مقدمه
انتشار کتاب مستدرک الذریعة توسط محقق معاصر، استاد احمد علی مجید الحلی (ابوجعفر) بابی از تحقیق به روی پژوهشیان گشود و فضایی دیگر برای کتابشناسی و تراجم نگاری پدید آورد. نخستین مجلد این کتاب همزمان با پنجاهمین سال رحلت صاحب ذریعه مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی توسط عتبۀ عباسیه در کربلا منتشر شد. طبعاً این دوره مجلدات مختلف خواهد داشت. امید اینکه مانند اصل ذریعه منشأ خیرات و برکات فراوانی باشد.
از آنجا که کار فهرست نگاری همواره زنده و پویا است و نقطۀ پایانی ندارد، نگارندۀ این سطور، ضمن مرور کتاب و لذت بردن از فوائد آن به نکاتی دست یافت که دوست داشت با اهل تحقیق در میان بگذارد و در چاپهای بعدی به آن توجه شود.
این نکات در چند فصل میآید: امتیازات، نقدها، پیشنهادها، سخن پایانی
امتیازات
* نخستین امتیاز کتاب، به عقیدۀ این بندۀ خدا، آن است که استاد ابوجعفر حلّی تدوین و نشر کتاب را جدی گرفت و انجام داد و آن را موکول به زمانهای بعدی نکرد. واقع این است که چنین کارهایی هرگز به آخر نمیرسد و همیشه ناتمام میمانَد. لذا بهتر آن است که از هر فرصتی برای نشر نویافتهها استفاده شود و آنها را با دیگران به اشتراک بگذارند تا فرآیند تکامل آنها زودتر سامان گیرد.
در این موارد، نکتهای را از عالم اخلاقی قرن سیزدهم مرحوم شیخ جعفر شوشتری وام میگیرم که ضمن مواعظ خود بر این حدیث حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام تأکید میکند: «کن وصي نفسک»(نهج البلاغه، حکمت 254). من از این آموزه بهره میگیرم برای تذکر به اهل تحقیق که زمان را برای نشر نویافتههای خود از دست ندهند و منتظر تکمیل نهائی کار خود نمانند.
ابوجعفر حلی بخشی از یافتههای خود را در این مجلد منتشر کرده، و به فاصلۀ کوتاهی از نشر کتاب، نکتههایی برای تکمیل آن یافته که در کانال تلگرامی خود (التراث و التحقیق بین یدیک) نشر داده است و میدهد. و این رشته ادامه دارد.
* مقدمهای مبسوط در آغاز کتاب، از امتیازات کتاب است؛ شامل این بخشها:
1. انگیزه و روند تألیف ذریعه
2. بیان ناگفتههایی غیر مکرّر از زندگی شیخ آقا بزرگ تهرانی بخصوص «شوارد» (نکات پراکنده مبتنی بر نقل شفاهی یا دستاوردهای پژوهش نویسنده)
3. پیشینۀ استدراک و تعلیق نویسی بر ذریعه
4. معرفی مختصر این مستدرک و شیوۀ نگارش آن
5. تشکر و تقدیر از یاوران این پژوهش
جای چنین مقدمههای گویایی در برخی از پژوهشها خالی است و پرسشهای خوانندگان در مورد کتاب بی پاسخ میماند.
* چاپ دو رنگ، نظم و یکدستی مدخلها، از امتیازات کتاب است که نشان از پختگی نویسنده در نگارش چنین کتابهای مرجع دارد.
* رعایت اخلاق تحقیق که پیش از این نیز از نویسنده دیدهایم. در صفحه 218 ضمن توضیح در بارۀ نسخهای از کتاب مختصر المراسم که ضمن مجموعهای از رسائل آمده، مینویسد:
«پیش از این در زمان تحقیق کتاب مختصر المراسم میپنداشتم که المسائل المصریة یک صفحه است، زیرا گمان برده بودم که تتمۀ کتاب شرایع ابن بابویه باشد که در آن مجموعه موجود است. بر اساس این گمان کلامی شاید در حدّ جسارت نسبت به صاحب ذریعه ادا کرده باشم. که اینک از آن کلام استغفار میکنم و لطف فردی را که مرا به این خطا تذکر داد، سپاس میگزارم»
توجّه دادن به این گونه نکات اخلاقی یکی از مهمترین گمشدههای امروز محققان ما است. نیازی به تفصیل ندارد. «در خانه اگر کس است یک حرف بس است».
* تذکر دادن به بعضی از نکات قابل تصحیح در ذریعه، مانند تذکر صفحه 199 نسبت به کتابی از یک نویسندۀ سنی که در ذریعه یاد شده است. البته در این گونه موارد باید بر اساس نسخه اصل مؤلف ذریعه ابتدا اطمینان حاصل شود که این نوشته از خود شیخ آقا بزرگ است یا اضافات دیگران بخصوص فرزندان ایشان، آنگاه توضیح و تذکر مربوط بیان شود.
* کشف بعضی از تصحیفها در ذریعه، مانند صفحه 487. در عبارت «تأویل الآیات لشرف الدین النجفی و هو عند الشیخ شیر محمد النجفی ...»، کلمۀ «عند» به «جد» تصحیف شده و خطاهایی را در تراجم نگاری ایجاد کرده است.
