

السلام علیک یا امیر المومنین
شب شنبه 17 مرداد 1394 / 22 شوال 1436 است. در کتابخانه امیر المومنین نشستهام که یادگار گرانسنگ علامه امینی است. و در جوار مزار نورانی آن بزرگ مرد که چهل سال پیش در وصف آن از زبان استاد محمدرضا حکیمی خوانده بودم: "دو کتابخانه در کنار هم". آن سالها آرزوی دیدن این دو کتابخانه را ورای محال میدانستم. و اینک "چه شکر گویمت ای کارساز بندهنواز" که مرا به نعمت تشرف به این جایگاه نور کشاندی. والحمد لله کما هو أهله.
باری، برای تکمیل تحقیقات در مورد علامه امینی از جناب سید علی طباطبائی که به تازگی مدیریت کتابخانه را عهدهدار شده، کمک خواستم. دفتر ثبت کتابخانه با جذابیت کهنگی و مطالب خواندنیاش ساعات زیادی مرا به خود مشغول کرد. یعنی دفتری که از سال 1373 قمری تا کنون مشخصات تمام کتابهای وارد شده به کتابخانه ـ اعم از خریداری یا اهدائی ـ در آن ثبت میشود. و نکته جالب آن که ورود رایانه به عرصه خدمات کتابخانه، مانع ثبت دستی این ویژگیها نشده است. محض اطلاع میگویم که آخرین شمارۀ مسلسل ثبت شدۀ کتب چاپی از پنجاه و شش هزار گذشته است. این مجموعه تا کنون شامل هفت دفتر بزرگ ـ به اندازۀ دفاتر ثبت و تقریباً 44 در 48 سانتی متر است که در همان سالهای نخستین در چاپخانۀ حیدری تهران چاپ شده است.
بیشتر این دفتر تا آنجا که خطوط را شناختهام به خط این چند دانشمند است:
1. علامه امینی
2. شیخ محمدرضا امینی فرزند و دستیار علامه
3. سید عبدالعزیز طباطبائی
4. سید محمد نوری
نکتۀ مهم این است که علامه امینی زمانی از عمر خود را به نوشتن این دفتر گذرانده که خود دانشمندی بزرگ بود و برخی از کتابهایی که او به خط خود در این دفتر ثبت کرده است، نسبت به جایگاه علمی رفیع او ارزش چندانی نداشتهاند و این فعالیت ایشان از حیث فعالیت تحقیقاتی ایشان نبوده است بلکه فعالیتی کتابخانهای و نوعی ایثار برای جامعیت بخشیدن به یک حرکت فرهنگی جدی و ضروری بوده است.
مرور صفحه به صفحۀ این دفاتر فعالیت این کتابخانه و حرکت پر جنب و جوش علامه و یارانش را با یک سیر تاریخی نشان میدهد و حتی میتوان آن را گوشهای از چهرۀ فرهنگ کتاب و نشر ایران و کشورهای عربی در چند دهۀ اخیر دانست. مقاطعی از تاریخ فعالیت کتابخانه نیز در مرور این صفحات هویداست. مواردی از قبیل سفرهای علامه به کشورهای مختلف و ارتباط ایشان با دانشمندان و محققان کشورهای مختلف. میبینیم که همزمان با سفر ایشان به کشورهایی مانند هند و سوریه و شهرهایی مثل اصفهان و مشهد و همدان، سیل اهداء کتاب به کتابخانه، از این کشورها و شهرها بیشتر میشود. در میان اهدا کنندگان کتاب نام برخی مراکز مانند کنابخانۀ کنگره آمریکا، دانشگاه تهران، کتابخانۀ مرکزی دانشگاه بغداد، جامعه جوادین هندوستان، بنیاد فرهنگ ایران و دانشگاه آمریکایی بیروت و مدرسة الواعظین لکهنو و امثال آنها دیده میشود و همچنین نامهای مشاهیری همچون حضرات آیات مرعشی نجفی، سید محسن حکیم، بانو امین اصفهانی، أسد حیدر نجفی، و نیز شخصیتهای دانشگاهی مانند دکتر رضازادۀ شفق، صلاحالدین منجد، دکتر حسین علی محفوظ و کتابفروشان و ناشرانی مانند کتابخانۀ خیام تهران، ابن سینای تهران، و تاجران و خیرانی همچون سید رضا سادات اخوی، سید مهدی آل طعمۀ موسوی، حاج اسماعیل سیگاری تبریزی، سید نواب احتشام رضوی، و نامهای بسیار زیاد دیگری که ذکرشان مجال دیگری میطلبد جلب نظر میکند. اینها همه بجز انبوه مؤلفانی هستند که کتابهای خود را شخصاً به این کتابخانه اهدا کردهاند.
