مقدمه
مجالس حسینی، به عنوان نماد بارز دو رکن رکین دین، تولی و تبرّی، خوان گستردۀ معنویّت و ایمان اند برای مردمی که دل به خاندان نور دادهاند و گردن به آستان وحی نهادهاند.
این شاهراه وصول و عبادت، طبیعی است که مورد حسادت ابلیس و کارگزاران او باشد، تا همواره به شیوههای مختلف، در برابر آن نقشهها بکشند و برنامهها بریزند؛ گاه برای آنکه مانع مردم از دستیابی به این راه نجات شوند و گاه برای اینکه اثرگذاری آن را محدود یا کمرنگ کند.
این یکی از پاسخهای متعدّد ما است به این پرسش که: چرا با وجود این همه مجالس حسینی در دیار ما، تأثیر و تغییری در خور، در رفتار و عملکرد مردم ما دیده نمیشود؟ تأکید میشود که این یکی از دهها جواب به این سؤال است و تفصیل این بحث، به محلّ خود موکول است.
باری، نگارندۀ سطور، در خلال سالها مطالعه و تجربه و تأمّل، به پیشنهادهایی در مسیر بهینه سازیِ مجالس حسینی دست یافته که این نکتهها را در قالب «نابایستههای مجالس حسینی» عرضه میدارد؛ یعنی آسیب شناسی این مجالس به زبانی آسان بیان میشود تا هشداری برای ما باشد و در برابر این آفتها هشیار باشیم. به عبارت دیگر، در قالب رفتارهای بی ادبانه، ادب بیاموزیم و به کار بندیم.
ذیل هر یک از این نکات، مطالب و مستندات فراوان میتوان افزود که به رعایت اختصار، فعلا به عناوین مطالب بسنده میشود. این نوشتار را باید نخستین گام در راهی بلند دانست که برای تکمیل به زمان و فرصت دیگری نیاز دارد.
1. مجلس حسینی عبادت است، پس وسیلۀ تفاخر بر دیگران یا عُجب به نفس نباید باشد.
2. مجلس حسینی وسیله است برای تغییر، نه هدف نهایی که بدان دل خوش داریم و از نتایج مثبت آن غافل شویم.
3. در مجلس حسینی باید به خلوص بیندیشیم نه کمیت محوری، به هر شکل که بروز کند. مثلا: تعداد حاضران، شهرت رسانهای گوینده و مداحان، هزینههای مجلس و ...
4. بدون تفکر نباید مجلسی برگزید و بدون تأمل در آموزهها نباید از این طعام روحی و معنوی بهره برد.
5. از گناهان کبیره به ویژه دروغ باید به شدت بر حذر بود. این سخن را آسان نگیریم. محدث نوری در کتاب لؤلؤ و مرجان چهارده نوع دروغ در کلام بر شمرده است.
6. مجلس حسینی نباید وسیلۀ تجارت یا کسب شهرت باشد، یعنی راهی برای دستیابی به نام یا نان. البته اگر نامی و نانی از آن به دست آمد، مشکلی نیست، ولی هدف نباید باشد.
7. محدث قمی در کتاب مختصر «نفثة المصدور» - که غالباً به ضمیمۀ کتاب بزرگ «نفس المهموم» چاپ میشود – منشوری برای گویندگان مجالس حسینی بیان کرده شامل بیست مورد که باید از آن پرهیز کنند. به آن منبع رجوع شود.
8. مطالب تاریخی را نه به گونهای باید گفت که گویی به جزئیات آنها یقین مطلق داریم، و نه به گونهای که برای مخاطب تردید بیافریند. بدانیم و تذکر دهیم که تاریخ است و ابزار آن نقل قول ها، و ارزیابی آن نقل ها، و طبعاً اختلاف نظرهایی که به اصل واقعۀ عاشورا و آموزههای بنیانی آن لطمه نمیزند.
9. گریه در مصائب اهل بیت را نباید خارج از یک هدف عبادی دانست، با تمام آداب شرعی که بزرگان دین گفتهاند. اصل «هدف وسیله را توجیه میکند» در دین راه ندارد.
10. این سرمایۀ جاودانۀ فرازمانی، فرامکانی، فراقومی، فرامذهبی را نباید دستمایۀ منازعات و گرایشهای جناحی و سیاسی و قومی یک بار مصرف کرد.
11. عاشورا، فقط احساس نیست؛ بالاترین نماد تعقل است. مبادا عقل، این موهبت بزرگ الهی زیر پای احساس محض قربانی شود.