نیز: تذکر تصحیف «الخانی» به «المعانی» در ذریعه (ص 217) که توضیحی از حلی را در مورد وجه تسمیه خانی و ارتباط آن با «خان لنجان» اصفهان در پی دارد.
* نویسنده در فهرست کتابها فقط نام کتاب را آورده نه نویسندۀ آن را. ولی در برخی موارد با عدول از این روش نام مؤلف را نیز در کمانک آورده است. این در مواردی است که دو یا چند نویسنده کتابهایی با عنوان مشابه دارند. و این کار برای تمایز کتابها و بهره گیری آسان ترِ کاربران است.
نمونه:
عقود حیاتی (ص 570)؛ الغایة القصوی (ص 570)؛ قصیدۀ مصنوع (ص 571)؛ مجالس حسینیة (ص 573)؛ مناسک الحج (ص 577)؛ مطلع الانوار (ص 576).
نقدها
* در جاهای متعدد آمده: «الشیخ محمد علی ابن ابوالقاسم» (از جمله: ص 53 تا 55). نگارنده نمیداند که آیا این تعبیر مبتنی بر قاعدهای است یا خطا است؟ نیاز به بررسی دارد.
* ص 508 و 509، فهرس الاعلام: ابوطالب فخرالمحققین دو بار آمده که به لحاظ ترتیب الفبایی یک بار در جای خود است و بار دیگر نیست.
* ص 515، فهرس الاعلام: نام حسن بن ایوب و حسن بن ثابت به لحاظ ترتیب الفبایی در جای خود نیست.
* ص 533، فهرس الاعلام: «لاقلیدس» غلط است. «اقلیدس» صحیح است و باید در حرف الف باشد نه حرف لام.
* با اینکه نام آقا بزرگ تهرانی بارها در کتاب آمده، ولی در فهرست اعلام به این نام اشاره نشده، نه در حرف آ (آقا بزرگ)، نه حرف م (محمد محسن) و نه در حرف ط (الطهرانی).
* ص 506، فهرس الاعلام: «ابن فتحعلی شاه» وصف است نه اسم. اسم مورد نظر در اینجا، شهاب السلطنه کیکاووس میرزا ابن فتحعلی شاه است. که باید در حرف ک میآمد نه الف.
* ص 512، فهرس الاعلام: کلمۀ «امیر» در مورد امیر جمال الدین، امیر عبدالباقی و امیر محمد حسین، وصف است و جزء نام نیست. باید تصحیح شود.
* در همین صفحه آمده: «الامین، السید» (حرف الف)، در حالی که در صفحه 534 (حرف م) مدخل «محسن الامین» آمده است.
* در فهرس الاعلام یک نام به چند صورت آمده است: محمد بن رجبعلی الطهرانی (ص 538)، محمد الطهرانی العسکری (ص 535)، محمد بن علی الطهرانی (ص 539). این سه مورد باید ادغام شود.
* محمد حسن مظفر (ص 542) و محمد حسن بن الشیخ محمد مظفر (ص 541) یکی است. همین گونه: در ص 547 محمود الغریفی تکرار شده است. «النوری، الشیخ» (ص 550) همان «حسین بن محمد تقی النوری» (ص 517 و 518) است.
* ص 219 در ضمن متن ذریعه از کتاب «جُهد المُقِلّ» نام برده و مؤلف آن را «شیخ محمد رضا بن محمد جواد» معرفی کرده است.
باید دانست که این عالِم، علامه محقق شیخ محمد رضا معزی (متوفی 1352 قمری) است، در شمار بزرگترین فقهای خوزستان. نسخه منحصر همین کتاب در سه جلد رحلی بزرگ (به شیوۀ جامع الشتات میرزا ابوالقاسم قمی) در کتابخانۀ مجلس موجود است. تحقیق و تصحیح این کتاب به دست شماری از محققان دزفولی آغاز شده است.
در اواخر عمر مرحوم آیت الله مرعشی (سال 1369 شمسی) خدمتشان رسیدم. در ملاقات کوتاهی نکاتی در بارۀ عظمت علمی همین بزرگوار (مرحوم معزی) نکات نابی بیان فرمود که ثبت و ضبط کردم؛ از جمله تأکید بر نشر همین کتاب که آن زمان در تملّک خاندان معزی بود و دسترسی به آن امکان نداشت. آیت الله مرعشی به یک دورۀ اقامت چند ماهۀ مرحوم معزی در قم و تدریس ایشان در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام اشاره کرد که بزرگان قم در این درس شرکت میکردند و از ایشان درخواست میکردند که در قم بماند، ولی آیت الله معزی به دلیل انجام وظیفه در دزفول این پیشنهاد را نپذیرفت. ضمناً آیت الله مرعشی از آیت الله معزی اجازۀ روایت حدیث گرفته بود؛ بدین روی شرح حال مرحوم معزی در کتاب «المسلسلات» آمده است.
به اصل سخن باز گردیم. در کتاب مستدرک الذریعة عنوان کتاب «جهد المقل» در ضمن فهرس الکتب آمده است (ص 560)، ولی نام شیخ محمد رضا معزی به صورتی ناقص آمده است (ص 543)، که بهتر است تصحیح شود.
