[1]
ادبیات غدیر شجرۀ طیبهای است که از وادی جُحفه آغاز شد و شاخههای گستردهاش تمام اقالیم قبله را در بر گرفت. این فصل پر برگ و بار، با وجود اهمیت در تاریخ و فرهنگ اسلامی، کمتر مورد توجّه پژوهشگران قرار میگرفت، و مستندات آن بطور پراکنده در مطاوی منابع و متون خودنمایی میکرد تا چند دهه پیش که همت علامه امینی با جمع پراکندهها توجه همگان را به این خط روشن فرهنگی – دینی – ادبی جلب کرد.
کتاب الغدیر بیش از آن که این قلم در بارهاش سخن بگوید، شناخته شده است. لذا در بارهاش سخن نمیگویم. اما اشاره میکنم که موضوع مهم «ادبیات غدیر در زبان فارسی» بایستهای پژوهشی است که تا کنون نویسندگانی همچون محمد صحتی سردرودی و سید مصطفی موسوی گرمارودی با کارهای فردی خود بدان پرداختهاند؛ در حالی که جای کار مداوم و جدی تری دارد.
این چند بیت که در پی میآید، برگی خُرد از گنجینۀ سترگ ادبیات غدیری است که ظاهرا برای نخستین بار منتشر میشود.
امید است نشر آن در آستانۀ سالگرد غدیر، گامی در راه امتثال امر مطاع رسول امین در راستای احیای غدیر باشد و به امضای قبول وارث معصوم غدیر، امام موعود عجل الله تعالی فرجه برسد.
[2]
کتاب مغازی النبی [صلی الله علیه و آله] منظومهای است در حدود 350 صفحه از ملا یعقوب صرفی که نسخه خطی آن در آکادمی اقبال به شماره 40 نگهداری میشود و اخیراً عکسی از آن به لطف یکی از دوستان به دستم رسیده است. این نسخه تاریخ اتمام 19 شعبان 1303 دارد که به احتمال قوی تاریخ اتمام نگارش است.
ناظم پس از حمد خدا و مدح رسول، از چهار خلیفه و سپس دوازده امام به نیکی یاد میکند، چنانکه در جای جای کتاب، به «آل و اصحاب» اشاره میکند. تسنن او در کتاب، روشن است، چنانکه محبت او به اهل بیت.
در آغاز کتاب، همچنین، در بارۀ میر سید علی همدانی، کمال الدین حسین خوارزمی و چند تن دیگر از مشایخ که ضمن شرح حال خودنوشتش آورده، سخن میگوید.
هر چند نام کتاب، مغازی النبی است، ولی عملاً سیرۀ پیامبر است که متأسفانه – به دلیل رویکرد جنگ محور گذشتگان – به ترتیب جنگها پیش رفته و در خلال آن رویدادهای دیگر را بیان میکند. چنانکه آغاز کتاب را وصف مکه، نور محمدی به عنوان اصل مخلوقات، موحد بودن آباء النبی، شرح حال پدر و مادر رسول خدا و ... شکل داده است.
اشاره شد که این منظومه تا کنون – حسب تحقیق صاحب این قلم – منتشر نشده است.
آنچه پس از این میآید، ابتدا وصف دوازده امام از زبان این دانشور صوفی سنی هندی و سپس گزارشی از غدیر خم به بیان اوست.
[3]
صرفی پس از نعت نبی و مدح سه خلیفه از دوازده امام یاد میکند، به همان شیوهای که گروهی دیگر از صوفیان آوردهاند، همانها که آقای جعفریان از آنها با تعبیر «سنیان دوازده امامی» یاد میکند.
بیتهای مربوط به دوازده امام چنین است:
علیّ ولیّ، آن ولیّ علیّ
بر او رازهای نهان منجلی
ز لوح دلش کردهاند انتخاب
ملک لوح محفوظ امّ الکتاب
صفات حق از وی عیان آمده
مدبّر به کونین از آن آمده
مس هستی سالکان زرّ ناب
ز اکسیر خاک ره بوتراب
غزاپیشگان استعانت نمای
ز شیر خدا شاه کشورگشای
چه اصغر چه اکبر جهادی که هست
به عونش غنیم تو باید شکست
اگر همت او تو را نیست یار
به اعدا بود مشکلت کارزار
گر امداد او نبوَدت در قتال
قتال تو با نفس و شیطان محال
همین دولتم بس ز لطف بتول
که دارد عبودیتم را قبول
گل گلستان نبوت حسن
مه آسمان فتوت حسن
حسین آن امام صف اصفیا
به او اقتدای همه اولیا
علی زیب اسلام و زین العباد
فرامین او واجب الانقیاد
ز باقر تبیّن رموز ازل
وز او حلّ طلسم کنوز ازل
به صادق سرایر همه منکشف
به علم ازل تا ابد متّصف
ز کاظم عیان سرّ «والکاظمین»
همه بر کنوز حقایق امین
امام رضا آن شه مطلق است
که اندر رضایش رضای حق است
تقی آنکه تقواش از ماسواست
فنایش ز غیر و بقا با خداست
نقی آنکه از رنگ او شاخ گل
بود پاک ایینه صاف دل
حسن آن شه عسکر اولیا
که میتاخت بر لشکر اشقیا
امام زمان آن محمد به نام
که مهدی موعود هست آن امام
خوش آن دم که یابد به عالَم ظهور
جداس ازد از ظلمت دهر، نور
پر از عدل سازد جهان را به نور
کما ملئت الارض ظلماً و جور
در امداد عیسی بود کامکار
ز دجّال آخر بر آرد دمار
به جانم من از شرّ دجّال خویش
که آن نیست جز نفس دجّال کیش
امید است کآن شاه صاحب قران
که باشد امام زمین و زمان
ترحّم نموده بر احوال من
کشد تیغ بر قتل دجّال من
نزول مسیح و ظهور امام
تمنّای «صرفی» کنون والسلام
[4]
صرفی ضمن رویدادهای حجة الوداع به خطبهای از رسول خدا اشاره میکند که ضمن آن حضرتش علاوه بر حدیث غدیر، در باره ثقلین نیز توصیه و تأکید فرمودهاند. وی میسراید:
سواره عجب خطبهای را بخواند
گهرها ز کان نصایح نشاند
نصایح که آنجا به اصحاب گفت
از آن جمله این گوهر ناب سُفت
که اموال و اعراض و خونها حرام
میان شما امده بالتمام
بود حرمتی کآمده از خدا
در این مه در این شهر امروز را
تا آنجا که میگوید:
به نزدیک جُحفه در اثنای راه
چو شد بر غدیر خُم اش خیمه گاه
توجّه نموده سوی مؤمنان
لب لعل او شد چنین دُرفشان
که آیا نی ام بر شما دائما
من اولی تر از نفسهای شما؟
به قول دگر آن که: گویا مرا
بخواندند از اینجا به دارالبقا
از اینجا مرا جانب آن جهان
بخواندند و کردم اجابت بدان
بدانید آخر که من میروم
ز دنیا روان سوی عقبی شوم
گذارم دم عزم دارالبقا
دو امر عظیمی میان شما
کلام خدا جلّ ذکره یکی
که آورده ام از خدا بی شکی
دوم اهل بیت و، حقِ هر دو را
ادا کردن، از واجبات شما
دگر گفت: هر کس که مولاش من
علی نیز مولای او بی سخن
کسی کو علی را بود دوستدار
محبّش تو باش ای خداوندگار
هر آن کس که باشد علی را عدو
خدایا تو باشی ز اعدای او
سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۱۵