12. عاشورا استثنایی یا زائدهای بر اصل اصیل امامت – به معنای الهی آن نه تفسیر غلط زمینی – نیست، لذا تبیین آموزههای امامت بر مبنای عقل سلیم و نقل صحیح را نباید در مجلس عاشورایی نادیده گرفت.
13. پرده پوشی، کتمان، بی توجهی و غفلت از بعضی حقایق، نوعی انکار آنها است که پیامدهایی بس سنگین دارد.
14. عاشورا گاهی قربانیِ گفتنِ گفتههای نادرست شده و گاه، قربانی نگفتنِ گفتنیهای درست. از این دو آفت برحذر باشیم.
15. تبرّی روی دیگر سکۀ الهی و آسمانیِ تولّی است که جانمایۀ جهاد حسینی است. این سکّه بدون دو روی آن بی فایده، بلکه زیانبار. از شناخت صحیح تبرّی و ترویج درست آن نباید غفلت شود.
16. عاشورا شناسی باید به ملاحظۀ عموم مخاطبان گستردۀ آن به زبان ساده گفته شود، اما نباید فهم و درک آن را ساده انگاشت. استوار اندیشی و آسان گویی هنری است که بسیاری از آن محروم اند.
17. حقیقت چند بُعدی عاشورا نباید در مذبح رویکردهای تک ساحتی فدا شود. تمام جوانب آن باید بازگو شود، در عین اختصار و به زبان مخاطبان.
18. عاشورا نزاع چه با چه بود؟ فهم این مطلب دشوار است و بیان آن دشوارتر. آسان گوییِ مطلبی چنین عظیم به معنای سرسری گرفتن آن نباید باشد.
19. تحریف عمدی حقایق عاشورا یا تغییر سهوی آنها به همان میزان پیامدهای زشت دارد که کتمان آنها.
20. خصیصۀ عاشورا آن است که روزی بی مانند است، چنانکه معصومان بازگفتهاند. در عین حال، تداوم آن در گذر زمان مکتب تربیتی پرباری است. از این دو ویژگیِ همراه نباید به آسانی گذشت.
21. تبیین این دو ویژگیِ توأمان که هم سید الشهدا معجزات فراوان حتی در کربلا داشت و هم بر اساس علم و امکانات عادی عمل میکرد، وظیفهای است که از گویندگان مجالس حسینی انتظار میرود. نباید یک رویۀ این نگرش جامع فدای رویۀ دیگر شود.
22. تداوم جهاد کربلا به دست امامان دیگر، دین صحیح را به آیندگان رساند. نباید در باب اهمیت رویداد کربلا چنان سخن گفت که جهاد امامان دیگر نادیده گرفته شود یا کم اهمیت به نظر آید.
23. غفلت از متون زیارتنامههای حسینی یکی از عوامل ورود اندیشههای غلط به سپهر فرهنگ حسینی شده است. آموزش درونمایۀ زیارتنامههای حسینی نباید از دستور کار مجالس حسینی خارج شود.
24. گنج مجالس حسینی به قیمت رنج پیشینیان به دست ما رسیده است. پس نباید آن را گنجی بی رنج دانست و قدر آن را کم دانست. کتاب آیینهای دینی شیعی نوشته آیت الله شیخ محمد رضا جعفری بخشی از هزینههای انسانی را که در طول چند سده (قرن چهارم تا هفتم هجری قمری) برای برپایی عاشورا پرداخت شده، نشان میدهد. مبادا این نعمت را ناسپاسی کنیم.
25. نظیره سازی برای رویداد بی مانند کربلا هدم و تخریب آن است. یکی از کلیدی ترین آموزههای کربلایی این حقیقت است که: «لا یوم کیومک یا ابا عبدالله».
26. مبادا حکمت تقسیم مطالب عاشورایی به کلی و جزئی یا اصلی و فرعی را از دست دهیم. کسی که جزئیات را بیش از اندازه جدی بگیرد، کلیات را از دست میدهد.
27. تحریف ستیزی مانند تحریف گری میتواند به تجارتخانهای برای برخی کاسبان سودجو تبدیل شود. مواظب نیرنگهای رنگ رنگ باشیم.
28. تعلیم و تعلّم آموزههای دینی یکی از ارکان اصلی شعائر حسینی است که نباید کمرنگ شود.
29. مجلس حسینی باید نماد و نمود عزت حسینی باشد و نشانی از استقلال و عدم وابستگی به این و آن. کمترین اثری از وابستگی به دیگران نباید در آن یافت.