* در صفحه 344 و 345 در بارۀ کتاب ارزشمند «ضیاء العالَمَین» نوشتۀ مولی ابوالحسن شریف عاملی آوردهاند که دو مجلد از این کتاب منتشر شده است.
در بارۀ این کتاب سه نکته را توضیح میدهم:
1. تا کنون نُه مجلد از این کتاب را مؤسسۀ ال البیت منتشر کرده و ظاهراً یک جلد دیگر باقی مانده است.
2. ترجمۀ فارسی این دوره را مؤسسۀ نبأ در تهران در دست تولید و نشر دارد. ترجمۀ بیشتر مجلدات تمام شده یا در دست کار است که پس از آن به مرحلۀ ویرایش و نشر میرسد.
3. نگارندۀ این سطور در معرفی این کتاب نفیس و مؤلف بزرگوار آن مقالهای در فصلنامه امامت پژوهی (شماره 4) نوشته است.
4. گرچه کتابی مانند مستدرک الذریعة جای شرح و تفصیل در بارۀ محتوای کتابها نیست، اما به نظر میرسد که نمیتوان از بیان دیدگاه علامه امینی در بارۀ این کتاب گذشت که میگوید: «لم یصنف فی الإمامة مثله» (الغدیر، ج1). و همین مضمون را به واسطۀ فرزندان محقق طباطبایی از آن دانشور فقید در بارۀ آن کتاب شنیدهام.
* ص 464: تاریخ رحلت محدث قمی و میرزا محمد تهرانی را سال 1395 نوشته، در حالی که محدث قمی سال 1359 و میرزای تهرانی 1371 است، چنانکه به درستی در صفحه 52 آورده است.
* ضبط اسامی اشخاص در فهرست اعلام باید حتی الامکان یکدست باشد. بدین روی، به جای زرکلی (ص 519) و دانش پژوه (ص 518) باید مانند دیگر اعلام، نام کامل نوشته شود: خیرالدین زرکلی و محمد تقی دانش پژوه.
* ص 571 از «الکاتب النجفی» در فهرست کتابها یاد شده است. در حالی که این عبارت، وصفی برای «قاسم بن محمد حسین» است. بعلاوه نام کتابی نیست.
* ص 572: عنوان «کتاب النور» در حرف کاف آمده که بهتر است در حرف نون (النور) باشد.
* ص 572: نام کتاب «کشف الاستار» دو بار آمده که باید یک بار بیاید. همین گونه است: مستدرک الوسائل (ص 575)، نظام الاقوال (ص 579).
* ص 574: از مجلۀ «کتاب شناسی شیعه» در نمایۀ کتابها یاد شده، که خطا است. مراد از آن، «مجله کتاب شیعه» است که در همان فهرست آمده و باید ادغام شود.
* ص 575: «مزار خدیجة الکبری» را نام کتابی دانسته و لذا در فهرست کتابها آوردهاند، در حالی که نام مکانی است و باید در فهرست امکنه ذکر شود.
* در صفحه 582 «الحسینیة التستریة» و در صفحه 588 «مکتبة الحسینیة الشوشتریة» یاد شده که یک مکان است و باید ادغام شود.
* ص 589: «مکتبة العلامة الحلّی» نام کتابی است (نوشتۀ محقق طباطبایی) که سهواً نام مکانی پنداشته و در فهرست امکنه آوردهاند.
پیشنهادها
* با توجه به کثرت اجازات که در این کتاب آمده، به ویژه اینکه اکثر یا تمام آنها برای نخستین بار در اینجا آمدهاند، خوب است که فهرستی از اجازات مندرج در کتاب، ضمن فهارس فنی بیاید.
* در همین عداد است بعضی از فوائد کتابشناسی یا محتوایی که نویسنده از روی نسخههای خطی نقل کرده و برای نخستین بار منتشر میشود. برای نمونه:
* یادداشتهای منقول از بزرگان که غالباً برای نخستین بار از نسخههای خطی نقل شده، بخش عمدهای از کتاب را به خود اختصاص داده است. اگر یک فهرست راهنما این مهم را عهده دار شود، امکان بهره گیری از کتاب بالا میرود. برای نمونه:
یادداشتهای کتابشناسی آقا بزرگ تهرانی (ص 390 - 395، 55، 56) و مطالبی منقول از علمای متقدم شیعه در مورد معرفة الله (ص 208 – 213). جا دارد یک فهرست به این نکات اختصاص یابد.
* در زمانی که ذریعه چاپ میشد، محقق تهرانی امکان نداشت که نمونههای خطوط کهن را بیاورد. ولی امروزه این امکان هست که این گونه اسناد را به ضمیمۀ کتاب بیاورند، به ویژه اینکه اشاره به این گونه اسناد و اجازات کهن در کتاب کم نیست. روشن است که نقل این خطوط چه مایه اعتماد به پشتوانۀ مکتوب میراث گرانقدر شیعی پدید میآورد.
* نویسنده در صفحه 32 و 33 از رسالهها و کتابهایی که به عنوان تعلیقات بر طبقات اعلام الشیعه نوشتهاند، یاد میکند.
می توان موارد زیر را به این فهرست افزود:
1. یادداشتهای سید محمد جزایری بر طبقات. در: جنگ انجمن فهرست نگاران نسخههای خطی، دفتر دوم، تهران 1389 شمسی، ص 53 – 89.
