کلمات شماره 9، 56، 75، 78، 104، 109، 121، 130، 132، 146، 154، 157 و فائده 3.
3. توحید: کلمات شماره 26، 34، 35، 53، 117، 122، 123، 137، 150.
4. امامت: کلمات شماره 19، 42، 61، 86، 167.
5. نکات اخلاقی: کلمات شماره 6، 46، 114، 115.
6. نکاتی که حاوی روش علمی است: کلمات شماره 47، 65، 72، 93، 94، 125، 126، و فائده 2.
دوم.چند پیشنهاد
نکاتی به عنوان نقد (یا: پیشنهاد برای چاپهای بعدی کتاب) به نظر آمد که به اختصار اشاره میشود:
1. ص 27 پانویس: مبغض غال / قال صحیح است.
2. ص 67 پانویس: نویسنده غرر الأخبار، محمود دیلمی نوشته شده که باید تصحیح شود.
3. ص 81: در عنوان کلمه 60 تعبیر «حوزه متافیزیک» آمده که «حوزه الهیات» مناسبتر است.
4. ص 81 ضمن کلمه 60 آمده: «بلاحدی». با املای «به لاحدّی» بهتر است.
5. ص 84: ضمن کلمه 63 خبری نقل شده در مورد فردی که در زمان حضرت موسی علیه السلام خود را به زیّ او در میآورد و... ولی مدرک آن ذکر نشده و شارح نیز ظاهراً مدرک نیافته است. (این مضمون در کلمه 139 نیز تکرار شده است).
6. ص 96 کلمه 77: متن کلمه چنین است: «کلمۀ شامخه بر اذهان غیر مستعدّه که رجاء استکمال در آنها نیست ابداً، همانا تضییع حقّ آن کلمه است».
شارح شواهدی در تأیید این کلمه آورده است. ولی جا دارد تعارض آن را با حدیث امام جواد علیه السلام نیز بررسی کنند که فرمود: «کن لما لا ترجو أرجی لك ممّا ترجو» - تا آخر حدیث. (الکافي ج 5 ص 83 ط. اسلامیه و منابع دیگر).
7. ص 101 ضمن کلمه 83: در اینجا میتوان ضمن شرح کلمه به حدیث «ضربة عليّ یوم خندق أفضل من عبادة الثقلین» اشاره کرد.
8. ص 106 ضمن کلمه 88 مینویسد: الکلمة یعرب ما في الضمیر.
میافزایم: بر اساس این تعریف، به روشنی معنای این مطلب معلوم میشود که ائمه کلمات الله هستند.
9. ص 108 ضمن کلمه 90 آورده: «در خبر است که: ذکر کردن فی الغافلین کالجهاد في النافرین». شارح ظاهراً منبعی برای آن نیافته است.
10. ص 116 کلمه 98 مضمونی در باره عصمت در بردارد که مشهور است. بدین مفاد که علم کامل، مانع از ارتکاب گناه میشود. این مطلب جای نقد دارد. دست کم اینکه علم، تنها علت یا علت اصلی برای دوری از گناه نیست. قرآن میفرماید: ﴿فما اختلفوا إلّا من بعد ما جاءهم العلم بغیاً بینهم﴾ (جاثیه 17). کلام مؤلف در کلمه 120 نیز با همین کلمه ظاهراً تعارض دارد.
11. ص 125 پانویس 3، حدیث مشهور را به یکی از شروح فارسی کافی مستند کرده، در حالی که در متن کافی موجود است.
12. ص 131 ضمن کلمه 112 جملهای آمده است: «من أقبل شبراً – إلخ» که ظاهراً حدیث باشد. ولی منبع آن را نیافتهاند.
13. ص 139 ضمن کلمه 118 آمده: «أسماؤه سبحانه تعبیر». این جمله مضمون حدیث است که در شرح بدان اشاره نشده است. (توحید صدوق ص 36 و منابع دیگر).
14. ص 142 ضمن کلمه 121 جملهای آمده که مضمون حدیث است، ولی مستند نشده است. (همین گونه: ص 159 ضمن کلمه 140، ص 160 ضمن کلمه 142، ص 161 ضمن کلمه 143 و شرح آن).
