پنج نکتۀ دیگر
7.تبلیغ کار خود نکنید یکی از کارهایی که بعضی از ویراستاران مانند برخی از پیشه ورزان دیگر میکنند، تبلیغ کار خود و همزمان با آن، تحقیر کار دیگران است. این تحقیر، بر اساس چند خطای سهوی یا عمدی انجام میشود، یا حتّی ترجیح وجهی بر وجه دیگر، که همکار ما به دلیلی آن وجه را برگزیده و من این یک را، در حالی که هر دو صحیح و توجیه پذیر و مبتنی بر ادلّه است.
در سوی دیگر، مرتّباً خبر دادن از اینکه: فلانی کار مرا پسندید، بهمانی به من نمرۀ بیست داد، و ...
در ادب کهن فارسی این جمله زبانزد است: «مُشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطّار بگوید». پیشینیان چنین گفتهاند. اما من نمیگویم که عطار سکوت برگزیند، بلکه میگویم برای مُشک و سخن گفتنش هم – گرچه به زبانی که ما نمیفهمیم – جایی خالی در نظر بگیریم. باور کنیم که آن زبان رساتر است و بیشتر از زبان ما بر دل مینشیند.
اگر از بُن دندان این حقیقت را باور داریم که: «لله العزّة و لرسوله و للمؤمنین»، آنگاه به این نتیجه میرسیم که کارهای ما، کمالها و نقص هایی دارد. در حالی که خدای کمال آفرین بر ما و کارمان گواه است. با نگاهی دیگر مییابیم که نقص های ما قابل دفاع نیست و بهتر آنکه دیده نشود. کمالها را نیز خداوند فرادید مردمان میآورد، همان خدایی که خود آن کمال را به ما موهبت فرموده و دیده که به اختیار خود، آن را برگزیدهایم. این تبلیغ که آفرینندۀ ما برای ما میآورد، نوعی تشویق ماست به این گزینش ما که از سر اختیار روی داده است.
بلندی از آن یافت کو پَست شد
درِ نیستی کوفت تا هست شد
این مطالب را نگارندۀ سطور، از روی تجربه میگوید نه نقل محض کتابهای پیشینیان. از یک نویسندۀ پرکار چند دهه پیش در مورد علت پرکاری او نقل شده که گفته: بدین سبب نوشته های زیادی از کتاب و مقاله دارم که زمانی را که دیگران برای تبلیغ کارهای انجام شدۀ خود میکردند، من برای اتمام کارهای انجام نشدۀ خود صرف کردم. (نقل به مضمون).
این اصل مسلّم عقلی در فضای تنازع بقا که در میان استادان و پژوهشگران و نویسندگان و دیگر شهروندان دیار قلم جریان دارد، گم میشود؛ گم شدنی که دودش نه تنها به دیدۀ خود آنها، بلکه به چشم خوانندگان آثارشان نیز میرود. کمترین پیآمد این گونه برخوردها آنکه بهترین سخنانشان کم اثر میشود، اگر نگوییم بی اثر میشود، و اگر نگوییم که اثر منفی میگذارد.
این اصل مسلّم عقلی در فضای تنازع بقا که در میان استادان و پژوهشگران و نویسندگان و دیگر شهروندان دیار قلم جریان دارد، گم میشود؛ گم شدنی که دودش نه تنها به دیدۀ خود آنها، بلکه به چشم خوانندگان آثارشان نیز میرود. کمترین پیآمد این گونه برخوردها آنکه بهترین سخنانشان کم اثر میشود، اگر نگوییم بی اثر میشود، و اگر نگوییم که اثر منفی میگذارد.
دامن آلوده اگر خود همه حکمت گوید
از سخن گفتنِ نیکوش بدان بِه نشوند
حکمت بلند و خردپسند امیر کلام – که درود خدای بر او باد – به این حقیقت گویاست که فرمود:
«ما أضمر أحد شیئاً إلّا ظهر فی فلتات لسانه و صفحات وجهه» (نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 26).
در این باب، بسیار سخن میتوان راند، ولی: در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.
8.کار نیکو کردن از پر کردن است.