این یادداشتها به ویژه در زمینۀ نویافتههای ایشان در بارۀ علمای خوزستان جالب و مفید است.
چند نکته ذیل مطالب یادشدۀ مرحوم جزایری برای تکمیل آنها میافزاید:
الف. آقای جزایری از سید علی امام جمعۀ دزفولی یاد کرده است. (جنگ ص 72).
می افزایم: او شاگرد آخوند خراسانی بوده که تقریرات اصول او را تحت عنوان غایة الاصول نوشته و تقریرات دروس اخلاقی آخوند را نیز نوشته است. غایة الاصول به اهتمام مرحوم سید حسین آقامیری از احفاد ایشان توسط دفتر آیة الله سید محمد وحیدی شبستری منتشر شده و تقریرات اخلاقی با تصحیح استاد محسن صادقی ضمن منشورات ستاد بزرگداشت صدمین سالگرد رحلت آخوند خراسانی چاپ شده است.
آقای جزایری کتابی از ایشان نام میبرد که آن را «ترجمۀ عربی مصباح الفقاهة» مینامد.
می افزایم: این کتاب، ترجمۀ عربی «مصباح الهدایة» است که رسالۀ عملی مرحوم آیة الله شیخ محمد طاهر معزی دزفولی است و اصل آن به زبان فارسی است که سید علی به امر مؤلف و تحت نظر خود ایشان به عربی برگردانده است. نسخۀ اصل آن به خط مترجم را در روزهای آغازین سال 1398 شمسی در یکی از کتابخانههای شخصی دزفول دیدهام.
ب.آقای جزایری در ص 79 جنگ، از «محمد حسن دزفولی» یاد کرده که به احتمال قوی از مشایخ معزی است.
ج.در ص 85 جنگ از شیخ محمد علی معزی یاد کرده که تاریخ صحیح رحلت ایشان 13 ماه رمضان 1389 قمری مطابق با یکم اسفند 1348 شمسی است. محل دفن ایشان در مقبرۀ مشایخ معزی است که در سالهای اخیر به اهتمام خلف الصدق ایشان جناب دکتر محمد کاظم معزی تجدید بنا شده و به شکلی بسیار جالب و جذاب در آمده که مجالس دینی در آن اقامه میشود.
در بارۀ این خاندان گفتنی بسیار است که بخشی از آن را نگارندۀ سطور در کتاب 800 صفحهای معزی نامه (چاپ کتابخانه مجلس، 1391) تدوین کرده است. این کتاب یکی از ثمرات همایش بزرگداشت مشایخ معزی است که اردیبهشت 1390 شمسی در دزفول برگزار شد.
به دیگر تعلیقات ذیل طبقات اعلام الشیعه باز گردیم.
2. چند نکته در بارۀ تصحیح کرام البررة. حسین متقی. در: همان مجموعه، ص 142 – 150.
3. چند شرح حال افتاده از چاپ اخیر نقباء البشر. سید محمد طباطبایی (منصور). در: همان مجموعه ص 151 – 162.
4. تعلیقات و استدراکات سید محمد جزایری بر طبقات. (چاپ نشده). این یاددشاتها را مرحوم جزایری بر نسخه عکسی طبقات به خط آقا بزرگ نوشته است. کتاب، ضمن یکی از مجموعههای جزایری بوده که همراه با نسخههای خطی ایشان به کتابخانه مخبر در دزفول منتقل شده و نگارندۀ سطور در آنجا دیدهام.
5. تعلیقات و استدراکات شیخ آقا بزرگ تهرانی بر طبقات (چاپ نشده). محقق تهرانی بر نسخۀ چاپ شدۀ طبقات قرن 13 و 14 که در اختیار داشته، یاددشاتهای فراوانی نوشته است. این تعلیقات و استدراکات را نگارنده در سفری به نجف که در معیت آقایان مختاری و زمانی نژاد و متقی و نجفی و... داشته، در کتابخانۀ شیخ آقا بزرگ دیده است. عکسهای این یادداشتها اکنون در مؤسسۀ کتابشناسی شیعه موجود است.
* برخی موارد که در مستدرک آمده است، به نظر نگارنده این سطور جای تأمل و بررسی بیشتر دارد. از جمله تأویلات عبدالرزاق کاشانی (ص 180) و آثار مختلف فقیر دهلوی (که از فهرست اعلام، ص 521 میتوان یافت). آیا تشیع اینان قطعی است؟
سخن پایانی
تدوین نهائی این وجیزه در آستانۀ سالگرد رحلت ام الائمّة حضرت خدیجۀ کبری سلام الله علیها فرصتی است برای عرض ادب به آستان گرامی آن گرامی بانوی آسمانی که عمری در جوار نور الهی ماند، پای بر حق فشاند، با عمل و اخلاص خود سرود جاودانگی خواند، و صدفی برای گوهر الهی صدیقۀ کبری شد.
یکی از چهار بانوی بهشتی که زمین را به نور خود آراست و خدایش با سلام رساندن به آن گرامی مقامش را به زمینیان نشان داد.
در لحظات نورانی ماه خدا، با این عرض ادب امید میبریم که از دعای خیر فرزند بزرگوارش امام مهدی سلام الله علیه بهره مند شویم و آمادگی برای درک توفیق شب قدر پیدا کنیم.
