در این یادداشت برخی از نکات تاریخی مطرح شده در مجالس مواعظ مرحوم شیخ حسین واعظ شوشتری خطیب فقیه (پدر خطیب فقیه شهیر شیخ جعفر شوشتری) طی چند نکته بیان می‌شود.

یکم.
گزارش مجلس خطابه توسط شخص خطیب، در خاندان شیخ جعفر، سنتی دیرپا بوده است. تا آنجا که نگارنده دیده است، دست‌کم سه تن از بزرگان این خاندان به این سنت سنیه عمل می‌کرده‌اند: (به ترتیب زمان) شیخ حسین شوشتری، فرزندش شیخ جعفر، نواده‌اش شیخ محمد تقی (صاحب قاموس الرجال). گزارش‌های شیخ حسین همان است که در این یادداشت در‌باره‌اش سخن می‌گوییم. گزارش‌های شیخ جعفر در دفاتری مخطوط آمده است که در اختیار برخی از نوادگان شیخ جعفر (فرزندان مرحوم شیخ بهاء الدین شریعت برادر شیخ محمد تقی) بوده و آنان به کتابخانه ملی هدیه کرده‌اند. گزارش‌های شیخ محمدتقی در کتاب «مواعظ» او آمده که استاد بهراد جعفری در چند مجلد منتشر کرده است.

دوم.
آنچه از مجالس مواعظ شیخ حسین شوشتری دیده‌ام، چند برگ پراکنده است از کتابی که برخی از احفاد شیخ به رسم امانت به نگارنده داده‌اند و اینک یادداشتی مبتنی بر آنها تقدیم می‌شود. این اوراق همه به خط شیخ حسین است که میان سالهای ۱۲۴۰ تا ۱۲۶۰ و کمی پیش و پس از آن نوشته است. از آنجا که این برگه‌ها پراکنده و بدون صفحه شمار است، در اینجا با عنوان «یکی از برگه‌ها» و مانند آن بدانها استناد داده می‌شود. عکس برخی از این برگه‌ها نیز برای آشنایی با نمونۀ خطّ ایشان در پیوست این یادداشت عرضه می‌شود.

سوم.
پیش از این چند برگ شرح حال خود نوشت از شیخ حسین شوشتری به خط خودش به زبان فارسی یافته بودم که در پایان ترجمه‌اش از منیة المرید شهید ثانی آورده است، به نثری مسجع و متکلفانه که در مجله کتاب شیعه منتشر کرده بودم. این قلم انداز به نوعی تکمله‌ای بر آن شرح حال به شمار می‌آید. و از آن روی که شرح حالی مستقل در خور جایگاه آن بزرگ تدوین نشده، فعلا منبعی مفید – مبتنی بر دستخط‌های شیخ حسین – به شمار است. از این ترجمه منیة المرید نسخه‌ای در کتابخانۀ آیة الله مرعشی موجود است که در گذشته در فهرست آن کتابخانه دیده بودم و اصل نسخه را تا کنون ندیده‌ام.

‌چهارم.
خطابه و فقاهت توأمان نیز از خصایص این خاندان است. برخی از بزرگان این خاندان خود را واعظ شناسانده‌اند، ولی برخی دیگر بدون چنین نسبتی چنان به خطابه شهرت یافته‌اند که فقاهت آنها تحت الشعاع وجهۀ خطابه قرار گرفته است. این نکته مهم در جای خود باید تحلیل شود.
طبعا محتوای خطابه‌ها را باید با توجه به فضای زمان خود و در زمینۀ ویژۀ خود بررسی کرد. مخاطبان چه کسانی بوده‌اند و چه نیازی داشته‌اند؟ بدون آشنایی دقیق با این مطلب، نمی‌توان در‌بارۀ آنها نظر دقیق داد و هر گونه قضاوت در فضا و جغرافی فرهنگی امروز خطایی آشکار است.

پنجم.
مؤلف نام این مجموعه را «مفتاح جنة الواعظین علی المتّعظین» نهاده است. وی در یکی از این برگه‌ها می‌نویسد:
آنچه به خاطر فقیر حقیر کثیر الذنب و التقصیر اقلّ الحاجّ و الوعّاظ حسین الواعظ الشوشتری ابن الحسن بن علی بن علی بن الحسین مؤلف این مجموعه که «مفتاح جنة الواعظین علی المتّعظین» است می‌رسد آن است که ...