ویرایش، یعنی درست نویسی و زیبا نویسی فرآیندی است عملی، تدریجی و زمان بر، که علاوه بر پیش نیاز علمی، به ذوق هنری و سلیقۀ نگارشی نیاز دارد. ویراستار، بیش از ویرایش و پیش از ویرایش، باید خوانندهای پیگیر و ناقد، نویسندهای در سبکهای مختلف نگارشی، و مرتبط با نویسندگان دیگر باشد تا شیوه های متنوع نگارشی را بازشناسد و برای هر نوشته، سبک متناسب با آن را برگزیند.
شعار معروف فرنگی «بنویس یا بمیر»
Publish or perish
همین تداوم و ضرورت آن را نشان میدهد. و تجربه صحت آن را نشان میدهد.
[این دو مدل گسترش فضای سبز را با هم مقایسه کنید:
مدل اول: باغبانی که پای یک یا چند درخت، عمری صرف میکند، تا از آنها مراقبت و آفت زدایی کند، و بهره وری آنها را روز به روز بیشتر کند.
مدل دوم: یک مدیر شهرداری که دهها نهال را ظرف یک یا چند روز در فضای سبز شهری میکارد و نمای زیبایی به شهر میدهد.
9.منابعی مکتوب برای تجربه های اهل قلم
بسیار خواندن تجربه های نویسندگان محتلف – حتی آنها که در نگاه اول به نظر میآید در سبک مورد نظر ما نباشند – به رسیدن به این سلیقه کمک میکند. مصاحبه های نویسندگان و مترجمان و ویراستاران، «ناگفتهها و پشت صحنهها و فوت و فن های» کار آنان را نشان میدهد.
در واقع نویسندگان و گویندگان موفق را باید در «ناگفتهها و نانوشته ها» شناخت، بیش از آن که در گفتهها و نوشتهها پی میگیرند، یعنی حرفهایی که نمیزنند و نمینویسند. یا مینویسند و خط میزنند.
[این نکته را به شکلی دیگر و در فضایی دیگر گفته ام؛ در مقالۀ «نه گفتن و نگفتن» که به یاد مرحوم استاد عبدالحسین حائری و پس از فوت ایشان در مجله آینه پژوهش نوشتم. تکرار آن وجهی ندارد. ]
علی صلح جو در دو کتابش «نکته های ویرایش» و «از گوشه و کنار ترجمه» برخی از نکاتی را که در خلال دهها سال ویرایش بدان رسیده باز میگوید. وی این نکات را ابتدا در چند شماره از مجله چاپی و الکترونیک «مترجم» نوشته و سپس بازنگری و منتشر کرده است. این کتاب را باید بارها خواند که سرشار از نکته است و یکی از انگیزه های اصلی و جدّی این نگارنده در نوشتن این سطور و یادداشتها است.
کریم امامی کتاب «از پست و بلند ترجمه» (دو جلد) را نوشته و محمد رضا فخر روحانی در مقاله زیر مطالبی گفته است:
فراتر از کرانه های اصول و روش؛ تجربیاتی در ترجمه بخش هایی از ادبیات حسینی به زبان انگلیسی (مجله کتاب شیعه، بهار و تابستان 1390 – شماره 3 ص 260 – 271) اینان نکاتی گفتهاند که بیشتر آنها راه پدیدآورنده بعدی را کوتاه میکند، لذا یک بار خواندن برای آنها کم است.
محسن سلیمانی کتابهای چندی در زمینۀ تجربه های نویسندگان غربی (غالبا در فضای داستان نویسی) پدید آورده که برای نگارش در سبکهای دیگر مفید است. [در زمان نگارش نخستین نسخۀ این نوشتار در دوم بهمن 1396 در سن 58 سالگی درگذشت. روحش شاد].
سلسلۀ دوازده جلدی «فرهنگ نگارش» دانشنامه ای از آثار انجمن قلم حوزه (علمیه قم) است که به همراهیِ کانون نویسندگان قم منتشر کرده اند، و انتشارات نور مطاف در سال 1391 منتشر کرده است. این کتابها از آثار محمدرضا حکیمی، جواد محدثی، محمد اسفندیاری، سید حسن اسلامی و ... گزیده و گردآوری شده است.
