[7]
مطلب مهم دیگر بعد از نماز ظهر و مغرب، این است که سه یا هفت یا ده یا صد بار بگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم»؛ چنانکه در روایات فراوان آمده و برای پرهیز از اطالۀ کلام، متن حدیث را نمی آورم.
از ذکرهایی که ترک آن سزاوار نیست – بلکه برخی از بزرگان عقیده به وجوب آن دارند – این است که در زمان طلوع و غروب خورشید ده بار بگوید:
«لا اله الا الله، وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد، یحیی و یمیت، و یمیت و یحیی، و هو حی لا یموت، بیده الخیر و هو علی کل شیء قدیر»
همچنین ده بار بگوید:
«اعوذ بالله السمیع العلیم من همزات الشیاطین، و اعوذ بالله أن یحضرون، ان الله هو السمیع العلیم»
به ما امر شده که وقتی کسی آن را ترک کرد، قضای آن را به جای آورد. یکی از دانشوران شیعه که آن را ترک کرده بود، چند سال قضای آن را به جای آورد.
[8]
به این مقدار از ذکرهای زبانی بسنده میکنیم. هر کس در صدد استقصای آنها باشد، باید به کتابهای دعا رجوع کند که دانشمندان در این مورد نوشتهاند؛ زیرا دعاهای فراوان برای تمام خواستههای دنیا و آخرت در بر دارد.
به جانم سوگند که اگر این کتابها را درست بنگری، برای هر خواستهای دعایی مجرّب مییابی و از رنجهای دنیایی برای کسب معاش و کفایت مهمات آسوده میشوی. حتی به کمک دعاها، برای دفع بیماری ها، از داروها و پزشکان بی نیاز میشوی؛ افزون بر فایدۀ توکّل تمام و توسل کامل به سوی خدای تعالی در تمام اوقات که بدان دست مییابی.
با این کار، همچنین خود را در معرض نفحات الهی در تمام عمر قرار میدهی و به قلب خود در فضای عالَم ملکوت و ساحت قدس جبروت جولان میکنی، و کدورتهای دنیای ظلمانی از وجودت برطرف میشود.
[9]
سفارش دیگر من تداوم اشتغال به تحصیل و تحقیق علم دین است که نهایت امکانات را برای گسترش آن در میان اهلش صرف کنی، عمر را در راه نشر اخبار و آثار بگذرانی، و در جهت محو بدعتها و ارشاد و هدایت مردم بکوشی.
بالاتر از این سبب خواستهای نیست؛ وقتی شرایط آن فراهم شود.
از مولایمان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه روایت شده که فرمود:
«مَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا عَالِماً بِشَرِيعَتِنَا فَأَخْرَجَ ضُعَفَاءَ شِيعَتِنَا مِنْ ظُلْمَةِ جَهْلِهِمْ إِلَى نُورِ الْعِلْمِ الَّذِي حَبَوْنَاهُ بِهِ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى رَأْسِهِ تَاجٌ مِنْ نُورٍ يُضِيءُ لِجَمِيعِ أَهْلِ الْعَرَصَاتِ وَ حُلَّةٌ لَا تَقُومُ لِأَقَلِّ سِلْكٍ مِنْهَا الدُّنْيَا بِحَذَافِيرِهَا ثُمَّ يُنَادِي مُنَادٍ يَا عِبَادَ اللَّهِ هَذَا عَالِمٌ مِنْ تَلَامِذَةِ بَعْضِ عُلَمَاءِ آلِ مُحَمَّدٍ أَلَا فَمَنْ أَخْرَجَهُ فِي الدُّنْيَا مِنْ حَيْرَةِ جَهْلِهِ فَلْيَتَشَبَّثْ بِنُورِهِ لِيُخْرِجَهُ مِنْ حَيْرَةِ ظُلْمَةِ هَذِهِ الْعَرَصَاتِ إِلَى نُزْهَةِ الْجِنَانِ فَيُخْرِجُ كُلَّ مَنْ كَانَ عَلَّمَهُ فِي الدُّنْيَا خَيْراً أَوْ فَتَحَ عَنْ قَلْبِهِ مِنَ الْجَهْلِ قُفْلًا أَوْ أَوْضَحَ لَهُ عَنْ شُبْهَة»
(احتجاج، ج 1 ص 16)
هر كه پيرو و شيعه ما بوده و عالم به دستورات ما باشد، و پيروان ضعيف و ناتوان ما را از تاريكى جهل و نادانى به نور علم و دانشى كه به او عطا نمودهايم خارج سازد، روز قيامت تاجى از نور بر سر دارد و تمامى اهل آن ساحت را روشن سازد، و نيز جامهاى دارد كه تمام دنيا با ذرّهاى از رشته و نخ آن برابرى نمىكند. سپس نداكنندهاى فرياد برآورد: اى بندگان خدا اين فرد دانشمند، يكى از شاگردان علماى آل محمّد است!!.
