مقدمه
مرجعیت علمی اهل بیت، حقیقتی روشن است که در طول سدههای دراز در تمام اقالیم قبله، صرف نظر از دین و مذهب و گرایش و نژاد و قبیله، شواهدی از آن میتوان یافت. این حقیقت، البته روی دیگر سکۀ امامت است که با اندکی انصاف انسان را در برابر «اعلم امت» به خضوع وا میدارد. و مگر میثاق آسمانی امامت چیزی جز همین گردن نهادن است؟
باری، شواهدی از این مطلب را که نگارنده یافته، در سالهای گذشته، در مجالهای مختلف منتشر کرده، گرچه تمام این موارد، حتی قطرهای از دریای بی پایان علم موهبتی اهل بیت را نشان نمیدهد. نگارنده مقالهای به سال 1386 در هدیه بهارستان (یادنامه استاد سید جلال الدین محدث ارموی) در باب آثار حکمت علوی در مجمع الاقوال سیواسی شافعی (قرن هفتم) نگاشت و پس از آن پارهای یادداشتها در مجله امامت پژوهی چاپ قم تحت عنوان «نکتهها و یادداشتهای امامت» نوشت که در سایت اینترنتی بنیاد فرهنگی امامت نیز موجود است.
این سلسله یادداشتها – که با بهره گیری از گنجینۀ گرانقدر کتابخانۀ تخصصی امیر المؤمنین علی علیه السلام در مشهد مقدس نوشته شده – ابعاد دیگری از این حقیقت تابناک را ارائه میکند.
این سطور لرزان و پریشان به محضر امام همام حضرت بقیة الله پیشکش میشود که «العَلَم المنصوب و العِلم المصبوب» (رایت افراشته و دانش انباشته) صفت بارز حضرت اوست.
کتاب «هدی و نور» مجموعهای است از کلمات امیر المؤمنین سلام الله علیه که ثروت احمدی منصور استاد مصری تدوین کرده و با تقریظ محمد خضر حسین شیخ الازهر در 120 صفحه رقعی سامان گرفته است. کتاب تاریخ و محل نشر ندارد، ولی به نظر میرسد که حدود 60 سال پیش در مصر منتشر شده است.
از تقریظ شیخ ازهر بر میآید که نویسنده کلمات چهار خلیفه را گرد آورده، ولی در این رساله بیش از این نمیبینیم.
نویسنده در مقدمه کتاب گوید:
مرجعیت علمی اهل بیت، حقیقتی روشن است که در طول سدههای دراز در تمام اقالیم قبله، صرف نظر از دین و مذهب و گرایش و نژاد و قبیله، شواهدی از آن میتوان یافت. این حقیقت، البته روی دیگر سکۀ امامت است که با اندکی انصاف انسان را در برابر «اعلم امت» به خضوع وا میدارد. و مگر میثاق آسمانی امامت چیزی جز همین گردن نهادن است؟
باری، شواهدی از این مطلب را که نگارنده یافته، در سالهای گذشته، در مجالهای مختلف منتشر کرده، گرچه تمام این موارد، حتی قطرهای از دریای بی پایان علم موهبتی اهل بیت را نشان نمیدهد. نگارنده مقالهای به سال 1386 در هدیه بهارستان (یادنامه استاد سید جلال الدین محدث ارموی) در باب آثار حکمت علوی در مجمع الاقوال سیواسی شافعی (قرن هفتم) نگاشت و پس از آن پارهای یادداشتها در مجله امامت پژوهی چاپ قم تحت عنوان «نکتهها و یادداشتهای امامت» نوشت که در سایت اینترنتی بنیاد فرهنگی امامت نیز موجود است.
این سلسله یادداشتها – که با بهره گیری از گنجینۀ گرانقدر کتابخانۀ تخصصی امیر المؤمنین علی علیه السلام در مشهد مقدس نوشته شده – ابعاد دیگری از این حقیقت تابناک را ارائه میکند.
این سطور لرزان و پریشان به محضر امام همام حضرت بقیة الله پیشکش میشود که «العَلَم المنصوب و العِلم المصبوب» (رایت افراشته و دانش انباشته) صفت بارز حضرت اوست.
