نکته 81 تا 90
[81]
متن: کلّ شیء وقعت علیه ید الخلق و الجعل منه تعالی فهو اسم له تعالی.
ترجمه: هر چیزی که دست آفریده ها بر آن افتد و قراردادن آن بر خدای متعال، اسم برای خدای متعال است.
پیشنهاد: هر آنچه خدای متعال خلق و جعل کند، اسم برای خدای متعال است.
نکته: 1. کلمۀ "الخلق" معنای حاصل مصدر (آفریدن) دارد، نه اسم مفعول (آفریده ها). حرف "واو" عطف که بین دو کلمۀ خلق و جعل آمده، این مطلب را نشان میدهد. 2. در برابر کلمۀ "شیء" میتوان از تعبیرات دیگر بجز "چیز" کمک گرفت. ظرفیت واژگان بیش از این است. اینجا پیشنهاد شده: "هر آنچه". بهتر نیست؟
[82]
متن: یتحیّر و یدهش فیه الاحلام و الالباب.
ترجمه: رؤیاها و دلها در آن متحیّر و هراسان میشود.
پیشنهاد: خردها و اندیشه ها در آن متحیّر و مدهوش میشود.
نکته: 1."حلم" هم به معنای رؤیا است، هم به معنای "عقل" که مفهوم «بردباری» نیز در همین راستا است. 2. زمینۀ جمله، تعجب و دهشت است نه هراسانی. 3. در ترجمه، بجز معنای واژه ها، باید به زمینۀ متن نیز توجه شود.
[83]
متن: استیضاح الملائکة عن الأسماء .... إنّما هو لتعجیزهم و إثبات کرامة آدم عندالله سبحانه.
ترجمه: فرشتگان را با آن نامها استیضاح فرمود ... چیزی جز ناتوان کردنشان و ثابت و استوار کردن کرامت آدم نزد خداوند نمیباشد.
پیشنهاد: از ملائک خواست که اسمها را بگویند ... تا ناتوانی ملائک از این کار را از یک سوی، و کرامت حضرت آدم نزد خداوند را از سوی دیگر نشان دهد.
نکته: 1. اگر کسی با خواندن این ترجمه و دیدن کلمۀ استیضاح به یاد اقدام مجلس در برابر وزیران افتاد، آنگاه باید صحنهای را تصور کند که خداوند، ملائک را استیضاح میکند. چه صحنهای میشود! 2. تعجیز، چند معنا تواند داشت: عاجز کردن، عاجز دانستن و معانی دیگر که از باب تفعیل بر میآید. اینجا عاجز نمایی مورد نظر است نه ناتوان کردن. 3. یاد کتابی به نام "توحید" میافتم که در حدود سال 1354 با دیدگاه انحرافی نوشته شده بود. در آن کتاب، نویسنده گفته بود که توحید به معنای "واحد کردن جامعه" است نه "واحد دانستن خداوند". بر همین اساس، تفسیری مارکسیستی از دین ارائه کرده بود، به این مضمون که هدف دین برپاییِ جامعۀ بی طبقۀ توحیدی است نه عقیده به واحد دانستن خداوند. میبینید که یک ترجمۀ غلط، به ویژه با زمینۀ انحراف فکری کار را به کجا میکشاند.
[84]
متن: بعید ما بین المنکبین
ترجمه: شانه های از هم دور
پیشنهاد: چهارشانه
نکته: وقتی میتوان یک کلمه گویا را به عنوان معادل یک عبارت چهار کلمهای به کار گرفت، چرا کلام را به درازا بکشانیم؟
[85]
متن: قد تبیّن ممّا ذکرناه أنّ الملائکة بعد ما أذعنوا فضیلة آدم و عرفوا کرامته تعالی علیه و مکانته منه جلّ شأنه بتشریفه بتعلیم الأسماء و إعطائه مقام الخلافة الإلهیة ...
ترجمه: روشن شد از آنچه آوردیم که فرشتگان پس از آنکه به برتریِ حضرت آدم اعتراف و فرمانبرداری کردند و کرامت و مکانت او را نزد خدای متعال دانستند، با شرافت بخشیدن به او با آموختن اسماء و عطا کردن مقام جانشینی الهی ...