رضا امیرخانی بخشی از تجربه خود در باب نگارش را (عمدتاً در باب داستان نویسی، همراه با طنز ویژۀ خود) در مقالۀ «ده فرمان نوشتن» ثبت کرده که خواندنی است. نشانی آن:
مقالۀ «چگونه از وقت خود بطور مفید و مؤثر بهره ببرید» ترجمه علی رضائی متنی است که نگارندۀ این سطور بارها درس داده و برای فراگیرندگان مفید افتاده است. نشانی آن:
مرحوم استاد دکتر عباس حرّی در مقاله کوتاه و مفید «آیین بد نویسی» (مجله اینه پژوهش شماره 9) نه اصل نگارش را به شیوۀ طنز توضیح داده که به دلیل زبان خاصّ آن، در یاد میماند. نگارنده بارها این مقاله را تدریس کرده است.
کتاب «مزخرفات فارسی» نوشته رضا شکراللهی شامل 50اشتباه متداول ویرایشی
نگارشی است که دانستن آنها نیاز به تخصص جدی در درستنویسی زبان فارسی ندارد و برای همه قابل استفاده است.
او در کتاب «مزخرفات فارسی» به غلطهای فاحش و متداول نگارشی پرداخته است، نکاتی که شکراللهی در این کتاب متذکر میشود را میتوان از معروفترین غلطهای ویرایشی دانست که هرکس آشنایی اندکی با درستنویسی زبان فارسی داشته باشد و سرسری این دست کتابها را دیده باشد، با آنها آشناست. اما اینکه چطور همین موارد تکراری را بیان کند که در ذهن مخاطب بماند، نکتهای است که میتوان آن را وجه ممیزه کتاب «مزخرفات فارسی» با دیگر کتابهای شبیه خودش دانست.
«هکسره حق مسلم ماست»، «راجبه حیّض انتفا!»،« لشکر گاف»، «دستمال قیصریه در قیطریه»، «معلقبازی پیش غازی یا قاضی»، «پیشخان یا پیشخوان؟»، «خبرگضاری»، «غلط نامصطلح»، «این جانبه شاعرهای هستم فارسیزبانه»، «جهش سوقالجیشی»، «نتایج همهکَس کش»، «پینگلیش؛ نوشتن به سبک دایناسورها»، «غلط کردی که خوب نوشتی»، «یک فقره ویرایش سیاسی» و... از جمله عناوین بخشهای مختلف این کتاب است.
استاد فقید مرحومۀ طاهره صفارزاده حاصل دهها سال تجربه نگارش و ترجمۀ خود را در یک رساله گرد آورده به نام «آموزش زبان علم و ترجمه تخصصی در خدمت استقلال علمی، صنعتی و اقتصادی کشور»
که نسخۀ اینترنتی آن در سایت الاثر موجود است به نشانی:
مجله پژوهش و حوزه، شماره 23 و 24 خود را ( به تاریخ پاییز و زمستان 1384 ) با دهها نوشتار مفید و کاربردی و حجمی حدود 500 صفحه به آیین نگارش و ویرایش اختصاص داده ست.
10.ویرایش با هماهنگی پدیدآورنده
یکی از سرویسهای اینترنتی سرویسی است با عنوان:
SPEECHTEXTER.COM
از این طریق میتوانیم متنی را بخوانیم و تایپ شدۀ آن را تحویل بگیریم. البته پس از آن نیاز به بازنگری دارد، چون این نرم افزار کلماتی را که شنیده، بر اساس گنجینۀ واژگان خود ثبت میکند، یعنی نزدیک ترین شکل مکتوب به شکل صوتی را مینویسد.
کسانی که مانند نگارنده سطور، از این نرم افزار استفاده میکنند، در خلال کار خود، صحنه هایی بسیار خنده آور میبینند که گاهی سبب رفع خستگی هم میشود. یعنی یک تیر است و دو نشان. به جای اینکه در این نوشتار نمونه هایی از این شیرین کاریها نقل کنم، این قصه را به یک کارگاه آموزشی وا میگذارم.
نکته این است که بیشتر اوقات، فهم ویراستار از مراد پدیدآورنده بیشتر از فهم ماشین بی زبان نیست. همان گونه که پدیدآور باید گزارش ماشین از کلام خود را بازنگری کند، باید گزارش ویراستار از نوشتارش را نیز یک بار دیگر ببیند، یا هماهنگ با نویسنده تغییرات در متن بدهد، مبادا سخنی دیگر به جای کلام او اما به نام او، ارائه شده باشد.