30. دیدن مظاهر منفی گرایی در برخی از مجالس حسینی نباید ما را از جریان کلی این مجالس یعنی فوائد و برکات فراوان آن غافل کند. نقادی البته جایگاه خود را دارد، ولی با رعایت آداب آن.
31. وارد کردن ماجراهای فرهنگ دیگران به عاشورا این جریان زلال را آلوده میکند. نزاع عقل و عشق نمونۀ آن است.
32. ادبیات، از دیرباز در خدمت ترویج فرهنگ عاشورا بوده است، ولی باید مواظب بود که ساختههای ذهن و زبان ادیبان به این فرهنگ سالم آسیب نرساند.
33. محدودیت تاریخ را انکار نکنیم. و در عین حال، خود را از فوائد تاریخ محروم نداریم. تاریخ ابزار خوبی در خدمت عاشورا است، به شرطی که درست و به دور از افراط و تفریط به کار گرفته شود.
34. ساعیان مجالس حسینی همواره باید خود را در فضای تقصیر (احساس کوتاهی نسبت به عظمت رویداد عاشورا و عظمت وظیفۀ خودمان نسبت به آن) ببینند و بدانند، مبادا کار خود را نهایت انجام وظیفه پندارند.
35. عمل خارجی انسان باید مبتنی و متکی بر معرفت درونی و قلبی او باشد. این اصل در عبادتهای عاشورایی نیز مصداق دارد و نباید عمل ما تهی از پشتوانۀ معرفت قلبی شود.
36. بزرگترین نیرنگ شیطان این است که نام و یاد صاحب عزای عاشورا وارث و منتقم سید الشهدا حضرت ولی عصر ارواحنا فداه را از یاد حاضران و ساعیان مجالس حسینی ببرد. همگان باید بکوشند که این حقیقت را از یاد نبرند که توفیق امروز خود در باب مجالس حسینی را مدیون توجه و عنایت مهدوی هستند، پس بالاترین توجه خود را باید به حضرتش معطوف دارند. چنانکه دعای طلب ثار در زیارت عاشورا و منابع دیگر بر آن گواهی میدهد.
این کلام نخستین و سخن واپسین در این زمینه، و باب گشایش برکات بر انسان است.
مجالس حسینی، به عنوان نماد بارز دو رکن رکین دین، تولی و تبرّی، خوان گستردۀ معنویّت و ایمان اند برای مردمی که دل به خاندان نور دادهاند و گردن به آستان وحی نهادهاند.
این شاهراه وصول و عبادت، طبیعی است که مورد حسادت ابلیس و کارگزاران او باشد، تا همواره به شیوههای مختلف، در برابر آن نقشهها بکشند و برنامهها بریزند؛ گاه برای آنکه مانع مردم از دستیابی به این راه نجات شوند و گاه برای اینکه اثرگذاری آن را محدود یا کمرنگ کند.
این یکی از پاسخهای متعدّد ما است به این پرسش که: چرا با وجود این همه مجالس حسینی در دیار ما، تأثیر و تغییری در خور، در رفتار و عملکرد مردم ما دیده نمیشود؟ تأکید میشود که این یکی از دهها جواب به این سؤال است و تفصیل این بحث، به محلّ خود موکول است.
باری، نگارندۀ سطور، در خلال سالها مطالعه و تجربه و تأمّل، به پیشنهادهایی در مسیر بهینه سازیِ مجالس حسینی دست یافته که این نکتهها را در قالب «نابایستههای مجالس حسینی» عرضه میدارد؛ یعنی آسیب شناسی این مجالس به زبانی آسان بیان میشود تا هشداری برای ما باشد و در برابر این آفتها هشیار باشیم. به عبارت دیگر، در قالب رفتارهای بی ادبانه، ادب بیاموزیم و به کار بندیم.
ذیل هر یک از این نکات، مطالب و مستندات فراوان میتوان افزود که به رعایت اختصار، فعلا به عناوین مطالب بسنده میشود. این نوشتار را باید نخستین گام در راهی بلند دانست که برای تکمیل به زمان و فرصت دیگری نیاز دارد.
1. مجلس حسینی عبادت است، پس وسیلۀ تفاخر بر دیگران یا عُجب به نفس نباید باشد.
2. مجلس حسینی وسیله است برای تغییر، نه هدف نهایی که بدان دل خوش داریم و از نتایج مثبت آن غافل شویم.