[1]
کتاب «هدی و نور»
کتاب «هدی و نور»
کتاب «هدی و نور» مجموعهای است از کلمات امیر المؤمنین سلام الله علیه که ثروت احمدی منصور استاد مصری تدوین کرده و با تقریظ محمد خضر حسین شیخ الازهر در 120 صفحه رقعی سامان گرفته است. کتاب تاریخ و محل نشر ندارد، ولی به نظر میرسد که حدود 60 سال پیش در مصر منتشر شده است.
از تقریظ شیخ ازهر بر میآید که نویسنده کلمات چهار خلیفه را گرد آورده، ولی در این رساله بیش از این نمیبینیم.
نویسنده در مقدمه کتاب گوید:
لیس أقوی بیاناً ولا أوضح حجة ولا أبلج استدلالاً ولا أرفع منطقاً ولا أهدی نوراً بعد رسول الله صلی الله علیه وسلّم من کلام أمیر المؤمنین عليّ بن أبي طالب. فما أوجز عبارة إنارة. یضيء من المعاني سامیاً مرکّباً من جمل قلیلة حملت مواضیع عدة، فکلّ جملة لها من العلم باب رفیع موضوع هدیها من کلامه رضي الله عنه.
در ادامه مینویسد:
سطرت من حکمه ما جمعه البحّاث الفیلسوف کورنیلوس في کتابه الفرید بدار الکتب العربیة.
کتاب هفت باب دارد:
1.توحید؛ 2.وصف خلقت عوالم؛ 3.پیامبران و خاتم الأنبیاء؛ 4.نهی از بدعت و تذکر مرگ و پس از آن؛ 5.نبرد با تکبر؛ 6.تلاش در دنیا برای رزق و نهی از دنیا دوستی؛ 7.وصایا و شعر و مناجات.
در این کتاب، خبری از حکمتهای امام علیه السلام به تدوین فیلسوف کورنیلوس نیست، ضمن اینکه پس از پایان کتاب نوشته:
یظهر قریباً حکم الامام عليّ مع بعض حکم الخلفاء أبو بکر وعمر وعثمان.
این جمله نشان میدهد که او قصد داشته این موارد را در همین کتاب بیاورد، ولی به رسالۀ دیگر موکول کرده است.
به هر حال ضمن این چند باب جملاتی عمدةً از نهج البلاغه و گاه از مصادر دیگر – البته بدون ذکر هیچ یک از مصادر – آورده، معانی واژهها را در پاورقی مینویسد و توضیحی بسیار کوتاه در میان این جملات بیان میکند.
در باب هفتم چند قطعه شعر منسوب به امیر المؤمنین علیه السلام آورده و ذیل آن مینویسد:
جلل من الهدی، فاق کلّ هدی، قوة في البیان في عبارة موجزة، خلیق بأنّ البیان سیدنا عليّ بن أبي طالب کرّم الله وجهه (ص 95).
یکی از این ادعیه مناجات منظومه است با این مطلع:
لك الحمد یا ذا الجود والمجد والعلی
نیز مناجاتی از حضرتش آورده با این سند: محمد بن حسن بن غراب از قاضی احمد بن محمد از قاضی موسی بن اسحاق از عبدالله بن ابی شیبه از محمد بن فضیل بن عبدالله اسدی.
همچنین مناجات دیگر با این مطلع:
الهي لو لا ما جهلت من أمري ما شکوت عثراتي ولو لا ما ذکرت من الإفراط ما سفحت عبراتي (ص 98 – 111).
این مناجات در برخی از منابع آمده، از جمله: المناجات الالهیات نوشته محمد بن عمران مرزبانی ص 3 (چاپ کتابخانه مجلس)؛ البلد الامین کفعمی ص 311 به بعد؛ المصباح کفعمی ص 368 به بعد؛ و به نقل از آنها: بحار الانوار (چاپ تهران) ج 94 ص 99 و صحیفه علویه ص 129.
البته تمام مطالب منسوب به حضرتش که در این کتاب آمده، جای بررسی سندی و محتوایی دارد. ولی هدف از این قلم انداز، ارائۀ نمونهای از مرجعیت علمی اهل بیت است که بدین سان دیگران را به اعتراف واداشته است.