یکی از اساتید کهنسال سنتی را دیدم – خدایش عمر دراز مرحمت کناد – که بارها با افتخار میگفت که من هرگز تن به ویرایش نمیدهم. سبب پرسیدم. گفت: ویراستار، کلام نویسنده را بر میدارد، مطلب خود را مینویسد، و آن را به نام نویسنده عرضه میکند. روزی یک مقالۀ او را در حضورش خواندم. چند نکته برای بهتر شدن مقاله اش پیشنهاد دادم و او پسندید. گفتم: ویرایش شد. گفت: چه زمانی و چگونه؟ گفتم: در همین زمان که در حضور شما بودم. تعجب کرد و گفت: این شد ویرایش؟ گفتم: بله. گفت: پس تغییر کلام نویسنده نیست؟ گفتم: تغییر است، اما با هماهنگی نویسنده.
11.ویرایش و تجربه های فرنگی
یکی از سایت های اینترنتی بسیار مفید به زبان انگلیسی که در این زمینه یافته ام، سایتی است به عنوان «نویسندگان مینویسند»:
www.writerswrite.com
این سایت، تجربه های دهها نویسنده و ویراستار را در بر دارد. انان با نوشتارهای کوتاه و بلند، مصاحبه های پر نکته و ... راه را برای دیگران هموار کرده اند.
البته بخشی از این تجربهها را انتشارات کویر در سال 1382 در یک سسلسله کتاب گردآوری، گزینش و ترجمه و منتشر کرده است. با عنوانهای: تاریخ کتاب، آیا کتاب مهم است؟، کتابتان را منتشر کنید، در بارۀ کتاب، ویراستاران با نویسندگان سخن میگویند.
در اینجا تنها در مورد کتاب اخیر (ویراستاران با نویسندگان ...) سخن میگوییم. جودی مندل در چهل و سه گفتار این کتاب، با چندین ویراستار مصاحبه کرده و جوانب گوناگون ویرایش را از زبان آنها باز گفته است. از این مصاحبهها بر میآید که ویراستار در فضا و فرهنگ غرب، معناهایی دارد که در فرهنگ ما نیست. در آن دیار، نویسنده جایگاه و ارج والایی دارد که ویراستار در کنار او ایستاده است. برخی از این موارد که یک ویراستار ایرانی آرزوی بخشی از آنها را دارد و فقط افراد معدود در موارد معدود به بخشی از آنها میرسد. از جمله:
کارگزار نشر (ص 303، 391، 430، 139 و ...)؛ پیش پرداخت 1000 تا 2000 دلار و گاه تا 8000 دلار (ص 299 و 348)؛ صد تا 125 و گاه 725 عنوان کتاب در سال از یک ناشر (ص 295 و 408)؛ پیش پرداخت 5000 تا شش رقمی (ص 306)؛ تیراژ ده تا بیست هزار در یک چاپ و گاه تا یک و نیم میلیون (ص 318 و 347)؛ سه هزار پیشنهاد در سال (ص 360)؛ اعزام نویسندگان به سفرهای مختلف برای معرفی کتابشان (ص 331 و 379 و 138)؛ ویراستار برای «پرورش موضوع» (ص 129) و ...
این شاخصها را میتوان ویژگیهای «مدینۀ فاضلۀ اهل قلم» دانست که مگر کسی به قول آذریها «چُخ بختیار» باشد تا خوابِ چنین خوان گستردهای را ببیند. با این همه نباید تفاوت فضاها ما را از فواید کتاب محروم سازد.
این نکته – که در مورد برخی از گفتارهای سایت «نویسندگان مینویسند» صادق است – نباید ما را از فواید آن دور بدارد.
این نکته را با توضیحی از استاد احمد سمیعی گیلانی پیشکسوت ویرایش ایران پی میگیریم، در ضمن گفتاری که کوشیده برخی از تجربههای خود در ویرایش را عرضه کند.
وی مینویسد:
«مصداق ویراستار، هم با مصداق «ادیتور» و هم با «کاپیادیتور» فرق دارد.