پیشنهاد: از مطالب پیشگفته روشن شد که فرشتگان به برتری حضرت آدم اعتراف کردند و گردن نهادند. آنها کرامت و جایگاه آدم را نزد خدای متعال دانستند که چگونه با آموختن اسماء و عطا کردن مقام خلافت الهی او را بزرگ داشته است. ...
نکته: ترجمۀ جمله را چند بار باید خواند تا فهمید؟ اساساً هدف اهل قلم چیست؟ پیچاندن خواننده میان چم و خمِ هزارتویِ واژه ها که او را از خواندن متن پشیمان کند یا ارائۀ یک معنای خوش خوانِ خوش فهمی که او را به ادامۀ خواندن ترغیب کند؟
[86]
متن: ان الله تعالی له إعمال المولویّة و تشریع الأحکام و تعبّد الأنام و جمیع ماسواه بما یرید من الأحکام ...
ترجمه: خداوند متعال دارای بکار گرفتنِ مولویّت و قانونگذاری احکام، بندگی کردن مردم و همه چیز غیر از او را به آنچه از احکام میخواهد، میباشد. ...
پیشنهاد: خدای متعال را میرسد که مولویّت خود را بکار گیرد، احکام وضع کند، از مردم بندگی بخواهد با احکامی که بر آفریدگان مقرّر میدارد. ...
نکته: 1. تبدیل ساختار اسمی به فعلی کمکی است به خواننده تا مراد نویسنده را زودتر دریابد. 2. معنای تعبّد کمی پیچیده است. باید در چنین موارد پیچیده بیشتر به خواننده کمک کرد.
[87]
متن: الحمد لله الذی لبس العزّ و الکبریاء
ترجمه: سپاس برای خداوندی که لباس عزّت و بزرگی پوشید، میباشد.
پیشنهاد: سپاس ویژۀ خدایی است که جامۀ عزّت و کبریا پوشید.
نکته: 1. این متن، جملهای از نهج البلاغه است که بیان امیر کلام و پیشوای فصاحت و بلاغت را باز مینماید. با چنان بیان فصیحی چنین معاملهای رواست؟ 2. حرف لام در عبارت "الحمد لله" حصر را میرساند، که در ترجمه نشان داده نشده است.
[88]
متن: و اختارهما لنفسه دون خلقه
ترجمه: و این دو را برای خود بدون آفریده هایش برگزید
پیشنهاد: و این دو (عزت و کبریا) را تنها برای خود برگزید و از دیگران دریغ داشت.
نکته: 1. این جمله، ادامۀ جملۀ پیشین در نهج البلاغه است. رعایت فصاحتی در خورِ نهج البلاغه در اینجا نیز ضرورت دارد. 2. مفهوم عبارت "دون خلقه" در ترجمۀ مترجم زیباتر نمایان شده یا در جملۀ پیشنهادی؟ یادمان نرود که علاوه بر درست نویسی، زیبانویسی نیز هدفی در نگارش است.
[89]
متن: ساعة واحدة
ترجمه: یک ساعت
پیشنهاد: ساعتی (لحظهای)
نکته: ساعت درفرهنگ ما به معنای شصت دقیقه است، امّا در زمان بیان این جمله به معنای یک لحظه، یک مجلس، یک برهۀ زمانی و مانند آنها است. این تفاوت باید در ترجمۀ ما، گرچه به صورت یک توضیح اضافه نمایان شود.
[90]
متن: فإنّ الله سبحانه یختبر عباده المستکبرین فی أنفسهم بأولیائه المستضعفین فی أعینهم
ترجمه: خداوند سبحان بندگان خودخواه خود در نهادشان با اولیای مستضعف در چشمانشان میآزماید.
پیشنهاد: خداوند سبحان آن گروه از بندگان خود را که در نهادشان استکبار میورزند، به وسیلۀ اولیای خود که در نظر آنان خوار و ضعیف اند، میآزماید.
نکته: جملاتِ پیچ در پیچ، خواننده را به کوچه پس کوچه های معنایی میبرد که اگر در شعر و ادب پسندیده باشد، در یک متن علمی هرگز زیبنده نیست. ایهام و آزمودن ذهن خواننده با کلمات چندمعنایی نیز شعر را زیبا میکند، ولی برای یک متن علمی نقض غرض است چون هدف از متن علمی انتقال معنا است نه زیباییِ کلام.
پنجشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۸:۴۱