انتشار کتاب مستدرک الذریعة توسط محقق معاصر، استاد احمد علی مجید الحلی (ابوجعفر) بابی از تحقیق به روی پژوهشیان گشود و فضایی دیگر برای کتابشناسی و تراجم نگاری پدید آورد. نخستین مجلد این کتاب همزمان با پنجاهمین سال رحلت صاحب ذریعه مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی توسط عتبۀ عباسیه در کربلا منتشر شد. طبعاً این دوره مجلدات مختلف خواهد داشت. امید اینکه مانند اصل ذریعه منشأ خیرات و برکات فراوانی باشد.
از آنجا که کار فهرست نگاری همواره زنده و پویا است و نقطۀ پایانی ندارد، نگارندۀ این سطور، ضمن مرور کتاب و لذت بردن از فوائد آن به نکاتی دست یافت که دوست داشت با اهل تحقیق در میان بگذارد و در چاپهای بعدی به آن توجه شود.
این نکات در چند فصل میآید: امتیازات، نقدها، پیشنهادها، سخن پایانی
امتیازات
* نخستین امتیاز کتاب، به عقیدۀ این بندۀ خدا، آن است که استاد ابوجعفر حلّی تدوین و نشر کتاب را جدی گرفت و انجام داد و آن را موکول به زمانهای بعدی نکرد. واقع این است که چنین کارهایی هرگز به آخر نمیرسد و همیشه ناتمام میمانَد. لذا بهتر آن است که از هر فرصتی برای نشر نویافتهها استفاده شود و آنها را با دیگران به اشتراک بگذارند تا فرآیند تکامل آنها زودتر سامان گیرد.
در این موارد، نکتهای را از عالم اخلاقی قرن سیزدهم مرحوم شیخ جعفر شوشتری وام میگیرم که ضمن مواعظ خود بر این حدیث حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام تأکید میکند: «کن وصي نفسک»(نهج البلاغه، حکمت 254). من از این آموزه بهره میگیرم برای تذکر به اهل تحقیق که زمان را برای نشر نویافتههای خود از دست ندهند و منتظر تکمیل نهائی کار خود نمانند.
ابوجعفر حلی بخشی از یافتههای خود را در این مجلد منتشر کرده، و به فاصلۀ کوتاهی از نشر کتاب، نکتههایی برای تکمیل آن یافته که در کانال تلگرامی خود (التراث و التحقیق بین یدیک) نشر داده است و میدهد. و این رشته ادامه دارد.
* مقدمهای مبسوط در آغاز کتاب، از امتیازات کتاب است؛ شامل این بخشها:
1. انگیزه و روند تألیف ذریعه
2. بیان ناگفتههایی غیر مکرّر از زندگی شیخ آقا بزرگ تهرانی بخصوص «شوارد» (نکات پراکنده مبتنی بر نقل شفاهی یا دستاوردهای پژوهش نویسنده)
3. پیشینۀ استدراک و تعلیق نویسی بر ذریعه
4. معرفی مختصر این مستدرک و شیوۀ نگارش آن
5. تشکر و تقدیر از یاوران این پژوهش
جای چنین مقدمههای گویایی در برخی از پژوهشها خالی است و پرسشهای خوانندگان در مورد کتاب بی پاسخ میماند.
* چاپ دو رنگ، نظم و یکدستی مدخلها، از امتیازات کتاب است که نشان از پختگی نویسنده در نگارش چنین کتابهای مرجع دارد.
* رعایت اخلاق تحقیق که پیش از این نیز از نویسنده دیدهایم. در صفحه 218 ضمن توضیح در بارۀ نسخهای از کتاب مختصر المراسم که ضمن مجموعهای از رسائل آمده، مینویسد:
«پیش از این در زمان تحقیق کتاب مختصر المراسم میپنداشتم که المسائل المصریة یک صفحه است، زیرا گمان برده بودم که تتمۀ کتاب شرایع ابن بابویه باشد که در آن مجموعه موجود است. بر اساس این گمان کلامی شاید در حدّ جسارت نسبت به صاحب ذریعه ادا کرده باشم. که اینک از آن کلام استغفار میکنم و لطف فردی را که مرا به این خطا تذکر داد، سپاس میگزارم»
توجّه دادن به این گونه نکات اخلاقی یکی از مهمترین گمشدههای امروز محققان ما است. نیازی به تفصیل ندارد. «در خانه اگر کس است یک حرف بس است».
* تذکر دادن به بعضی از نکات قابل تصحیح در ذریعه، مانند تذکر صفحه 199 نسبت به کتابی از یک نویسندۀ سنی که در ذریعه یاد شده است. البته در این گونه موارد باید بر اساس نسخه اصل مؤلف ذریعه ابتدا اطمینان حاصل شود که این نوشته از خود شیخ آقا بزرگ است یا اضافات دیگران بخصوص فرزندان ایشان، آنگاه توضیح و تذکر مربوط بیان شود.
* کشف بعضی از تصحیفها در ذریعه، مانند صفحه 487. در عبارت «تأویل الآیات لشرف الدین النجفی و هو عند الشیخ شیر محمد النجفی ...»، کلمۀ «عند» به «جد» تصحیف شده و خطاهایی را در تراجم نگاری ایجاد کرده است.