سوم. حسن ختام
دوست داشتم برخی از جملات زیبای کتاب را در اینجا بیاورم، ولی به دلیل کمبود فرصت عذر میخواهم. امید که همین قلمانداز شتابزده توجه پژوهشیان را به این گنجینۀ کمبرگ و پربار جلب کند. سخن را با تقدیر از زحمات مصحح و شارح به پایان میبرم که چنین گوهری ارزنده را به اهل نظر پیشکش آوردند. دعای خیر حضرت بقیة الله أرواحنا فداه شامل حال آن فقیه نامدار باد که نام مقدس آن امام همام را بر فراز سر خود نصب کرده بود با این بیت شعر:
مرحوم آیة الله سید محمدهادی میلانی (1313 – 1395 ه.ق.) فقیهی بلندپایه و بزرگوار بود که حضورش در مشهد، منشأ خیر برای تمام طبقات به شمار میآمد. در همان زمانی که حوزۀ علمیۀ مشهد را اداره میکرد، از امور اجتماعی در تهران و خارج از کشور غافل نبود. و پیوندی گسترده با طبقات مختلف روحانیت و دانشگاهیان و شخصیتهای داخلی و خارجی داشت. این همه تلاش گسترده سبب میشد وقت زیادی برای تألیف پیدا نکند. با این همه برکات دو دهه حضورش در مشهد، هنوز در برخی از موارد جریان دارد.
چهلمین سالگرد رحلت ایشان بهانهای شد تا دفتر مفاخر خراسان با نگاهی مجدد به زندگی و آثار این فقیه مجاهد، نسل جدید را نسبت به این بزرگ مرد آشنا کند. مجموعه منشورات همایش (مقالات، مصاحبهها، اسناد، مکاتبات، شناخت نامه) در این راستا است.
اما یکی از مهمترین آثار همایش، مجموعه یادداشتهایی است عمدتاً در باب عقاید که مرحوم آیة الله میلانی در فرصتهای پراکنده مینوشت. بدین سان 168 نکته ریز و درشت در یک دفتر گرد آمده بود که در ایام آمادگی برای همایش پیدا شد. بر اساس همان دفتر نویافته، کتابی شکل گرفت با این مشخصات:
کلمات، شرح کلمات معرفی آیة الله العظمی سید محمدهادی میلانی. تصحیح: محمدرضا نوراللهیان، شارح: محمدصادق کاملان. قم: نشر سهل، 1395. 268 ص.
این یادداشت بر آن است که با مروری شتابزده بر این کتاب، جلوههایی از حیات و یافتههای علمی آن فقیه سترگ را نشان دهد. ارجاعها در این قلمانداز بر مبنای شماره کلمات است. ضمناً پس از 168 کلمه پنج نکته با عنوان فائده آوردهاند که به همین عنوان یاد میشود. طبعاً در این یادداشت، مطالب به اجمال بیان میگردد و تفصیل کلام به مجال دیگری موکول میشود.
یکم. تقسیم کلی
1. تمثیل در این نکات، جایگاهی ویژه دارد. این تمثیلها که گاه در قالب حکایتهای کوتاه بیان شده، راهنمایی است برای گویندگان، نویسندگان، مدرسان و پژوهشگران، که در مقام تبیین و توضیح مطالب، از آنها کمک بگیرند. برای نمونه بنگرید: کلمات شماره 8، 10، 11، 12، 23، 28، 31، 39، 40، 48، 51، 52، 55، 66، 70، 83، 95، 96، 100، 101، 111، 119، 136، 152، و فائده 4 و 5.
2. تلنگرها، هشدارها و تذکرهای اخلاقی. مانند: کلمات شماره 9، 56، 75، 78، 104، 109، 121، 130، 132، 146، 154، 157 و فائده 3.
3. توحید: کلمات شماره 26، 34، 35، 53، 117، 122، 123، 137، 150.
4. امامت: کلمات شماره 19، 42، 61، 86، 167.
5. نکات اخلاقی: کلمات شماره 6، 46، 114، 115.
6. نکاتی که حاوی روش علمی است: کلمات شماره 47، 65، 72، 93، 94، 125، 126، و فائده 2.
دوم.چند پیشنهاد
نکاتی به عنوان نقد (یا: پیشنهاد برای چاپهای بعدی کتاب) به نظر آمد که به اختصار اشاره میشود:
1. ص 27 پانویس: مبغض غال / قال صحیح است.