و بدانيد افرادى كه در اين سرا با توسّل به نور دانش او از حيرت جهل و نادانى برون رفتهاند در آن سرا نيز به كمك نور او از تمام عرصهها به بهشتهاى دور رهنمون شوند. پس به هر كه در دنيا خيرى آموخته، و قفل جهل و نادانى از قلبش گشوده، يا شبههاى را برايش روشن و آشكار ساخته، همه و همه را از آن عرصهها خارج مىسازد.
این گونه اخبار فراوان است.
ولی باید این مطلب همراه با احتیاط تامّ در نقل و فتوا باشد، زیرا مفتی بر لب پرتگاه دوزخ است. و دوری از شبهات، بهتر از سقوط در چالۀ هلکات است.
[10]
آخرین وصیت من به او این است که مرا و اساتید مرا– به ویژه در زمانهای خاصّ و مظانّ اجابت – از دعاهای خیر و نیکوی خود فراموش نکند. او را به خدای علیّ عظیم سوگند میدهم که در این کار مسامحه نکند، بلکه مرا در خلوتها و پس از نمازها و زمانهای اجابت – به ویژه پس از مرگم – یاد کند؛ زیرا رشتۀ اعمال انسان پس از مرگ گسسته میشود، و هیچ چیزی به او سود نمی رساند مگر دعاها و هدیههای دوستان.
اینک، از او – ادام الله تأییده – اهتمام در این امر، امید میرود. باشد که خداوند، از خطاها و بدی هایم درگذرد. و با قبول دعاهایم، بدیهایم را به حسنات بدل کند. این نتایج همراه است با اجر و ثواب و ندای ملک و دعای او که قطعا مستجاب است.
کلینی از علی بن ابراهیم روایت کرده است:
رَأَيْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جُنْدَبٍ فِي الْمَوْقِفِ فَلَمْ أَرَ مَوْقِفاً كَانَ أَحْسَنَ مِنْ مَوْقِفِهِ مَا زَالَ مَادّاً يَدَيْهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ دُمُوعُهُ تَسِيلُ عَلَى خَدَّيْهِ حَتَّى تَبْلُغَ الْأَرْضَ فَلَمَّا صَدَرَ النَّاسُ قُلْتُ لَهُ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ مَا رَأَيْتُ مَوْقِفاً قَطُّ أَحْسَنَ مِنْ مَوْقِفِكَ قَالَ وَ اللَّهِ مَا دَعَوْتُ إِلَّا لِإِخْوَانِي وَ ذَلِكَ أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام أَخْبَرَنِي أَنَّ مَنْ دَعَا لِأَخِيهِ بِظَهْرِ الْغَيْبِ نُودِيَ مِنَ الْعَرْشِ وَ لَكَ مِائَةُ أَلْفِ ضِعْفٍ فَكَرِهْتُ أَنْ أَدَعَ مِائَةَ أَلْفٍ مَضْمُونَةً لِوَاحِدَةٍ لَا أَدْرِي تُسْتَجَابُ أَمْ لَا.
(کافی طبع اسلامیه ج 2 ص 508).
عبدالله بن جندب را در موقف (عرفات) ديدم در حالی که وقوفى بهتر از وقوف او نديدم. پيوسته دستهايش به سوى آسمان بلند بود، و اشكهايش بر گونهاش روان بود، به طورى كه به زمين مي ريخت.