نیز: تذکر تصحیف «الخانی» به «المعانی» در ذریعه (ص 217) که توضیحی از حلی را در مورد وجه تسمیه خانی و ارتباط آن با «خان لنجان» اصفهان در پی دارد.
* نویسنده در فهرست کتابها فقط نام کتاب را آورده نه نویسندۀ آن را. ولی در برخی موارد با عدول از این روش نام مؤلف را نیز در کمانک آورده است. این در مواردی است که دو یا چند نویسنده کتابهایی با عنوان مشابه دارند. و این کار برای تمایز کتابها و بهره گیری آسان ترِ کاربران است.
نمونه:
عقود حیاتی (ص 570)؛ الغایة القصوی (ص 570)؛ قصیدۀ مصنوع (ص 571)؛ مجالس حسینیة (ص 573)؛ مناسک الحج (ص 577)؛ مطلع الانوار (ص 576).
نقدها
* در جاهای متعدد آمده: «الشیخ محمد علی ابن ابوالقاسم» (از جمله: ص 53 تا 55). نگارنده نمیداند که آیا این تعبیر مبتنی بر قاعدهای است یا خطا است؟ نیاز به بررسی دارد.
* ص 508 و 509، فهرس الاعلام: ابوطالب فخرالمحققین دو بار آمده که به لحاظ ترتیب الفبایی یک بار در جای خود است و بار دیگر نیست.
* ص 515، فهرس الاعلام: نام حسن بن ایوب و حسن بن ثابت به لحاظ ترتیب الفبایی در جای خود نیست.
* ص 533، فهرس الاعلام: «لاقلیدس» غلط است. «اقلیدس» صحیح است و باید در حرف الف باشد نه حرف لام.
* با اینکه نام آقا بزرگ تهرانی بارها در کتاب آمده، ولی در فهرست اعلام به این نام اشاره نشده، نه در حرف آ (آقا بزرگ)، نه حرف م (محمد محسن) و نه در حرف ط (الطهرانی).
* ص 506، فهرس الاعلام: «ابن فتحعلی شاه» وصف است نه اسم. اسم مورد نظر در اینجا، شهاب السلطنه کیکاووس میرزا ابن فتحعلی شاه است. که باید در حرف ک میآمد نه الف.
* ص 512، فهرس الاعلام: کلمۀ «امیر» در مورد امیر جمال الدین، امیر عبدالباقی و امیر محمد حسین، وصف است و جزء نام نیست. باید تصحیح شود.
* در همین صفحه آمده: «الامین، السید» (حرف الف)، در حالی که در صفحه 534 (حرف م) مدخل «محسن الامین» آمده است.
* در فهرس الاعلام یک نام به چند صورت آمده است: محمد بن رجبعلی الطهرانی (ص 538)، محمد الطهرانی العسکری (ص 535)، محمد بن علی الطهرانی (ص 539). این سه مورد باید ادغام شود.
* محمد حسن مظفر (ص 542) و محمد حسن بن الشیخ محمد مظفر (ص 541) یکی است. همین گونه: در ص 547 محمود الغریفی تکرار شده است. «النوری، الشیخ» (ص 550) همان «حسین بن محمد تقی النوری» (ص 517 و 518) است.
* ص 219 در ضمن متن ذریعه از کتاب «جُهد المُقِلّ» نام برده و مؤلف آن را «شیخ محمد رضا بن محمد جواد» معرفی کرده است.
باید دانست که این عالِم، علامه محقق شیخ محمد رضا معزی (متوفی 1352 قمری) است، در شمار بزرگترین فقهای خوزستان. نسخه منحصر همین کتاب در سه جلد رحلی بزرگ (به شیوۀ جامع الشتات میرزا ابوالقاسم قمی) در کتابخانۀ مجلس موجود است. تحقیق و تصحیح این کتاب به دست شماری از محققان دزفولی آغاز شده است.
در اواخر عمر مرحوم آیت الله مرعشی (سال 1369 شمسی) خدمتشان رسیدم. در ملاقات کوتاهی نکاتی در بارۀ عظمت علمی همین بزرگوار (مرحوم معزی) نکات نابی بیان فرمود که ثبت و ضبط کردم؛ از جمله تأکید بر نشر همین کتاب که آن زمان در تملّک خاندان معزی بود و دسترسی به آن امکان نداشت. آیت الله مرعشی به یک دورۀ اقامت چند ماهۀ مرحوم معزی در قم و تدریس ایشان در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام اشاره کرد که بزرگان قم در این درس شرکت میکردند و از ایشان درخواست میکردند که در قم بماند، ولی آیت الله معزی به دلیل انجام وظیفه در دزفول این پیشنهاد را نپذیرفت. ضمناً آیت الله مرعشی از آیت الله معزی اجازۀ روایت حدیث گرفته بود؛ بدین روی شرح حال مرحوم معزی در کتاب «المسلسلات» آمده است.
به اصل سخن باز گردیم. در کتاب مستدرک الذریعة عنوان کتاب «جهد المقل» در ضمن فهرس الکتب آمده است (ص 560)، ولی نام شیخ محمد رضا معزی به صورتی ناقص آمده است (ص 543)، که بهتر است تصحیح شود.