2. ص 67 پانویس: نویسنده غرر الأخبار، محمود دیلمی نوشته شده که باید تصحیح شود.
3. ص 81: در عنوان کلمه 60 تعبیر «حوزه متافیزیک» آمده که «حوزه الهیات» مناسبتر است.
4. ص 81 ضمن کلمه 60 آمده: «بلاحدی». با املای «به لاحدّی» بهتر است.
5. ص 84: ضمن کلمه 63 خبری نقل شده در مورد فردی که در زمان حضرت موسی علیه السلام خود را به زیّ او در میآورد و... ولی مدرک آن ذکر نشده و شارح نیز ظاهراً مدرک نیافته است. (این مضمون در کلمه 139 نیز تکرار شده است).
6. ص 96 کلمه 77: متن کلمه چنین است: «کلمۀ شامخه بر اذهان غیر مستعدّه که رجاء استکمال در آنها نیست ابداً، همانا تضییع حقّ آن کلمه است».
شارح شواهدی در تأیید این کلمه آورده است. ولی جا دارد تعارض آن را با حدیث امام جواد علیه السلام نیز بررسی کنند که فرمود: «کن لما لا ترجو أرجی لك ممّا ترجو» - تا آخر حدیث. (الکافي ج 5 ص 83 ط. اسلامیه و منابع دیگر).
7. ص 101 ضمن کلمه 83: در اینجا میتوان ضمن شرح کلمه به حدیث «ضربة عليّ یوم خندق أفضل من عبادة الثقلین» اشاره کرد.
8. ص 106 ضمن کلمه 88 مینویسد: الکلمة یعرب ما في الضمیر.
میافزایم: بر اساس این تعریف، به روشنی معنای این مطلب معلوم میشود که ائمه کلمات الله هستند.
9. ص 108 ضمن کلمه 90 آورده: «در خبر است که: ذکر کردن فی الغافلین کالجهاد في النافرین». شارح ظاهراً منبعی برای آن نیافته است.
10. ص 116 کلمه 98 مضمونی در باره عصمت در بردارد که مشهور است. بدین مفاد که علم کامل، مانع از ارتکاب گناه میشود. این مطلب جای نقد دارد. دست کم اینکه علم، تنها علت یا علت اصلی برای دوری از گناه نیست. قرآن میفرماید: ﴿فما اختلفوا إلّا من بعد ما جاءهم العلم بغیاً بینهم﴾ (جاثیه 17). کلام مؤلف در کلمه 120 نیز با همین کلمه ظاهراً تعارض دارد.
11. ص 125 پانویس 3، حدیث مشهور را به یکی از شروح فارسی کافی مستند کرده، در حالی که در متن کافی موجود است.
12. ص 131 ضمن کلمه 112 جملهای آمده است: «من أقبل شبراً – إلخ» که ظاهراً حدیث باشد. ولی منبع آن را نیافتهاند.
13. ص 139 ضمن کلمه 118 آمده: «أسماؤه سبحانه تعبیر». این جمله مضمون حدیث است که در شرح بدان اشاره نشده است. (توحید صدوق ص 36 و منابع دیگر).
14. ص 142 ضمن کلمه 121 جملهای آمده که مضمون حدیث است، ولی مستند نشده است. (همین گونه: ص 159 ضمن کلمه 140، ص 160 ضمن کلمه 142، ص 161 ضمن کلمه 143 و شرح آن).
سوم. حسن ختام
دوست داشتم برخی از جملات زیبای کتاب را در اینجا بیاورم، ولی به دلیل کمبود فرصت عذر میخواهم. امید که همین قلمانداز شتابزده توجه پژوهشیان را به این گنجینۀ کمبرگ و پربار جلب کند. سخن را با تقدیر از زحمات مصحح و شارح به پایان میبرم که چنین گوهری ارزنده را به اهل نظر پیشکش آوردند. دعای خیر حضرت بقیة الله أرواحنا فداه شامل حال آن فقیه نامدار باد که نام مقدس آن امام همام را بر فراز سر خود نصب کرده بود با این بیت شعر:
بالای سرم نام تو را نصب نمودم
یعنی که سر من به فدای قدم تو
شنبه ۷ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱:۱۴