همين كه مردم (از عرفات) برگشتند، من به او گفتم: اى ابا محمد! من وقوفى بهتر از وقوف تو نديدم. گفت: به خدا سوگند، من جز براى برادران (دينى) خود دعایى نكردم، زیرا حضرت اباالحسن امام كاظم عليه السلام به من خبر داد كه: هر كه براى برادر دينى خود پشت سرش دعا كند، از عرش بدو ندا شود: براى تو باد صد هزار برابر آنچه براى برادران دينيت در خواست كردى.
من خوش نداشتم كه صد هزار دعاى تعهد شده را از دست بدهم به خاطر يك دعا كه نمىدانم آن يك دعا به اجابت برسد يا نه.
اخبار در این زمینه فراوان است. بدین روی، از او – دام توفیقه – امید میرود که این گونه اخبار را فرادید آرد، خودم و اساتیدم – خصوصاً پدر و جدّم قدّس الله روحهما – را در خلوتهای نیکوی خود یاد کند، و مرا در دعاهای مستجاب خود شریک گرداند. والله ولیّ التوفیق.
سخن پایانی
با نشر چهارمین بخش این نوشتار، به پایان این سخن میرسیم، که برای بعضی افراد، آغاز راهی دراز برای تذکر یعنی پذیرش حضور خداوند در زندگی است؛ برای برخی دیگر، یادآوری برای این عطر معنوی و برای هر کسی در رتبهای درسی و آموزهای ...
بدین روی، این گونه تذکرها همواره ضرورت دارد تا انسان غبار غفلت از دل و جان بر گیرد و به عالم نور روی آورد. نگارنده سطور امیدوار است با ترجمۀ این مطالب ارزشمند و نشر آنها در آستانۀ ماه نورانی رجب، گامی گرچه کوتاه در این راه بلند برداشته باشد.
نشر این بخش پایانی همزمان با روز 27 جمادی الثانیة – سالگرد رحلت محدث نوری که در 27 جمادی الثانیة 1320 قمری روی در نقاب خاک کشید – فرصتی است تا با چنین عالمانی عامل تجدید پیمان کنیم. یادداشتی را که صبح امروز به یاد این عالم ربانی نوشتم، عیناً در اینجا میآورم.
«امروز 27 جمادی الثانیه 1440 است. 120 سال از رحلت محدث خبیر میرزا حسین نوری میگذرد. بزرگ مردی که با زمان شناسی و وظیفه شناسی پیش آمد. آنچه را گفتنی میدانست در سطوح مختلف تحقیقی و عمومی باز گفت. در نتیجه عالم و عامی را مدیون آثار مفید خود کرد و یادگاری بر جای نهاد، بسیار فراتر و بیشتر از 66 سال عمر. این سخن به این معنا نیست که کارنامه او جای نقد نداشته باشد. ولی نقد آثار او کار هر کسی نیست. بعلاوه زندگی هر فرد را باید در مجموع دید و برآیند آن را سنجید نه اینکه فقط به چشم اشکال گیری بر آن نگریست. رحمت خداوند بر او باد».
می افزایم: در مورد این بزرگ مرد، حق نقد ادا نشده است. نقد یعنی بازگفتن حسن و عیب با هم، تا آیندگان با نظر عبرت به رفتگان بنگرند، کار نیک آنها را ادامه دهند و خطای آنها را تکرار نکنند. بدین سان، «تجلیل و تحلیل» در مورد یک شخصیت همراه میشود.
قرآن سترگ دو توصیه در این زمینه دارد که همزمان باید فرادید ما آید:
1.و لا یجرمنکم شنآن قوم علی أن لا تعدلوا، اعدلوا هی اقرب للتقوی.
2.کونوا قوامین بالقسط شهداء لله ولو علی أنفسکم أو الوالدین و الأقربین.
امید که شاهد روزهایی باشیم که در مورد تمام افراد به ویژه بزرگان، این اصول قرآنی را رعایت کنیم تا گامی دیگر برای تقرب به آستان مقدس مهدوی برداریم.
چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۹:۴۷