* در صفحه 344 و 345 در بارۀ کتاب ارزشمند «ضیاء العالَمَین» نوشتۀ مولی ابوالحسن شریف عاملی آوردهاند که دو مجلد از این کتاب منتشر شده است.
در بارۀ این کتاب سه نکته را توضیح میدهم:
1. تا کنون نُه مجلد از این کتاب را مؤسسۀ ال البیت منتشر کرده و ظاهراً یک جلد دیگر باقی مانده است.
2. ترجمۀ فارسی این دوره را مؤسسۀ نبأ در تهران در دست تولید و نشر دارد. ترجمۀ بیشتر مجلدات تمام شده یا در دست کار است که پس از آن به مرحلۀ ویرایش و نشر میرسد.
3. نگارندۀ این سطور در معرفی این کتاب نفیس و مؤلف بزرگوار آن مقالهای در فصلنامه امامت پژوهی (شماره 4) نوشته است.
4. گرچه کتابی مانند مستدرک الذریعة جای شرح و تفصیل در بارۀ محتوای کتابها نیست، اما به نظر میرسد که نمیتوان از بیان دیدگاه علامه امینی در بارۀ این کتاب گذشت که میگوید: «لم یصنف فی الإمامة مثله» (الغدیر، ج1). و همین مضمون را به واسطۀ فرزندان محقق طباطبایی از آن دانشور فقید در بارۀ آن کتاب شنیدهام.
* ص 464: تاریخ رحلت محدث قمی و میرزا محمد تهرانی را سال 1395 نوشته، در حالی که محدث قمی سال 1359 و میرزای تهرانی 1371 است، چنانکه به درستی در صفحه 52 آورده است.
* ضبط اسامی اشخاص در فهرست اعلام باید حتی الامکان یکدست باشد. بدین روی، به جای زرکلی (ص 519) و دانش پژوه (ص 518) باید مانند دیگر اعلام، نام کامل نوشته شود: خیرالدین زرکلی و محمد تقی دانش پژوه.
* ص 571 از «الکاتب النجفی» در فهرست کتابها یاد شده است. در حالی که این عبارت، وصفی برای «قاسم بن محمد حسین» است. بعلاوه نام کتابی نیست.
* ص 572: عنوان «کتاب النور» در حرف کاف آمده که بهتر است در حرف نون (النور) باشد.
* ص 572: نام کتاب «کشف الاستار» دو بار آمده که باید یک بار بیاید. همین گونه است: مستدرک الوسائل (ص 575)، نظام الاقوال (ص 579).
* ص 574: از مجلۀ «کتاب شناسی شیعه» در نمایۀ کتابها یاد شده، که خطا است. مراد از آن، «مجله کتاب شیعه» است که در همان فهرست آمده و باید ادغام شود.
* ص 575: «مزار خدیجة الکبری» را نام کتابی دانسته و لذا در فهرست کتابها آوردهاند، در حالی که نام مکانی است و باید در فهرست امکنه ذکر شود.
* در صفحه 582 «الحسینیة التستریة» و در صفحه 588 «مکتبة الحسینیة الشوشتریة» یاد شده که یک مکان است و باید ادغام شود.
* ص 589: «مکتبة العلامة الحلّی» نام کتابی است (نوشتۀ محقق طباطبایی) که سهواً نام مکانی پنداشته و در فهرست امکنه آوردهاند.
پیشنهادها
* با توجه به کثرت اجازات که در این کتاب آمده، به ویژه اینکه اکثر یا تمام آنها برای نخستین بار در اینجا آمدهاند، خوب است که فهرستی از اجازات مندرج در کتاب، ضمن فهارس فنی بیاید.
* در همین عداد است بعضی از فوائد کتابشناسی یا محتوایی که نویسنده از روی نسخههای خطی نقل کرده و برای نخستین بار منتشر میشود. برای نمونه:
* یادداشتهای منقول از بزرگان که غالباً برای نخستین بار از نسخههای خطی نقل شده، بخش عمدهای از کتاب را به خود اختصاص داده است. اگر یک فهرست راهنما این مهم را عهده دار شود، امکان بهره گیری از کتاب بالا میرود. برای نمونه:
یادداشتهای کتابشناسی آقا بزرگ تهرانی (ص 390 - 395، 55، 56) و مطالبی منقول از علمای متقدم شیعه در مورد معرفة الله (ص 208 – 213). جا دارد یک فهرست به این نکات اختصاص یابد.
* در زمانی که ذریعه چاپ میشد، محقق تهرانی امکان نداشت که نمونههای خطوط کهن را بیاورد. ولی امروزه این امکان هست که این گونه اسناد را به ضمیمۀ کتاب بیاورند، به ویژه اینکه اشاره به این گونه اسناد و اجازات کهن در کتاب کم نیست. روشن است که نقل این خطوط چه مایه اعتماد به پشتوانۀ مکتوب میراث گرانقدر شیعی پدید میآورد.
* نویسنده در صفحه 32 و 33 از رسالهها و کتابهایی که به عنوان تعلیقات بر طبقات اعلام الشیعه نوشتهاند، یاد میکند.
می توان موارد زیر را به این فهرست افزود:
1. یادداشتهای سید محمد جزایری بر طبقات. در: جنگ انجمن فهرست نگاران نسخههای خطی، دفتر دوم، تهران 1389 شمسی، ص 53 – 89.