3. در مجلس حسینی باید به خلوص بیندیشیم نه کمیت محوری، به هر شکل که بروز کند. مثلا: تعداد حاضران، شهرت رسانهای گوینده و مداحان، هزینههای مجلس و ...
4. بدون تفکر نباید مجلسی برگزید و بدون تأمل در آموزهها نباید از این طعام روحی و معنوی بهره برد.
5. از گناهان کبیره به ویژه دروغ باید به شدت بر حذر بود. این سخن را آسان نگیریم. محدث نوری در کتاب لؤلؤ و مرجان چهارده نوع دروغ در کلام بر شمرده است.
6. مجلس حسینی نباید وسیلۀ تجارت یا کسب شهرت باشد، یعنی راهی برای دستیابی به نام یا نان. البته اگر نامی و نانی از آن به دست آمد، مشکلی نیست، ولی هدف نباید باشد.
7. محدث قمی در کتاب مختصر «نفثة المصدور» - که غالباً به ضمیمۀ کتاب بزرگ «نفس المهموم» چاپ میشود – منشوری برای گویندگان مجالس حسینی بیان کرده شامل بیست مورد که باید از آن پرهیز کنند. به آن منبع رجوع شود.
8. مطالب تاریخی را نه به گونهای باید گفت که گویی به جزئیات آنها یقین مطلق داریم، و نه به گونهای که برای مخاطب تردید بیافریند. بدانیم و تذکر دهیم که تاریخ است و ابزار آن نقل قول ها، و ارزیابی آن نقل ها، و طبعاً اختلاف نظرهایی که به اصل واقعۀ عاشورا و آموزههای بنیانی آن لطمه نمیزند.
9. گریه در مصائب اهل بیت را نباید خارج از یک هدف عبادی دانست، با تمام آداب شرعی که بزرگان دین گفتهاند. اصل «هدف وسیله را توجیه میکند» در دین راه ندارد.
10. این سرمایۀ جاودانۀ فرازمانی، فرامکانی، فراقومی، فرامذهبی را نباید دستمایۀ منازعات و گرایشهای جناحی و سیاسی و قومی یک بار مصرف کرد.
11. عاشورا، فقط احساس نیست؛ بالاترین نماد تعقل است. مبادا عقل، این موهبت بزرگ الهی زیر پای احساس محض قربانی شود.
12. عاشورا استثنایی یا زائدهای بر اصل اصیل امامت – به معنای الهی آن نه تفسیر غلط زمینی – نیست، لذا تبیین آموزههای امامت بر مبنای عقل سلیم و نقل صحیح را نباید در مجلس عاشورایی نادیده گرفت.
13. پرده پوشی، کتمان، بی توجهی و غفلت از بعضی حقایق، نوعی انکار آنها است که پیامدهایی بس سنگین دارد.
14. عاشورا گاهی قربانیِ گفتنِ گفتههای نادرست شده و گاه، قربانی نگفتنِ گفتنیهای درست. از این دو آفت برحذر باشیم.
15. تبرّی روی دیگر سکۀ الهی و آسمانیِ تولّی است که جانمایۀ جهاد حسینی است. این سکّه بدون دو روی آن بی فایده، بلکه زیانبار. از شناخت صحیح تبرّی و ترویج درست آن نباید غفلت شود.
16. عاشورا شناسی باید به ملاحظۀ عموم مخاطبان گستردۀ آن به زبان ساده گفته شود، اما نباید فهم و درک آن را ساده انگاشت. استوار اندیشی و آسان گویی هنری است که بسیاری از آن محروم اند.
17. حقیقت چند بُعدی عاشورا نباید در مذبح رویکردهای تک ساحتی فدا شود. تمام جوانب آن باید بازگو شود، در عین اختصار و به زبان مخاطبان.
18. عاشورا نزاع چه با چه بود؟ فهم این مطلب دشوار است و بیان آن دشوارتر. آسان گوییِ مطلبی چنین عظیم به معنای سرسری گرفتن آن نباید باشد.
19. تحریف عمدی حقایق عاشورا یا تغییر سهوی آنها به همان میزان پیامدهای زشت دارد که کتمان آنها.
20. خصیصۀ عاشورا آن است که روزی بی مانند است، چنانکه معصومان بازگفتهاند. در عین حال، تداوم آن در گذر زمان مکتب تربیتی پرباری است. از این دو ویژگیِ همراه نباید به آسانی گذشت.