کاپیادیتور در غرب از خیلی از کارهای وقتگیر معاف است؛ به این دلیل که صاحباثر به اصول آنها آشناست. از سوی دیگر، ادیتور غربی بیشتر کارهایی را میکند که در ایران، «ناظران مجموعهها» انجام میدهند. بنابراین حوزهٔ کارهای ویرایشی در غرب بیشتر به اجرای «آییننامهٔ انتشاراتی» محدود میشود و از نظر محتوایی، به تذکر سهوالقلم و ناهمخوانی ختم میگردد؛ حال آنکه نزد ما گاه ویرایش تا مرز بازنویسی پیش میرود. بنابراین اگر ویرایش را بهمفهوم متعارف خودمان بگیریم، ویراستار بهناچار وظایفی بر عهده دارد که ایفای همة آنها تخصص ویژهای میطلبد. ویراستار برای نیل به این تخصص و جامعیت، نباید رفتار انفعالی پیشه کند؛ بلکه بهصلاح اوست تا در هر فرصتی، از راه مطالعه، معلومات خود را بالا ببرد. و بدین سان خصلت جامعیت کسبکردنی است. اما ویراستاری یک خصلت دیگر هم میخواهد که هرچند پروردنی است، ولی اکتسابی نیست و آن، شمّ انتقادی است. در این باب، به شهرت صاحباثر نباید اعتماد کرد
چکیدهای از:[احمد سمیعی، «آداب ویراستاری»، دوماهنامهٔ نشر دانش، س۳، ش۱۷، مرداد و شهریور۱۳۶۲، ص۳۱ تا ۳۹
چکیدهساز: امیر امانیپور، از مؤسسهٔ «ویراسـتاران»
نشانی اینترنتی:
در نوشته های عبدالحسین آذرنگ که بطور تخصصی در این زمینه زحمات زیادی کشیده، در این مورد نکات بیشتر میتوان یافت.
«ما أضمر أحد شیئاً إلّا ظهر فی فلتات لسانه و صفحات وجهه» (نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 26).
در این باب، بسیار سخن میتوان راند، ولی: در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.
8.کار نیکو کردن از پر کردن است.
ویرایش، یعنی درست نویسی و زیبا نویسی فرآیندی است عملی، تدریجی و زمان بر، که علاوه بر پیش نیاز علمی، به ذوق هنری و سلیقۀ نگارشی نیاز دارد. ویراستار، بیش از ویرایش و پیش از ویرایش، باید خوانندهای پیگیر و ناقد، نویسندهای در سبکهای مختلف نگارشی، و مرتبط با نویسندگان دیگر باشد تا شیوه های متنوع نگارشی را بازشناسد و برای هر نوشته، سبک متناسب با آن را برگزیند.
شعار معروف فرنگی «بنویس یا بمیر»
Publish or perish
همین تداوم و ضرورت آن را نشان میدهد. و تجربه صحت آن را نشان میدهد.
[این دو مدل گسترش فضای سبز را با هم مقایسه کنید:
مدل اول: باغبانی که پای یک یا چند درخت، عمری صرف میکند، تا از آنها مراقبت و آفت زدایی کند، و بهره وری آنها را روز به روز بیشتر کند.
مدل دوم: یک مدیر شهرداری که دهها نهال را ظرف یک یا چند روز در فضای سبز شهری میکارد و نمای زیبایی به شهر میدهد.
9.منابعی مکتوب برای تجربه های اهل قلم
بسیار خواندن تجربه های نویسندگان محتلف – حتی آنها که در نگاه اول به نظر میآید در سبک مورد نظر ما نباشند – به رسیدن به این سلیقه کمک میکند. مصاحبه های نویسندگان و مترجمان و ویراستاران، «ناگفتهها و پشت صحنهها و فوت و فن های» کار آنان را نشان میدهد.
در واقع نویسندگان و گویندگان موفق را باید در «ناگفتهها و نانوشته ها» شناخت، بیش از آن که در گفتهها و نوشتهها پی میگیرند، یعنی حرفهایی که نمیزنند و نمینویسند. یا مینویسند و خط میزنند.