این یادداشتها به ویژه در زمینۀ نویافتههای ایشان در بارۀ علمای خوزستان جالب و مفید است.
چند نکته ذیل مطالب یادشدۀ مرحوم جزایری برای تکمیل آنها میافزاید:
الف. آقای جزایری از سید علی امام جمعۀ دزفولی یاد کرده است. (جنگ ص 72).
می افزایم: او شاگرد آخوند خراسانی بوده که تقریرات اصول او را تحت عنوان غایة الاصول نوشته و تقریرات دروس اخلاقی آخوند را نیز نوشته است. غایة الاصول به اهتمام مرحوم سید حسین آقامیری از احفاد ایشان توسط دفتر آیة الله سید محمد وحیدی شبستری منتشر شده و تقریرات اخلاقی با تصحیح استاد محسن صادقی ضمن منشورات ستاد بزرگداشت صدمین سالگرد رحلت آخوند خراسانی چاپ شده است.
آقای جزایری کتابی از ایشان نام میبرد که آن را «ترجمۀ عربی مصباح الفقاهة» مینامد.
می افزایم: این کتاب، ترجمۀ عربی «مصباح الهدایة» است که رسالۀ عملی مرحوم آیة الله شیخ محمد طاهر معزی دزفولی است و اصل آن به زبان فارسی است که سید علی به امر مؤلف و تحت نظر خود ایشان به عربی برگردانده است. نسخۀ اصل آن به خط مترجم را در روزهای آغازین سال 1398 شمسی در یکی از کتابخانههای شخصی دزفول دیدهام.
ب.آقای جزایری در ص 79 جنگ، از «محمد حسن دزفولی» یاد کرده که به احتمال قوی از مشایخ معزی است.
ج.در ص 85 جنگ از شیخ محمد علی معزی یاد کرده که تاریخ صحیح رحلت ایشان 13 ماه رمضان 1389 قمری مطابق با یکم اسفند 1348 شمسی است. محل دفن ایشان در مقبرۀ مشایخ معزی است که در سالهای اخیر به اهتمام خلف الصدق ایشان جناب دکتر محمد کاظم معزی تجدید بنا شده و به شکلی بسیار جالب و جذاب در آمده که مجالس دینی در آن اقامه میشود.
در بارۀ این خاندان گفتنی بسیار است که بخشی از آن را نگارندۀ سطور در کتاب 800 صفحهای معزی نامه (چاپ کتابخانه مجلس، 1391) تدوین کرده است. این کتاب یکی از ثمرات همایش بزرگداشت مشایخ معزی است که اردیبهشت 1390 شمسی در دزفول برگزار شد.
به دیگر تعلیقات ذیل طبقات اعلام الشیعه باز گردیم.
2. چند نکته در بارۀ تصحیح کرام البررة. حسین متقی. در: همان مجموعه، ص 142 – 150.
3. چند شرح حال افتاده از چاپ اخیر نقباء البشر. سید محمد طباطبایی (منصور). در: همان مجموعه ص 151 – 162.
4. تعلیقات و استدراکات سید محمد جزایری بر طبقات. (چاپ نشده). این یاددشاتها را مرحوم جزایری بر نسخه عکسی طبقات به خط آقا بزرگ نوشته است. کتاب، ضمن یکی از مجموعههای جزایری بوده که همراه با نسخههای خطی ایشان به کتابخانه مخبر در دزفول منتقل شده و نگارندۀ سطور در آنجا دیدهام.
5. تعلیقات و استدراکات شیخ آقا بزرگ تهرانی بر طبقات (چاپ نشده). محقق تهرانی بر نسخۀ چاپ شدۀ طبقات قرن 13 و 14 که در اختیار داشته، یاددشاتهای فراوانی نوشته است. این تعلیقات و استدراکات را نگارنده در سفری به نجف که در معیت آقایان مختاری و زمانی نژاد و متقی و نجفی و... داشته، در کتابخانۀ شیخ آقا بزرگ دیده است. عکسهای این یادداشتها اکنون در مؤسسۀ کتابشناسی شیعه موجود است.
* برخی موارد که در مستدرک آمده است، به نظر نگارنده این سطور جای تأمل و بررسی بیشتر دارد. از جمله تأویلات عبدالرزاق کاشانی (ص 180) و آثار مختلف فقیر دهلوی (که از فهرست اعلام، ص 521 میتوان یافت). آیا تشیع اینان قطعی است؟
سخن پایانی
تدوین نهائی این وجیزه در آستانۀ سالگرد رحلت ام الائمّة حضرت خدیجۀ کبری سلام الله علیها فرصتی است برای عرض ادب به آستان گرامی آن گرامی بانوی آسمانی که عمری در جوار نور الهی ماند، پای بر حق فشاند، با عمل و اخلاص خود سرود جاودانگی خواند، و صدفی برای گوهر الهی صدیقۀ کبری شد.
یکی از چهار بانوی بهشتی که زمین را به نور خود آراست و خدایش با سلام رساندن به آن گرامی مقامش را به زمینیان نشان داد.
در لحظات نورانی ماه خدا، با این عرض ادب امید میبریم که از دعای خیر فرزند بزرگوارش امام مهدی سلام الله علیه بهره مند شویم و آمادگی برای درک توفیق شب قدر پیدا کنیم.
چهارشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۱۳