در فرهنگ ما متأسفانه نوشتن تاریخ یک مسجد سابقۀ زیادی ندارد. پشت صحنۀ بنای یک مسجد، طراحان و سازندگان و بانیان مالی، هزینهها و بیلان مالی، امامان جماعت آن، برنامههای جنبی، خروجیها و ارتباطات آن، اسناد مربوط به هر بخش از جهت نگاهداری و دسته بندی و نشر و ... همه را، وقتی یک جا برای یک نهاد فرهنگی مانند مسجدی ببینی، جای تعجب دارد.
اصل این اندیشه که باید تمام این اسناد محفوظ بماند، تقدیر ویژهای میطلبد، فراتر از چاپ یک کتاب و یادآوری یک جریان فرهنگی که اینک نیم قرن از آن گذشته و هنوز جریان دارد. آن فرآیند، ارزشی فراتر از فرآوردههای ارزشمند خود دارد.
"مسجد آبی آلمان" نوشته حمیدرضا ترابی تلاشی است در این راه. مربوط به سال 1394 است که این بنده در روزهای اخیر دیدهام. نمایانگر بینش جهانی یک مرجع تقلید (مرحوم آیة الله بروجردی) و چند تاجر موفّق (مانند مرحوم حاج علی نقی کاشانی و ...) که در طول رفت و آمد خود به آلمان یا اقامت در آن دیار، به ضرورتی فراتر از زندگی و کسب و کار خود اندیشیدند و چنین باقیات صالحاتی بر جای نهادند.
مصاحبههای متعدد، بیش از 150 صفحه سند و 100 صفحه عکس و تصویر، تاریخجۀ تحلیلی مسجد، اساسنامۀ مرکز اسلامی هامبورگ و نحوۀ تعامل آن با مردم و دولت آن دیار، فعالیتها و خدمات مسجد از جمله 106 کتاب به زبان آلمانی و 5 کتاب به زبان فارسی و عربی (که یکی از آنها مجموعه مقالات بسیار نافع و مفید مرحوم دکتر جواد فلاطوری است) و ...
خلاصه کنم؛ در این کتاب با موزهای روبرو هستید که هر نمایی از هر گوشهای چشم را مینوازد.
آنگاه که این کتاب را میخوانید، در دل میگویید ای کاش دستکم برای مساجد مهم هر شهرمان، چنین شناسنامههایی میداشتیم. آنچه در سالها و سدههای پیش به هر دلیل تاریخ را دیگران سوزاندند، از دست رفت. اما امروز تاریخ را نسوزانیم.
در مورد این کتاب نفیس و زیبا سخن بیش از این دارم که چون عازم سفرم، به زمان دیگری وامیگذارم.
اصل این اندیشه که باید تمام این اسناد محفوظ بماند، تقدیر ویژهای میطلبد، فراتر از چاپ یک کتاب و یادآوری یک جریان فرهنگی که اینک نیم قرن از آن گذشته و هنوز جریان دارد. آن فرآیند، ارزشی فراتر از فرآوردههای ارزشمند خود دارد.
"مسجد آبی آلمان" نوشته حمیدرضا ترابی تلاشی است در این راه. مربوط به سال 1394 است که این بنده در روزهای اخیر دیدهام. نمایانگر بینش جهانی یک مرجع تقلید (مرحوم آیة الله بروجردی) و چند تاجر موفّق (مانند مرحوم حاج علی نقی کاشانی و ...) که در طول رفت و آمد خود به آلمان یا اقامت در آن دیار، به ضرورتی فراتر از زندگی و کسب و کار خود اندیشیدند و چنین باقیات صالحاتی بر جای نهادند.
مصاحبههای متعدد، بیش از 150 صفحه سند و 100 صفحه عکس و تصویر، تاریخجۀ تحلیلی مسجد، اساسنامۀ مرکز اسلامی هامبورگ و نحوۀ تعامل آن با مردم و دولت آن دیار، فعالیتها و خدمات مسجد از جمله 106 کتاب به زبان آلمانی و 5 کتاب به زبان فارسی و عربی (که یکی از آنها مجموعه مقالات بسیار نافع و مفید مرحوم دکتر جواد فلاطوری است) و ...
خلاصه کنم؛ در این کتاب با موزهای روبرو هستید که هر نمایی از هر گوشهای چشم را مینوازد.
آنگاه که این کتاب را میخوانید، در دل میگویید ای کاش دستکم برای مساجد مهم هر شهرمان، چنین شناسنامههایی میداشتیم. آنچه در سالها و سدههای پیش به هر دلیل تاریخ را دیگران سوزاندند، از دست رفت. اما امروز تاریخ را نسوزانیم.
در مورد این کتاب نفیس و زیبا سخن بیش از این دارم که چون عازم سفرم، به زمان دیگری وامیگذارم.
چهارشنبه ۱۲ دي ۱۳۹۷ ساعت ۸:۳۰