[این نکته را به شکلی دیگر و در فضایی دیگر گفته ام؛ در مقالۀ «نه گفتن و نگفتن» که به یاد مرحوم استاد عبدالحسین حائری و پس از فوت ایشان در مجله آینه پژوهش نوشتم. تکرار آن وجهی ندارد. ]
علی صلح جو در دو کتابش «نکته های ویرایش» و «از گوشه و کنار ترجمه» برخی از نکاتی را که در خلال دهها سال ویرایش بدان رسیده باز میگوید. وی این نکات را ابتدا در چند شماره از مجله چاپی و الکترونیک «مترجم» نوشته و سپس بازنگری و منتشر کرده است. این کتاب را باید بارها خواند که سرشار از نکته است و یکی از انگیزه های اصلی و جدّی این نگارنده در نوشتن این سطور و یادداشتها است.
کریم امامی کتاب «از پست و بلند ترجمه» (دو جلد) را نوشته و محمد رضا فخر روحانی در مقاله زیر مطالبی گفته است:
فراتر از کرانه های اصول و روش؛ تجربیاتی در ترجمه بخش هایی از ادبیات حسینی به زبان انگلیسی (مجله کتاب شیعه، بهار و تابستان 1390 – شماره 3 ص 260 – 271) اینان نکاتی گفتهاند که بیشتر آنها راه پدیدآورنده بعدی را کوتاه میکند، لذا یک بار خواندن برای آنها کم است.
محسن سلیمانی کتابهای چندی در زمینۀ تجربه های نویسندگان غربی (غالبا در فضای داستان نویسی) پدید آورده که برای نگارش در سبکهای دیگر مفید است. [در زمان نگارش نخستین نسخۀ این نوشتار در دوم بهمن 1396 در سن 58 سالگی درگذشت. روحش شاد].
سلسلۀ دوازده جلدی «فرهنگ نگارش» دانشنامه ای از آثار انجمن قلم حوزه (علمیه قم) است که به همراهیِ کانون نویسندگان قم منتشر کرده اند، و انتشارات نور مطاف در سال 1391 منتشر کرده است. این کتابها از آثار محمدرضا حکیمی، جواد محدثی، محمد اسفندیاری، سید حسن اسلامی و ... گزیده و گردآوری شده است.
رضا امیرخانی بخشی از تجربه خود در باب نگارش را (عمدتاً در باب داستان نویسی، همراه با طنز ویژۀ خود) در مقالۀ «ده فرمان نوشتن» ثبت کرده که خواندنی است. نشانی آن:
مقالۀ «چگونه از وقت خود بطور مفید و مؤثر بهره ببرید» ترجمه علی رضائی متنی است که نگارندۀ این سطور بارها درس داده و برای فراگیرندگان مفید افتاده است. نشانی آن:
مرحوم استاد دکتر عباس حرّی در مقاله کوتاه و مفید «آیین بد نویسی» (مجله اینه پژوهش شماره 9) نه اصل نگارش را به شیوۀ طنز توضیح داده که به دلیل زبان خاصّ آن، در یاد میماند. نگارنده بارها این مقاله را تدریس کرده است.
کتاب «مزخرفات فارسی» نوشته رضا شکراللهی شامل 50اشتباه متداول ویرایشی
نگارشی است که دانستن آنها نیاز به تخصص جدی در درستنویسی زبان فارسی ندارد و برای همه قابل استفاده است.
او در کتاب «مزخرفات فارسی» به غلطهای فاحش و متداول نگارشی پرداخته است، نکاتی که شکراللهی در این کتاب متذکر میشود را میتوان از معروفترین غلطهای ویرایشی دانست که هرکس آشنایی اندکی با درستنویسی زبان فارسی داشته باشد و سرسری این دست کتابها را دیده باشد، با آنها آشناست. اما اینکه چطور همین موارد تکراری را بیان کند که در ذهن مخاطب بماند، نکتهای است که میتوان آن را وجه ممیزه کتاب «مزخرفات فارسی» با دیگر کتابهای شبیه خودش دانست.
