ده نکتۀ دیگر در باب چند و چون ترجمۀ متون دینی
در خلال نقد و بررسی چند جمله
[131]
متن: سجد إذا انحنی و تطامن إلی الأرض
ترجمه: سجده، اگر خم شود و سر بر زمین گذارد
پیشنهاد: «سجده» وقتی به کار میرود که کسی گردن فکند و سر بر زمین نهد
نکته: در توضیح بند 130 گفته شد که قرار بود از این جمله معنای «سجد» را بفهمیم، نه اینکه در فهم معنای این جمله فرو مانیم.
[132]
متن: إن قلنا أنّ الآیة في سیاق الامتنان منه سبحانه علیهم تفید الإکرام و الإحسان إلیهم و لا تفید حکماً شرعیّاً و إن قلنا أنّها للتّرخیص فلامحالة تفید الإباحة.
ترجمه: اگر بگوییم: همانا این آیه در راستای منت نهادن بر آنان است افادۀ گرامی داشت و نیکوداشت آنان میکند و افادۀ فرمانی شرعی نمیکند. و اگر بگوییم همانا برای اجازه دادن است، ناگزیر افادۀ مباح بودن میکند.
پیشنهاد: میتوان گفت که آیه در راستای منت نهادن خدای سبحان، گرامی داشت و نکوداشت آنان را میرساند نه امری شرعی. اما اگر بگوییم برای رخصت دادن است حتماً مباح بودن را میرساند.
نکته: 1. واژۀ «همانا» - با چشم پوشی از درست یا نادرست بودن آن – قطعیت را میرساند نه مشروط بودن را. لذا با این ساختار جمله نمیخواند. 2. مهم این است که اینجا «أنّ» به فتح است نه «إنّ» به کسر، چنانکه بارها گفتهایم. 3. حذر از بیان کلیشهای و تکراری و آزارنده، وظیفهای است که اهمیت آن کمتر از انتقال معنای صحیح نیست.
[133]
متن: صرف الکلام عن خطاب بني إسرائیل و توبیخهم و الاحتجاج علیهم إلی الغیبة ... [ذیل آیۀ: إنّ الله یأمرکم أن تذبحوا بقرة قالوا ...]
ترجمه: سخن را از مورد خطاب قرار دادن و سرزنش و احتجاج با بنی اسرائیل به رخدادی غیبی برگرداند ...
پیشنهاد: کلام را از مخاطبه با بنی اسرائیل و محکومیت آنها و احتجاج با آنها به مغایبه برگرداند ...
نکته: 1. نمیتوان گفت مترجم گرامی اصطلاحات مخاطبه و مغایبه را در علم صرف نمیداند، ولی میتوان گفت که در زمان نگارش این سطور به آنها توجهی نکرده است، در حالی که بدون این توجه، ترجمه عملی نمیشود. 2. نمیتوان گفت مترجم گرامی نمیداند که خوانندۀ فارسی زبان باید متنی خوش خوان به دست بگیرد، ولی میتوان گفت که در زمان نگارش این سطور به این اصل توجهی نکرده است، در حالی که بدون این توجه، ترجمه عملی نمیشود. 3. اگر من بودم، یک توضیح کوتاه در بارۀ این قاعدۀ صرفی در پانویس میافزودم و این مطلب را تبیین میکردم که مؤلف کدام تغییر نحوۀ بیان در ایه را مورد نظر دارد.
[134]
متن: فإذن لا یجوز ... علی أنّه ...
ترجمه: بنابر این جایز نیست ... از این جهت ...
پیشنهاد: بنا بر این روا نیست ... بعلاوه ....
نکته: 1. کلمۀ «جایز» بار فقهی دارد، که کاربردش محدود است و جواز عقلی را پوشش نمیدهد. 2. عبارت «علی أنّه» را بد فهمیدهاند. دقت در سیاق عبارت کافی بود که خطای مترجم را به او نشان دهد.
[135]
متن: فی التفسیر المنسوب إلی أبي جعفر علیه السلام
ترجمه: در تفسیر نسبت داده شده به ابوجعفر علیه السلام
پیشنهاد: در تفسیر منسوب به امام باقر علیه السلام.