نسخه این کتاب را در کتابخانه تخصصی امیر المؤمنین علی علیه السلام در مشهد یافتم. و این یادداشت را در تاریخ 29 مهر 1393 در محل کتابخانه نوشتم.
جای آن دارد که تلاش و همت استاد محمد مجتهدی مدیر و مؤسس این کتابخانه را ارج گزارم و توفیق بیشتر برای ایشان از خدای بزرگ بخواهم.
[2]
القول العلی لشرح أثر الإمام علی رضی الله عنه: وصیته رضی الله عنه لکمیل بن زیاد النخعی؛ نوشته شمس الدین محمد بن احمد سفارینی حنبلی (1114 – 1188).
دو تحقیق از آن در کتابخانه تخصصی امیرالمؤمنین علی علیه السلام در مشهد موجود است که در آنجا دیده ام و بر اساس آن یادداشتی مختصر مینویسم.
یک. ویژگی دو تحقیق
1.تحقیق: دکتر محمد محمدی بن جمیل النورستانی، بیروت: دارالبشائر الاسلامیة، 1429 / 2008، 428 ص.
بر اساس دو نسخه: اول: نسخه پرینستون شماره 4305، ظاهراً به خط مؤلف، دوم: نسخه پرینستون شماره 3860 به خط عبدالقادر بن مصطفی نوه مؤلف (متوفی 1255) از روی نسخه خط مؤلف، کتابت: 26 شوال 1234، تصویر هر دو نسخه در کتابخانه ملک فهد (کتابخانه ملی ریاض) موجود است.
2.تحقیق: عبدالعزیز بن ابراهیم الدخیل، ریاض: دار الصمیعی، 1428 / 2007، 340 ص. چهارمین کتاب از سلسله «إصدارات مکتبة الإمام ابن القیم العامة: سلسلة المؤلّفات و الأسفار السفارینیة».
بر اساس سه نسخه: دو نسخه پیشگفته به علاوه: نسخه رباط، مغرب، کتابت اول رجب 1199.
این چاپ، به لحاظ تحقیقی ارزش بیشتر دارد، لذا بر اساس آن توضیحاتی در باره کتاب ارائه میشود.
بر مبنای انجامه نسخه مؤلف (ص 411) تاریخ تألیف کتاب، 10 ربیع الاول 1153 است.
دو. منابع حدیث کمیل
محقق کتاب در مقدمة التحقیق، ص 39 تا 44 در مورد اسانید و طرق و منابع این حدیث، مطالب مفیدی آورده که خلاصه اش بیان میشود.
طریق 1:
منابع: حلیة الاولیاء ابونعیم ج 1 ص 79 – 80، تاریخ دمشق ابن عساکر ج 50 ص 252 – 253، تهذیب الکمال ج 24 ص 220، تذکرة الحفاظ ذهبی ج 1 ص 14، همه در ترجمه علی بن ابی طالب.
طریق 2:
منابع: حلیة الاولیاء ابونعیم ج 1 ص 79 – 80، و به نقل از آن: الفقیه و المتفقه خطیب ج 1 ص 182 – 183 رقم 176، الجلیس الصالح نهروانی ج 3 ص 331، تاریخ دمشق ج 50 ص 253، تهذیب الکمال مزّی ج 24 ص 221.
طریق 3:
تاریخ بغداد ج 6 ص 379، به نقل از آن: تاریخ دمشق ج 50 ص 251.
مرسل آورده و بدان احتجاج کرده اند:
جامع بیان العلم و فضله ابن عبدالبر ج 1 ص 157 و 299 رقم 149 و 284، صفة الصفوة ابن جوزی ج 1 ص 172 – 173، مقدمه مزّی بر تهذیب الکمال ج 1 ص 145، مفتاح دار السعادة ابن قیم و ...
البته وی ضعف سندی در طریق حدیث دیده، ولی میگوید: چون حدیث در باب احکام نیست، بررسی سندی آن دقت زیاد نمیخواهد. آنگاه از قول خطیب بغدادی در کتاب «الجامع لأخلاق الراوی و آداب السامع» ص 316 میآورد که ذیل باب «ما لا یفتقر کتبه إلی إسناد» مینویسد: «و أما أخبار الصالحین و حکایات الزهاد و المتعبّدین و مواعظ البلغاء و حکم الأدباء، فالأسانید زینة لها و لیست شرط فی تأدیتها».