«هکسره حق مسلم ماست»، «راجبه حیّض انتفا!»،« لشکر گاف»، «دستمال قیصریه در قیطریه»، «معلقبازی پیش غازی یا قاضی»، «پیشخان یا پیشخوان؟»، «خبرگضاری»، «غلط نامصطلح»، «این جانبه شاعرهای هستم فارسیزبانه»، «جهش سوقالجیشی»، «نتایج همهکَس کش»، «پینگلیش؛ نوشتن به سبک دایناسورها»، «غلط کردی که خوب نوشتی»، «یک فقره ویرایش سیاسی» و... از جمله عناوین بخشهای مختلف این کتاب است.
استاد فقید مرحومۀ طاهره صفارزاده حاصل دهها سال تجربه نگارش و ترجمۀ خود را در یک رساله گرد آورده به نام «آموزش زبان علم و ترجمه تخصصی در خدمت استقلال علمی، صنعتی و اقتصادی کشور»
که نسخۀ اینترنتی آن در سایت الاثر موجود است به نشانی:
مجله پژوهش و حوزه، شماره 23 و 24 خود را ( به تاریخ پاییز و زمستان 1384 ) با دهها نوشتار مفید و کاربردی و حجمی حدود 500 صفحه به آیین نگارش و ویرایش اختصاص داده ست.
10.ویرایش با هماهنگی پدیدآورنده
یکی از سرویسهای اینترنتی سرویسی است با عنوان:
SPEECHTEXTER.COM
از این طریق میتوانیم متنی را بخوانیم و تایپ شدۀ آن را تحویل بگیریم. البته پس از آن نیاز به بازنگری دارد، چون این نرم افزار کلماتی را که شنیده، بر اساس گنجینۀ واژگان خود ثبت میکند، یعنی نزدیک ترین شکل مکتوب به شکل صوتی را مینویسد.
کسانی که مانند نگارنده سطور، از این نرم افزار استفاده میکنند، در خلال کار خود، صحنه هایی بسیار خنده آور میبینند که گاهی سبب رفع خستگی هم میشود. یعنی یک تیر است و دو نشان. به جای اینکه در این نوشتار نمونه هایی از این شیرین کاریها نقل کنم، این قصه را به یک کارگاه آموزشی وا میگذارم.
نکته این است که بیشتر اوقات، فهم ویراستار از مراد پدیدآورنده بیشتر از فهم ماشین بی زبان نیست. همان گونه که پدیدآور باید گزارش ماشین از کلام خود را بازنگری کند، باید گزارش ویراستار از نوشتارش را نیز یک بار دیگر ببیند، یا هماهنگ با نویسنده تغییرات در متن بدهد، مبادا سخنی دیگر به جای کلام او اما به نام او، ارائه شده باشد.
یکی از اساتید کهنسال سنتی را دیدم – خدایش عمر دراز مرحمت کناد – که بارها با افتخار میگفت که من هرگز تن به ویرایش نمیدهم. سبب پرسیدم. گفت: ویراستار، کلام نویسنده را بر میدارد، مطلب خود را مینویسد، و آن را به نام نویسنده عرضه میکند. روزی یک مقالۀ او را در حضورش خواندم. چند نکته برای بهتر شدن مقاله اش پیشنهاد دادم و او پسندید. گفتم: ویرایش شد. گفت: چه زمانی و چگونه؟ گفتم: در همین زمان که در حضور شما بودم. تعجب کرد و گفت: این شد ویرایش؟ گفتم: بله. گفت: پس تغییر کلام نویسنده نیست؟ گفتم: تغییر است، اما با هماهنگی نویسنده.
11.ویرایش و تجربه های فرنگی
یکی از سایت های اینترنتی بسیار مفید به زبان انگلیسی که در این زمینه یافته ام، سایتی است به عنوان «نویسندگان مینویسند»:
www.writerswrite.com
این سایت، تجربه های دهها نویسنده و ویراستار را در بر دارد. انان با نوشتارهای کوتاه و بلند، مصاحبه های پر نکته و ... راه را برای دیگران هموار کرده اند.
البته بخشی از این تجربهها را انتشارات کویر در سال 1382 در یک سسلسله کتاب گردآوری، گزینش و ترجمه و منتشر کرده است. با عنوانهای: تاریخ کتاب، آیا کتاب مهم است؟، کتابتان را منتشر کنید، در بارۀ کتاب، ویراستاران با نویسندگان سخن میگویند.