نکته: کتاب علمی نباید بار یک کتاب لغت متوسط را بر دوش کشد. معنای منسوب بر همگان روشن است و نیازی به اطناب کلام ندارد.
[136]
متن: طبق الحکم المجعول علی العموم في طیّ الأزمان و الدّهور
ترجمه: طبق حکم مجعول بر عموم در گذر زمانها و سالیانها
پیشنهاد: طبق حکمی که در گذر زمانها و سالها بر عموم مقرر شده است.
نکته: بار معنایی کلمۀ «جعل» در فرهنگ ما منفی است، در حالی که در اینجا «مقرر بودن» مورد نظر است نه نسبت بیجا دادن.
[137]
متن: ما ذکره الیهود و اهل الشبهة فی القرآن المنکرون لهذه القصّة لا وزن لها و لا قیمة.
ترجمه: بدیهی است آنچه یهودیان و اهل شبهه در قرآن که این داستان را انکار میکنند، میگویند، وزنه و ارزشی ندارد.
پیشنهاد: یهودیان و شبهه افکنان در قرآن و منکران این رویداد سخنانی گفتهاند که وزن و ارزشی ندارد.
نکته: 1. در جملۀ مترجم سه فعل پشت سر هم آمده که دو سه بار باید بخوانی تا بفهمی که کدام فعل به کدام فاعل مربوط میشود. کاری شبیه به بازیهای هوشی. 2. قصه در اینجا به معنای رویداد واقعی است نه داستانی که برای سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت به کار میرود. 3. راهکارهایی برای گریز از درازگویی در جملۀ پیشنهادی آمده است که جای دقت دارد.
[138]
متن: یجب أن یکفر به
ترجمه: واجب است که به آن کفرورزی شود.
پیشنهاد: نباید این سخن را پذیرفت.
نکته: دو کلمۀ واجب و کفر، بار معنایی فقهی دارند که متن اصلی در این فضا نیست. لذا نباید کلماتی به کار برد که چنین توهمی پیش میآورد.
[139]
متن: فالواجب بنصّ الآیة هو ذبح بقرة و البقرة نکرة ساریة في أفرادها لا علی التعیین و الإطلاق الملحوظ. و الساري في هذا الفرد المنتشر إنّما هو بحسب الحالات و الصّفات.
ترجمه: به نصّ این آیه کشتن یک گاو واجب است. و در آن گاو نامشخص در تمام افرادش ساری و جاری است نه بر معین شدن و مطلق ملاحظه شده میباشد. آنچه در این یکی ساری و گسترده است، تنها بر اساس حالتها و صفتها میباشد.
پیشنهاد: به نصّ این آیه کشتن یک گاو واجب شد. در این مورد، گاوی نامشخص در تمام مصادیق آن جریان دارد نه به شکل تعیین مصداق، بلکه اطلاق در حکم مورد نظر است. آنچه در مورد این مصداق خاصّ مطرح میشود، تنها بر اساس حالتها و صفتها است.
نکته: میپذیرم که متن اصلی عربی اغلاق دارد که شاید به دلیل مخاطبان اصلی آن باشد، ولی این دلیل نمیشود که مترجم نقش و وظیفۀ خود را در آسان سازی متن فراموش کند. جملۀ پیشنهادی گامی برای آسان سازی متن است و مانند موارد مشابه، حرف آخر نیست. چه بسا بتوان بهتر از این همان مضمون را بیان کرد. امتحان کنید.
[140]
متن: للمکلّفین من اختیار أيّ فرد شاؤوا أو أرادوا
ترجمه: بر مکلّفین است برگزیدن هر فردی که خواسته و اراده کنند.
پیشنهاد: مکلّفان میتوانند مصداقی را برگزینند که بخواهند و اراده کنند.
نکته: ساختار «بر فلان است» (به عنوان بیان یک وظیفه) یک ساختار عربی و ناآشنا به گوش فارسی زبانان است.
چهارشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۴۷