خطیب در همان کتاب ص 317 از یوسف بن حسین رازی (متوفی 304) آورده که گوید: «إسناد الحکمة وجودها».
سه. چند نکته برگزیده از کتاب
1. شارح در ص 64 اشاره میکند که فوائد کتاب خود را از کتاب «مفتاح دار السعادة» نوشته شمس الدین ابن قیم گرفته است. ابن قیم در این کتاب، شرحی بر حدیث کمیل نوشته است. بنگرید: مفتاح دار السعادة تحقیق: شیخ علی حلبی ج 1 ص 347 – 412، تحقیق: عامر یاسین ج 1 ص 403 – 474.
2. شارح در ص 65 میگوید که متن خبر را از حلیة الاولیاء ابونعیم اصفهانی ج 1 ص 121 – 122 نقل میکند.
3. شارح در ص 68 مطالبی از خطیب بغدادی در باره حدیث آورده است.
خطیب مینویسد: «هذا حدیث حسن من أحسن الأحادیث معنیً و أشرفها لفظاً». این سخن را خطیب در کتاب الفقیه و المتفقّه ج 1 ص 182 – 183 تحت عنوان «ذکر تقسیم أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب أحوال الناس فی طلب العلم و ترکه» آورده و میگوید:
«و تقسیم أمیر المؤمنین الناس فی اوله تقسیم فی غایة الصحة و نهایة السداد، لأنّ الإنسان لا یخلو من أحد الأقسام الثلاثة التی ذکرها، مع کمال العقل و إزاحة العلل».
4.شارح اشعار حضرت امیر المؤمنین علیه السلام را آورده است با این مطلع:
محمد النبی أخی و صنوی / و حمزة سید الشهداء عمّی
آنگاه به چند دلیل، آن را غیر صحیح میداند (ص 75 – 76). باید دانست که علامه امینی در جلد دوم الغدیر، این شعر را به عنوان نخستین غدیریه آورده و صحت آن را به بیانی مستوفی ثابت کرده است.
5. شارح ذیل جملۀ «العلم خیر من المال» 26 وجه در برتری علم بر مال آورده است. (ص 121 – 144).
6.همچنین ذیل عنوان «محبة العلم دین یدان بها» بحثی مفصل در فضیلت علم آورده است. (ص 150 – 205).
7.شارح در تفسیری ناروا، جملۀ «لا تخلو الأرض من قائم لله بحجة» آن را به «مجتهد قائم لله بحجة» تفسیر کرده و بر همین اساس در باره اجتهاد (بر مشرب اهل تسنن) به تفصیل بحث میکند (ص 289 – 309).
8. مینویسد: جملۀ «إمّا ظاهراً مشهورا و إمّا خفیّاً مستورا» را به دروغ به امام علیه السلام نسبت داده اند. ذیل این عنوان مطالب ناروایی در مورد امام مهدی علیه السلام آورده و اهانتهایی فراوان به شیعه، تا آنجا که آنها را مانند الاغ و خوک و مظهر حماقت میشمارد (ص 309 – 313). و بدین گونه درس ادب به دیگران میآموزد.
9.در ص 312 دو بیت معروف را میآورد، که شاعر گفته: «ما آن للسرداب أن یلد الذی ...». این دو بیت در منابع تسنن بارها تکرار شده و بدانها استناد کرده اند. پاسخهای منظوم آن را در کتاب عطارد دانش (جشن نامه استاد عطاردی چاپ کتابخانه مجلس) – در بخش پیوست، ذیل مقاله مربوط به قصاید میرزای قمی – میتوان دید. پاسخهای دیگر در دو کتاب کشف الاستار محدث نوری و البرهان سید محسن امین آمده است.
10.شارح، بخشهایی از نامه امام علیه السلام به عثمان به حنیف را برای اثبات زهد امیر المؤمنین علیه السلام نقل کرده (ص 376 – 381) البته مخاطب را به اشتباه، «سهل بن حنیف» دانسته است.
