زمانی در مورد بعضی از شخصیتها نوشته بودم که بزرگان در عظمت به کوه میمانند. قلۀ کوه را، از دور که میبینی، زیبا است. اما هر چه پیش میروی، زیباییِ آن را بیشتر حسّ میکنی. وقتی شیارهای رگههای رنگارنگ سنگها و شکل و نظم هندسی آنها را میبینی، بیشتر واله و شیفتۀ قلّه میشوی. و همین گونه است تا وقتی پای قله میرسی که در برابر اوج آن به کرنش میافتی.
قصۀ صحیفه سجادیه همین گونه است. لازم نیست زبان عربی بدانی تا در افسون زیباییِ تعبیراتش غوطه ور شوی. ترجمهای نسبتاً رسا – گرچه ادیبانه نباشد – کافی است تا میخکوب آن شوی که در برابر کدام حماسه ایستادهای. وقتی زبان عربی آموختی، ظرایف بلاغی و بیانی آن دیوانهات میکند. امّا به اینجا بسنده مکن. دو سه گامی پیش برو، به درونمایهاش بنگر، تا ببینی چگونه پیوند بنده شرمنده با خدای بخشنده را به تصویر میکشد. آنگاه واله و شیفتۀ آن کلمات آتش ناک میشوی که چگونه انسان را میان بیم و امید نگاه میدارد، در شور شیرین عبادت، به عرض نیاز، نه از سر ذلّت که از سر اشتیاق، گویی که انسان در کنار یکی از صمیمی ترین دوستان خود نشسته و صمیمانه درد دل میکند.
کلمه در صحیفه سجادیه از جنس واژه نیست، آبی است روان و همیشه زلال که تشنگیِ درون را فرو مینشاند. هوایی است هماره تازه که انسانِ در بند زندانیِ تن پیوسته به آن نیاز دارد.
کتابی است از جنس نور، که امامی معصوم (امام چهارم) بر زبان آورده، امامی معصوم (امام پنجم) به قید نگارش کشیده و امامی معصوم (امام ششم) دو نسخۀ آن را با هم مقابله کرده و پس از آن به آیندگان رسیده است، نسل به نسل و دوره به دوره. این امتیاز را کمتر کتابی از مواریث کهن کسب کرده است. سه امام معصوم، پشتوانۀ دعاهایی اند که از جان برآمدهاند و بر جان مینشینند.
اینک ما را بر چنین خوان احسان معنوی نشاندهاند.
و آیا ما چنین فرصتی را قدر میدانیم؟ بنگریم به گروههای مختلف جامعه مان، از خواصّ و عوام:
- اهل عبادت تا چه اندازه آن را در برنامۀ عبادی خود جای دادهاند؟
- اهل علم دین، تا چه مایه درس توحید و عدل الهی و قرآن شناسی را از این درسنامه فرا میگیرند؟
- دانشگاهیان ما چه توجّهی در باب ادبیات و الهیات و کلام و عقاید به آن افکندهاند؟
پاسخ به این پرسشها آسان نیست، چون آمیخته با شرمندگی است. بادا که فرصت طلایی ماه رمضان را قدر بدانیم و به این گنجینۀ نور، بیش از پیش توجه کنیم.
قصۀ صحیفه سجادیه همین گونه است. لازم نیست زبان عربی بدانی تا در افسون زیباییِ تعبیراتش غوطه ور شوی. ترجمهای نسبتاً رسا – گرچه ادیبانه نباشد – کافی است تا میخکوب آن شوی که در برابر کدام حماسه ایستادهای. وقتی زبان عربی آموختی، ظرایف بلاغی و بیانی آن دیوانهات میکند. امّا به اینجا بسنده مکن. دو سه گامی پیش برو، به درونمایهاش بنگر، تا ببینی چگونه پیوند بنده شرمنده با خدای بخشنده را به تصویر میکشد. آنگاه واله و شیفتۀ آن کلمات آتش ناک میشوی که چگونه انسان را میان بیم و امید نگاه میدارد، در شور شیرین عبادت، به عرض نیاز، نه از سر ذلّت که از سر اشتیاق، گویی که انسان در کنار یکی از صمیمی ترین دوستان خود نشسته و صمیمانه درد دل میکند.
کلمه در صحیفه سجادیه از جنس واژه نیست، آبی است روان و همیشه زلال که تشنگیِ درون را فرو مینشاند. هوایی است هماره تازه که انسانِ در بند زندانیِ تن پیوسته به آن نیاز دارد.
کتابی است از جنس نور، که امامی معصوم (امام چهارم) بر زبان آورده، امامی معصوم (امام پنجم) به قید نگارش کشیده و امامی معصوم (امام ششم) دو نسخۀ آن را با هم مقابله کرده و پس از آن به آیندگان رسیده است، نسل به نسل و دوره به دوره. این امتیاز را کمتر کتابی از مواریث کهن کسب کرده است. سه امام معصوم، پشتوانۀ دعاهایی اند که از جان برآمدهاند و بر جان مینشینند.
اینک ما را بر چنین خوان احسان معنوی نشاندهاند.
و آیا ما چنین فرصتی را قدر میدانیم؟ بنگریم به گروههای مختلف جامعه مان، از خواصّ و عوام:
- اهل عبادت تا چه اندازه آن را در برنامۀ عبادی خود جای دادهاند؟
- اهل علم دین، تا چه مایه درس توحید و عدل الهی و قرآن شناسی را از این درسنامه فرا میگیرند؟
- دانشگاهیان ما چه توجّهی در باب ادبیات و الهیات و کلام و عقاید به آن افکندهاند؟
پاسخ به این پرسشها آسان نیست، چون آمیخته با شرمندگی است. بادا که فرصت طلایی ماه رمضان را قدر بدانیم و به این گنجینۀ نور، بیش از پیش توجه کنیم.
شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۱۴