در اینجا تنها در مورد کتاب اخیر (ویراستاران با نویسندگان ...) سخن میگوییم. جودی مندل در چهل و سه گفتار این کتاب، با چندین ویراستار مصاحبه کرده و جوانب گوناگون ویرایش را از زبان آنها باز گفته است. از این مصاحبهها بر میآید که ویراستار در فضا و فرهنگ غرب، معناهایی دارد که در فرهنگ ما نیست. در آن دیار، نویسنده جایگاه و ارج والایی دارد که ویراستار در کنار او ایستاده است. برخی از این موارد که یک ویراستار ایرانی آرزوی بخشی از آنها را دارد و فقط افراد معدود در موارد معدود به بخشی از آنها میرسد. از جمله:
کارگزار نشر (ص 303، 391، 430، 139 و ...)؛ پیش پرداخت 1000 تا 2000 دلار و گاه تا 8000 دلار (ص 299 و 348)؛ صد تا 125 و گاه 725 عنوان کتاب در سال از یک ناشر (ص 295 و 408)؛ پیش پرداخت 5000 تا شش رقمی (ص 306)؛ تیراژ ده تا بیست هزار در یک چاپ و گاه تا یک و نیم میلیون (ص 318 و 347)؛ سه هزار پیشنهاد در سال (ص 360)؛ اعزام نویسندگان به سفرهای مختلف برای معرفی کتابشان (ص 331 و 379 و 138)؛ ویراستار برای «پرورش موضوع» (ص 129) و ...
این شاخصها را میتوان ویژگیهای «مدینۀ فاضلۀ اهل قلم» دانست که مگر کسی به قول آذریها «چُخ بختیار» باشد تا خوابِ چنین خوان گستردهای را ببیند. با این همه نباید تفاوت فضاها ما را از فواید کتاب محروم سازد.
این نکته – که در مورد برخی از گفتارهای سایت «نویسندگان مینویسند» صادق است – نباید ما را از فواید آن دور بدارد.
این نکته را با توضیحی از استاد احمد سمیعی گیلانی پیشکسوت ویرایش ایران پی میگیریم، در ضمن گفتاری که کوشیده برخی از تجربههای خود در ویرایش را عرضه کند.
وی مینویسد:
«مصداق ویراستار، هم با مصداق «ادیتور» و هم با «کاپیادیتور» فرق دارد.
کاپیادیتور در غرب از خیلی از کارهای وقتگیر معاف است؛ به این دلیل که صاحباثر به اصول آنها آشناست. از سوی دیگر، ادیتور غربی بیشتر کارهایی را میکند که در ایران، «ناظران مجموعهها» انجام میدهند. بنابراین حوزهٔ کارهای ویرایشی در غرب بیشتر به اجرای «آییننامهٔ انتشاراتی» محدود میشود و از نظر محتوایی، به تذکر سهوالقلم و ناهمخوانی ختم میگردد؛ حال آنکه نزد ما گاه ویرایش تا مرز بازنویسی پیش میرود. بنابراین اگر ویرایش را بهمفهوم متعارف خودمان بگیریم، ویراستار بهناچار وظایفی بر عهده دارد که ایفای همة آنها تخصص ویژهای میطلبد. ویراستار برای نیل به این تخصص و جامعیت، نباید رفتار انفعالی پیشه کند؛ بلکه بهصلاح اوست تا در هر فرصتی، از راه مطالعه، معلومات خود را بالا ببرد. و بدین سان خصلت جامعیت کسبکردنی است. اما ویراستاری یک خصلت دیگر هم میخواهد که هرچند پروردنی است، ولی اکتسابی نیست و آن، شمّ انتقادی است. در این باب، به شهرت صاحباثر نباید اعتماد کرد
چکیدهای از:[احمد سمیعی، «آداب ویراستاری»، دوماهنامهٔ نشر دانش، س۳، ش۱۷، مرداد و شهریور۱۳۶۲، ص۳۱ تا ۳۹
چکیدهساز: امیر امانیپور، از مؤسسهٔ «ویراسـتاران»
نشانی اینترنتی:
در نوشته های عبدالحسین آذرنگ که بطور تخصصی در این زمینه زحمات زیادی کشیده، در این مورد نکات بیشتر میتوان یافت.
شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۵:۳۰