21. تبیین این دو ویژگیِ توأمان که هم سید الشهدا معجزات فراوان حتی در کربلا داشت و هم بر اساس علم و امکانات عادی عمل میکرد، وظیفهای است که از گویندگان مجالس حسینی انتظار میرود. نباید یک رویۀ این نگرش جامع فدای رویۀ دیگر شود.
22. تداوم جهاد کربلا به دست امامان دیگر، دین صحیح را به آیندگان رساند. نباید در باب اهمیت رویداد کربلا چنان سخن گفت که جهاد امامان دیگر نادیده گرفته شود یا کم اهمیت به نظر آید.
23. غفلت از متون زیارتنامههای حسینی یکی از عوامل ورود اندیشههای غلط به سپهر فرهنگ حسینی شده است. آموزش درونمایۀ زیارتنامههای حسینی نباید از دستور کار مجالس حسینی خارج شود.
24. گنج مجالس حسینی به قیمت رنج پیشینیان به دست ما رسیده است. پس نباید آن را گنجی بی رنج دانست و قدر آن را کم دانست. کتاب آیینهای دینی شیعی نوشته آیت الله شیخ محمد رضا جعفری بخشی از هزینههای انسانی را که در طول چند سده (قرن چهارم تا هفتم هجری قمری) برای برپایی عاشورا پرداخت شده، نشان میدهد. مبادا این نعمت را ناسپاسی کنیم.
25. نظیره سازی برای رویداد بی مانند کربلا هدم و تخریب آن است. یکی از کلیدی ترین آموزههای کربلایی این حقیقت است که: «لا یوم کیومک یا ابا عبدالله».
26. مبادا حکمت تقسیم مطالب عاشورایی به کلی و جزئی یا اصلی و فرعی را از دست دهیم. کسی که جزئیات را بیش از اندازه جدی بگیرد، کلیات را از دست میدهد.
27. تحریف ستیزی مانند تحریف گری میتواند به تجارتخانهای برای برخی کاسبان سودجو تبدیل شود. مواظب نیرنگهای رنگ رنگ باشیم.
28. تعلیم و تعلّم آموزههای دینی یکی از ارکان اصلی شعائر حسینی است که نباید کمرنگ شود.
29. مجلس حسینی باید نماد و نمود عزت حسینی باشد و نشانی از استقلال و عدم وابستگی به این و آن. کمترین اثری از وابستگی به دیگران نباید در آن یافت.
30. دیدن مظاهر منفی گرایی در برخی از مجالس حسینی نباید ما را از جریان کلی این مجالس یعنی فوائد و برکات فراوان آن غافل کند. نقادی البته جایگاه خود را دارد، ولی با رعایت آداب آن.
31. وارد کردن ماجراهای فرهنگ دیگران به عاشورا این جریان زلال را آلوده میکند. نزاع عقل و عشق نمونۀ آن است.
32. ادبیات، از دیرباز در خدمت ترویج فرهنگ عاشورا بوده است، ولی باید مواظب بود که ساختههای ذهن و زبان ادیبان به این فرهنگ سالم آسیب نرساند.
33. محدودیت تاریخ را انکار نکنیم. و در عین حال، خود را از فوائد تاریخ محروم نداریم. تاریخ ابزار خوبی در خدمت عاشورا است، به شرطی که درست و به دور از افراط و تفریط به کار گرفته شود.
34. ساعیان مجالس حسینی همواره باید خود را در فضای تقصیر (احساس کوتاهی نسبت به عظمت رویداد عاشورا و عظمت وظیفۀ خودمان نسبت به آن) ببینند و بدانند، مبادا کار خود را نهایت انجام وظیفه پندارند.
35. عمل خارجی انسان باید مبتنی و متکی بر معرفت درونی و قلبی او باشد. این اصل در عبادتهای عاشورایی نیز مصداق دارد و نباید عمل ما تهی از پشتوانۀ معرفت قلبی شود.
36. بزرگترین نیرنگ شیطان این است که نام و یاد صاحب عزای عاشورا وارث و منتقم سید الشهدا حضرت ولی عصر ارواحنا فداه را از یاد حاضران و ساعیان مجالس حسینی ببرد. همگان باید بکوشند که این حقیقت را از یاد نبرند که توفیق امروز خود در باب مجالس حسینی را مدیون توجه و عنایت مهدوی هستند، پس بالاترین توجه خود را باید به حضرتش معطوف دارند. چنانکه دعای طلب ثار در زیارت عاشورا و منابع دیگر بر آن گواهی میدهد.
این کلام نخستین و سخن واپسین در این زمینه، و باب گشایش برکات بر انسان است.
شنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۷