چهار. سخن آخر
به دلیل اهمیت حدیث کمیل و حقایقی که در آن بیان شده، رجوع به دیدگاه اهل تسنن در مورد آن مفید و ضروری است. این کتاب، منبعی مفید است، که حدیث را از دیدگاه تسنن، در دو جنبه – روایت و درایت – بررسی میکند.
[3]
سجع الحمام فی حکم الامام امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام، تألیف: علی الجندی، محمد ابوالفضل ابراهیم، محمد یوسف المحجوب. قاهره: مکتبة الانجلو، 1967 / 1386. 508 صفحه.
یک
کتاب سجع الحمام، مجموعه 1833 حدیث علوی در ابواب مختلف که به ترتیب الفبای آغاز حدیث (حرف الهمزة تا حرف الیاء) آورده است، با اعراب کامل، ذکر نام منابع به صورت رمزی، توضیح کوتاه در پانویس که در بخش عمدهای از آن اشعار مقتبس از آن حکمت را نقل میکند (زیرا نویسندگان کتاب، همه ادیب بوده اند). این بخش اهمیت زیادی دارد، از آن روی که تأثیر حکمتهای علوی را بر ادبیات عرب در طول زمان نشان میدهد. در فهرست پایانی کتاب، کلماتی را که شرح آن در کتاب آمده، به صورت الفبایی مرتب کرده است.
البته چاپ دیگری از کتاب توسط المکتبة العصریة بیروت به سال 2004 / 1425 عرضه شده (با مدعای الطبعة الاولی) که نمایۀ واژگان توضیح داده شده در پانویس را حذف کرده است.
این قلم انداز بر مبنای چاپ قاهره نوشته شده است.
دو
کتاب با مقدمهای جالب در مورد زیبایی کلام امام علیه السلام آغاز میشود (ص 3 – 4). از منابع کلام حضرتش که پیش از این سامان یافته، بدین ترتیب نام میبرد: نهج البلاغه، دستور معالم الحکم نوشته قاضی قضاعی (اسماعیلی)، مستدرک نهج البلاغه نوشته هادی کاشف الغطاء، ألف کلمة نوشته ابن ابی الحدید، مجموعه کورنیلوس، مجموعه اب لویس شیخو، مجموعه سید احمد رضا. ( در باره این سه کتاب، توضیح داده خواهد شد).
البته منابع نویسندگان نُه عنوان است:
الف کلمة ابن ابی الحدید، نهج البلاغه، دستور معالم الحکم، البیان و التبیین جاحظ، عیون الاخبار ابن قتیبه، الکامل مبرّد، الاعجاز و الایجاز ثعالبی، التمثیل و المحاضرة ثعالبی، اسرار البلاغه بهاء الدین عاملی که صد کلمه جاحظ را آورده است (ص 6 – 7). البته در متن کتاب نام این منابع را به صورت رمزی یاد میکند.
نویسندگان شبهاتی را که در مورئ نسبت برخی از این کلمات به امیر المؤمنین مطرح شده، پاسخ داده اند (ص 7 - 8).
شرح حالی از امیر مؤمنان علیه السلام نیز درآغاز کتاب آمده است (ص 9 تا 32).
سه
1.در باره مجموعهای که کورنیلوس از کلمات علوی سامان داده، بر اساس متن کتاب، توضیح زیر را میتوان داد: خاورشناس کورنیلوس فان واینین مجموعهای از کلمات علوی همراه با شرح و ترجمه به زبان لاتینی است که انتشارات آکسفورد در یک مجلد به سال 1806 میلادی منتشر کرده است.
این کتاب برگزیده از چند منبع است:
نثر اللئالی 278 حکمت، غرر الحکم 537 حکمت، امثال حضرت امیر برگرفته از مجمع الامثال میدانی نیشابوری 48 مثل، به علاوه 17 مثل دیگر از منابع دیگر.
توضیح دیگر اینکه شماره 71 – 72 مجله الموسم چاپ هلند، با عنوان «امیر المؤمنین علیه السلام فی آثار الأروبیّیِّن» متن کامل شش رساله از کلمات علوی با ترجمه لاتینی آورده که این رساله را در آن نیافتم.