باری، دربارۀ این دفتر ثبت، گفتنیهای فراوان دارم که در مجال خود خواهم گفت، اما اکنون علی الحساب این یادداشت را بر اساس یکی از یادداشتهای علامه امینی در دومین دفتر ثبت در صفحۀ 488 مرور میکنیم.
دربارۀ دستآوردهای سفر سوریۀ علامه امینی به سال 1383 قمری، تا کنون به دو نکته توجه شده است، یکی مناظرات ایشان با دانشمندان آن دیار، که از جمله محصولات آن کتاب سیرتنا وسنتنا بوده است، و نکتۀ دیگر استنساخهای متعدد ایشان از کتابخانههای سوریه است. اکنون در دفتر ثبت یادداشتی به خط ایشان نظرم را جلب کرد که بر اساس آن علامه امینی در این سفر یک مجموعۀ شخصی را شامل 1495 جلد کتاب با کمک مالی ورثۀ مرحوم سید رضا خادم حسینی تبریزی خریداری کرده و به کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام منتقل کرده است. متن این یادداشت چنین است:

شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۳:۴۹
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .
گزارش شما از دو جهت برایم بسیار جالب بود، اول اینکه کسی ثلث مالش را برای خرید کتاب اختصاص دهد و دوم اینکه مرحوم علامه کتابخانه ای را در حلب آنقدر با ارزش دیده که آن را خریده و به عراق حمل کرده است ؛ همین موضوع سبب شد تا سعی کنم نشانه ای از سابقه این کتابخانه بیابم ،
به نظر می رسد نکته قوت و دلیل شهرت این کتابخانه بخش مجلات و آرشیو نشریاتش بوده ؛ به هر حال به نظرم رسید شاید فیش ها و اطلاعات زیر روزی به کار شما هم بیاید
« المطران ديكران أرداوست سورميان أسقف ومؤرخ طائفة الأرمن في حلب : كان المطران سورميان أثناء إقامته في حلب منذ العشرينات صديقًا للأستاذ أسعد العينتابي ، .... وكان يتردد أحيانًا على مكتبة الأستاذ أسعد العينتابي ليطالع فيها المؤلفات النادرة باللغة التركية، ومجموعات الصحف والمجلات ولا سيما مجموعات جريدة "فرات" الرسمية باللغتين التركية والعربية بالإضافة إلى مقالات باللغة الأرمنية أحيانًا . »
***
« اقدم المخطوطات الموجودة في المكتبة العباسية ( البصره ) هو كتاب (العيون والنكت في تفسير القرآن (للماوردي)) ، والذي يرجح ان خطه كان على يد الخطاط المشهور في زمانه، (ياقوت المستعصمي) والذي عاش في القرن الهجري الخامس الميلادي الحادي عشر ويوجد في المكتبة العباسية الجزء الخامس فقط من هذا الكتاب، الذي هو من تأليف ابي الحسن علي بن محمد بن حبيب البغدادي المتوفي عام 450هـ. والنسخة الموجودة في المكتبة العباسية تحمل ختما خاصا باميرة عباسية هي اما زوجة او اخت او ابنة للخليفة العباسي السابع والثلاثين المستعصم بالله اخر الخلفاء العباسيين في بغداد. ..... اما الاجزاء الباقية من هذا الكتاب فهي غير موجودة حاليا في المكتبة العباسية ولايعرف ما اذا كانت قد وجدت اصلا، واذا ماكان الامر كذلك فما هو مصيرها، غير ان تحريات رجال الاسرة والباحثين (الخاقاني) و(الحوت) كشفت عن وجود نسخ متفرقة من اجزاء متفرقة من الكتاب في مكتبات مختلفة من انحاء العالم. فقد ثبت وجود نسخة من الجزء الثالث منه في مكتبة السيد سامي اسعد العينتابي في حلب،..»
***
« ...ومن خلال الاطلاع على هذه الدراسة ومواكبتها زاد شغف الأخت نجوى بالتراث ومختلف فنون العمارة الإسلامية وبخاصة اطلاعها على مكتبة أسعد العينتابي الفريدة بما حوته من الأعداد الأولى لجرائد وصحف ومجلات بالإضافة إلى الكتب...والتي كان يرعاها ولده المرحوم سامي(أبو أسعد) وتضمها طبقة أرضية بجميع غرفها كرست للمكتبة بجوار سكنه في شارع النيل، وكان يضعها بكل طيبة تحت تصرّف الباحثين والمهتمين...»