آیا سرنوشت این کتاب به کجا رسیده؟ اکنون امکان قضاوت برای این بنده نیست.

ششم.
هر مجلس – که گاهی تماماً فارسی، و گاه تمام عربی و گاه آمیخته‌ای این دو است – در چهار صفحه کوچک (تقریبا ۳۰۰ تا ۳۵۰ کلمه) و شامل چهار بخش است: موعظه‌ای اخلاقی، یک یا چند حکم شرعی، حکایت یا معجزه‌ای از مشاهدات مؤلف یا منقول از منابع مکتوب، مرثیه‌ای از سید شهیدان سلام الله علیه. وی در یک مجلس می‌نویسد:
پس ای برادر [در] هر مجلسی دو سه مسئله شرعیه مذکور می‌شود که مجلس موعظه خالی از آن نباشد.

توضیح اینکه یکی از تلاشهای جدی شیخ حسین، تدوین چندین رسالۀ فتوایی بر اساس فتواهای سید محمد مجاهد است که در آن زمان فقیه بزرگی بوده و شیخ در محضرش دانش می‌اندوخته است.
نیز در اواخر یک مجلس گوید:
چون بنا بر این است که ختم کلام شود به مراثی اهل بیت انام علیهم السلام، پس می‌گوییم: ...

بیفزایم که در ضمن این مراثی، اشعار فارسی از ترکیب بند محتشم و اشعار عربی از ترکیب بند سید محمد مهدی بحرالعلوم نقل می‌کند، گاه با تذکر ناظم و گاه بدون آن. در یک مجلس چند بیت از بحرالعلوم را با این عنوان می‌آورد: «کما قال سیّدنا الأجل» که می‌رساند ظاهرا نزد او تلمذ کرده است.
رعایت این نظم در تمام مجالس، جالب و چشم نواز است. بعلاوه در خلال این حکایات و معجزات، برگهایی از شرح حال مؤلف می‌توان یافت که برای یک کتاب جامع شرح حال او مفید است.

هفتم.
در یک مجلس، یکی از معجزات اهل بیت را در سفر حج خود نقل می‌کند. عین عبارت مؤلف چنین است:
معجزة من البدور الأربعة عشر صلوات الله علیهم أجمعین.
کنّا في سفر مکّة و ضللنا عن القافلة و لم یکن معنا من یدلّنا علی الطریق، فشرعت فی التوسّل بهم صلوات الله علیهم أجمعین. فرأیت سواداً من بعید، فعدونا نحوهم، فإذا هم أهل القافلة. فحمدنا الله تعالی بذلک و سررنا سروراً کثیراً علی ما منّ الله به علینا من الهلاک.


هشتم.
در همان مجلس، پس از گزارش این معجزه، به برخی از مصائب اهل بیت اشاره می‌کند و نکاتی در‌بارۀ محل غزوۀ احد یادآوری می‌کند که در سال ۱۲۴۰ که مجاور مدینه بوده از نزدیک دیده است. عبارت چنین است:
و من مصائبهم أنّه کسروا رباعیة النبی صلی الله علیه و آله في أحد، و دفنوها في أحد، و رزقنا الله زیارتها لمّا تشرّفنا بزیارة حمزة سید الشهداء، الذي رثاه النبيّ صلی الله علیه و آله. و لمّا رآی أهل المدینة یبکون علی قتلاهم و لم یکن لحمزة سیدالشهداء بواکي. فقال صلی الله علیه و آله: «لیس لحمزة بواکي». فسمع بذلک أهل المدینة فبعثوا نسائهم إلی بیت حمزة سیدالشهداء، فشرعن في البکاء و العویل لحمزة القتیل.
و إلی الآن قد استمرّت طریقة أهل المدینة بذلک، إذا مات منهم أحد و یریدون أن یعزموا تعزیته، فیشرعون أوّلاً في تعزیة حمزة سیدالشهداء و یبکون علیه بکاء اً شدیداً، ثم یبکون علی أمواتهم.
یقول المؤلّف أقلّ الحاجّ و الوعّاظ حسین الواعظ الشوشتري عفی الله عنه: في الأوقات الّتي کنّا مجاوراً في المدینة المشرّفة سنة ۱۲۴۰ رأینا بعیننا مراراً متعددة.
و لا حول و لا قوّة إلّا بالله العلي العظیم

شاید با اشاره به همین دورۀ مجاورت مدینه باشد که در گزارش مجلس دیگر می‌نویسد:
معجزه‌ای از جناب رسول خدا صلی الله علیه و آله که حقیر خود به چشم خود دیده در مدینه طیبه علی مشرفها السلام، آن بود که هر روز تا چهارده ماه که مجاور بوده، موفق شده که یک ختم کلام الله المجید از برای چهارده معصوم و چهارده زیارت به قصد چهارده معصوم در روضۀ مقدسۀ جناب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم و ائمۀ بقیع علیهم السلام.
و لیس هذا التوفیق إلّا من معجزاته صلی الله علیه و آله و سلّم.

در مجلس دیگر، یکی از مشاهدات خود در مدینه را گزارش می‌کند که «سورۀ مبارکۀ انا فتحنا را کتیبۀ کمربند گلابتونی صندوق مبارک آن حضرت صلی الله علیه و آله قرار داده‌اند»، به تفصیلی که مجال آن در این گفتار مختصر نیست.

نهم.
مؤلف از مناظره‌ای یاد می‌کند که در سنّ دوازده سالگی با یکی از اهل تسنن در موضوع حدیث غدیر انجام داده، در جایی که به قول خودش «بلد سنّی خانه» بوده و این را از فضل خداوند بر خودش می‌داند.

دهم.
یکی از معجزات را که در سال ۱۲۲۰ شاهد بوده چنین گزارش می‌کند:
بدان که در راه مشهد مقدس در سنه ۱۲۲۰ از معجزۀ حضرت امام رضا علیه التحیة و الثناء بعد از یأس از تشرّف به فاصلۀ یک روز مشرّف شده و از معجزۀ آن حضرت، به فاصلۀ یک ساعت از کدّ یمین و عرق جبین دویست قروش عین معامله شرعیه کرده.


یازدهم.
با اشاره به دشواری عذاب دوزخ، از زمین لرزۀ سال ۱۲۶۰ یاد کرده می‌ نویسد:
اگر از متعارف یک ذره شدیدتر شد، زهرۀ مردم آب می‌شود، چنانچه در این سال که سنه ۱۲۶۰ اتفاق شد، از بس که مردم لرزیدند، نماز آیات کردند


دوازدهم.
شیخ حسین شوشتری این مجموعه را در خلال ارتباطات خود با مردم کامل کرده و به تدریج نوشته است. در گزارش یک مجلس می‌نویسد:
قال مؤلّف الکتاب: سألني بعض الأصدقاء فی المنتصف من شهر شوال سنة ۱۲۶۰ عن سبب تسمیة علی بن أبي طالب علیه السلام أباتراب، و أنّه لِمَ کنّی رسول الله علیّاً أباتراب. فظفرت في ذلک الیوم حدیثاً عن علل الشرایع لابن بابویه ...


سیزدهم.
مؤلف مرحوم میرزا ابوالقاسم قمی را درک کرده است، چنانکه در یک مجلس که مربوط به روز جمعه و نماز جمعه است، حکم نماز جمعه را «واجب تخییری» می‌داند، آنگاه می‌گوید:
احوط جمع مابین هر دو (نماز جمعه و نماز ظهر) می‌باشد، چنانکه مشاهده کردیم مرحوم میرزا ابوالقاسم قمی صاحب کتاب غنائم الأیّام و معین الخواص و مرشدالعوام و قوانین المحکمة قدّس الله روحه که جمع مابین هر دو می‌فرمودند. در معصومۀ قم که مدفن فاطمه بنت موسی بن جعفر رزقنا الله زیارتها بمحمد و آله، و مؤلف در آن ایام در سنۀ بیست ساله بودم ... .

حسن ختام
این یادداشت مختصر، دریچه‌ای است بر تاریخ بزرگ مردی از دیار خوزستان، از دارالعلم شوشتر با سابقۀ درخشان و تابناکی که دارد. بدان امید که با یافته شدن نسخه‌ای بهتر این پژوهش گامی به پیش بردارد.
امید است این وجیز ناچیز مورد قبول امیر عالم و امام امم حضرت بقیة الله ارواحنا فداه قرار گیرد. إنّه کریم من أولاد الکرام، علیه و علی آبائه الطاهرین أکمل التحیّة و أفضل السلام.

 زیرنویس:

 زیرنویس:

 زیرنویس:

شنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۸:۵۰