2.اب لویس شیخو نیز در رساله خود بعضی از حکمتهای علوی را از یک نسخه خطی کهن نقل کرده که آن را مورخ 727 میلادی دانسته است. این رساله به ضمیمۀ مجله المشرق به سال 1902 چاپ شده است.
3.سید احمد رضا برخی از کلمات علوی را که در نهج البلاغه نقل نشده، در رسالۀ خود ذکر کرده است. این رساله به سال 1923 در مجله العرفان چاپ لبنان منتشر شده است.
چهار
سخن آخر، سپاسی است به درگاه خدای حکیم که توفیق بهره گیری از گنجینۀ ارزشمند کتابخانۀ تخصصی امیر المؤمنین علی علیه السلام در مشهد مقدس را به این بنده ارزانی فرمود. هر دو نسخه کتاب را در آن کتابخانه دیده ام. توفیق روزافزون مدیر و مؤسس مخلص آن نهاد مقدس را از خدای بزرگ درخواست دارم. [4]
بعض الآراء التربویة المستنبطة من خطب و أقوال الخلیفة الراشد علی بن ابی طالب رضی الله عنه، إعداد الطالب: نواف بن نامی بن عبدالله البرکاتی، إشراف الدکتور: عبدالرحمن عبدالله الشمیری، جامعة امّ القری، کلیة التربیة – الدراسات العلیا، قسم التربیة الاسلامیة و المقارنة، 1421، 257 ص.
یک
پایان نامهای است از دانشگاه ام القری حجاز که نسخهای کامل از آن در کتابخانه تخصصی امیرالمؤمنین علی علیه السلام در مشهد مقدس موجود است. در فرصت اندکی که در اختیار داشتم، یادداشتی مختصر در باره اش نوشتم. فهرست این رساله دانشگاهی – که در موضوع شناخت آرای تربیتی امام امیرالمؤمنین علیه السلام (به عنوان چهارمین خلیفه از خلفای راشدین) است – به شرح زیر است:
فصل اول – کلیات
فصل دوم – سیره خلیفه
فصل سوم – خطابه و جایگاه آن در عرب و صدر اسلام
فصل چهارم – تربیت روحی (عقیده و عبادت)
فصل پنجم – تربیت اجتماعی (فردی و خانوادگی)
خاتمه.
دو
در فصل کلیات، نویسنده هدف خود از این پژوهش را «بازشناسی تربیت اسلامی در برابر تربیت غربی» میداند (ص 6). زیر عنوان پیشینه اشاره میکند که بعد از جست و جو در پایان نامههای ارشد و دکتری از سال 1398 تا 1413 در مرکز ملک فیصل رسالهای با این موضوع نیافته و لذا به نگارش آن اقدام کرده است (ص 9).
نویسنده علاوه بر منابع تسنن به برخی از منابع شیعی متقدم و متأخر استناد کرده است، از جمله: منهج التربیة عند الامام علی نوشته علی محمد حسین ادیب، عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب نوشته ابن عنبه، تحف العقول نوشته ابن شعبه حرانی، مناقب آل ابی طالب نوشته ابن شهرآشوب.
سه
نویسنده در ضمن سیرۀ امیر مؤمنان، عناوین زیر را آورده است: *نسب، اسلام، ویژگیهای اخلاقی، همسران و فرزندان، زهد و شهادت حضرتش (ص 12 – 34).
*مصادر علم او: قرآن، سنت، اجتهاد (ص 35 – 46).
*جایگاه علمی او در نظر دیگران: پیامبر، صحابه، تابعین، مخالفانش (ص 47 – 69).
*جایگاه اجتماعی او نزد ملائکه و پیامبر (ص 70 – 79).
چهار
این رساله با وجود نارساییها و رویکردهای نادرستی که در برخی موارد دارد (و شاید به منابع آن برگردد) از جهات مختلف اهمیت دارد، از جمله اینکه گواهی بر مرجعیت علمی امیر المؤمنین علیه السلام است که از دل دانشگاهی در حجاز برآمده است. ترجمه این رساله به فارسی و نقد آن میتواند بابی بر روی خوانندگان فارسی زبان بگشاید که دیدگاههای پژوهشگری غیر شیعی را نشان میدهد.
دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۰۵
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .