وسط
2
0
{\/وسط}((?!{وسط)[\s\S])*{\/وسط}
{وسط((?!{\/وسط)[\s\S])*{وسط
1. ایفلا عنوان اختصاری فدراسیون بین المللی مجامع کتابداری است که نزدیک به نود سال از تأسیس آن میگذرد. در خلال این مدت، برنامههای مختلف برای ارتقای سطح علوم کتابداری برگزار کرده که تفصیل آن را در سایت آن باید دید. عضویت دهها هزار کتابدار و مرکز کتابداری از سراسر جهان در آن، یکی از نمونههای موفق مراکز علمی غیر دولتی را رقم زده است.
2. یکی از برنامههای ایفلا همایشی سالانه است که در کمیتههای مختلف آن مقالات ارزشمندی عرضه میشود و رهنمودهایی برای کتابخانهها ارائه میکند. بیشتر این مقالات در سالهای اخیر در سایت ایفلا در دسترس همگان بوده و هست.
3. کتابداران و مراکز کتابداری ایران بیش از چهل سال است که در همایش سالانه ایفلا شرکت میکنند. نمایندگان ایران در سالهای آغازین معمولا به یک گزارش مختصر بسنده میکردند. ولی از بیست سال پیش، زمانی که استادمان مرحوم دکتر عباس حرّی معاونت پژوهشی کتابخانه ملی را عهده دار شد، طرحی نو درانداخت که در شمار باقیات صالحات او درآمد.
4. دکتر حری با سرپرستی جمعی از کارشناسان، گزیدهای از مقالات ایفلا را به زبان فارسی ترجمه و منتشر کرد. اینک بیش از بیست سال است که کتابخانه ملی هر ساله یک مجلد به عنوان گزیده مقالات ایفلا منتشر میکند. این آیین نیکو پس از فوت ایشان ادامه یافته است. و همچنان ادامه دارد.
5. در روزهای اخیر، ویرایش ادبی گزیدۀ مقالات ایفلا سالهای 2012 و 2013 را در دست داشتم. به نکتهای جالب برخوردم که دوست داشتم با عزیزان در میان بگذارم. بندهای پیشین مقدمهای بر طرح این نکته بود. این مطالب صرفاً برای آشنایی آن گروه بیان شد که با این سازمان بینالمللی آشنایی پیشین نداشتهاند.
6. باری در میان مقالات ایفلا 2013 به دو مقاله برخوردم با این ویژگیها:
مقاله اول. تحولي زنده و پويا: چگونه كتابخانهها ميتوانند «آرشيوهاي پويا» را به¬منظور پشتيباني، بكارگيري و مستندسازي جنبشهاي اجتماعي بكار گيرند؟ نويسنده: تامارا رودز، مترجم: اعظم نجفقلينژاد
مقاله دوم. آرشیوسازی انقلاب مصر: طرح مستندسازی «دانشگاه همگام با میدان تحریر» 25 ژانویه 2011 و بعد آن، نوشته: استیون اورگولا، ترجمه: نرگس محمد علی پور
متن کامل این دو گفتار، بزودی در ضمن کتاب یادشده از سوی کتابخانه ملی منتشر میشود. از هم اکنون به دوستان پژوهشگر پیشنهاد میدهم که فرصت خواندن آن را از دست ندهند. ولی در این یادداشت میخواهم به مضمون کلی آنها اشاره کنم و ضرورتی جدی را تذکر دهم.
7. محور کلی این دو گفتار، آن است که ضرورت ثبت تاریخ معاصر، بعضی از مراکز را بر آن داشته تا در زمانی مناسب، بدون فوت وقت، شواهد و مستندات دو رویداد اجتماعی را در موزهای برای تاریخ فردا نگاه دارند. در این جهت، از تمام امکانات استفاده کردهاند، فراخوان دادهاند و خلاصه تمام توان خود را به کار گرفتهاند. این دو گفتار، گزارشهایی از این دو برنامه است: مقاله اول در مورد حفاظت از تمام مستندات رویداد وال استریت در امریکا، مقاله دوم در مورد جنبش مصر علیه حسنی مبارک. جزئیات گامهای اجرایی برای این اقدام و نقش مهم کتابخانهها در این مورد را نویسندگان توضیح دادهاند.
8. این اقدام، مبتنی بر یک فهم و درک جدی است که در ذهن و اندیشۀ متولیان آنها نهادینه شده است. آنان به خوبی فهمیدهاند و باور کردهاند که سخنان و رویدادهای امروز، سنگ بنای تاریخ فردا است. از سوی دیگر باور کردهاند که هر ملتی تاریخ ندارد، هیچ سرمایهای ندارد. بدین روی ارزش اسناد و اشیاء سندی (اعم از اسناد کاغذی) را به همگان گوشزد کردهاند. لذا در این موزهها، تا آنجا که توانستهاند، مدارک مرتبط با رویدادهای یادشده را گرد آورده و گاهی به بهای گزاف خریدهاند.
سخن این بنده در همین جا است: آیا ارزش رویدادهای فرهنگی که پیرامون ما میگذرد، از رویدادهای اجتماعی یادشده کمتر است؟ آیا دستنوشتههای عالمان معاصر ما آنقدر ارزش تاریخی ندارد که بطور منظم به گردآوری آنها اقدام کنیم؟
9. البته گاهی بخشی از اینگونه اسناد به کتابخانهای منتقل میشوند و در آن صورت (تازه به فرض اینکه آن کتابخانه اسناد را در اختیار همگان قرار دهد) به نکاتی ناگفته از تاریخ و فرهنگ خود دست مییابیم. اتفاقاً با دستیابی به همان مقدار از مطالب و با تأمل در آنها، میفهمیم که چه اندازه از تاریخ را از دست دادهایم. چگونه؟
عالمی سالها در کنار ما زندگی میکند، بدون اینکه از توان جسمی دانشجویان خود استفاده کنیم و تجربههای گرانقدر او را ثبت کنیم، در حالی که میدانیم آن استاد توان و حوصلۀ نگارش را از دست داده است.
بگذریم که در نظام آموزشی ما، کتابهای کاغذین چنان بر ذهن و اندیشۀ خام ما چنگ انداخته که از «کتابهای زنده» بی خبریم و حتی پس از رحلتشان همچنان از بیخبری خود هم بی خبر میمانیم، یعنی دست و پا زدن در جهل مرکب، به گمان فرا گرفتن چند کتاب درسی، که آن هم پنداری پوچ بیش نیست.
10. آن عالم میمیرد، به حکم قضای الهی که به گرامیترین بندهاش فرمود: ﴿إنّك میّت وإنّهم میّتون﴾. اما آن همه تجربهها چه میشود؟ حد اکثر خاطرهای از آنها باق میماند در حافظۀ دیگران، که آن هم به تدریج محو میشود. شاید در مورد معدودی از عالمان این اتفاق بیفتد که تمام یا بخشی از اسناد آنها به مرکزی عمومی منتقل شود و به دست آیندگان برسد. پس تنها درصد اندکی از یافتههای اندیشمندان ما به دیگران میرسد، آن هم مطالبی است که خودشان نوشته و به زحمت و مرارت به نشر سپردهاند، که قطرهای از دریای دانستههای آنها است.
همین جا اشاره کنم که در نظر متولیان فرهنگی باید تمام دانشوران و تمام موضوعهای علمی و نیازهای دانشی برابر باشند، و ظاهرا همین گونه است، اما در عمل، برخی از آن موارد، برابرتر هستند! تبعیض امکانات – چه در توزیعهای رسمی و چه غیر رسمی – دیدنی است.
11. به هر حال، بقیه یافتههای دانشوران ما چه میشود؟ به باد میرود. آیا ارزش آن را میفهمیم؟ صریح و روشن بگویم که پاسخ منفی است. اگر میفهمیدیم که یک دانشور با چه هزینهای میبالد و میروید، آنگاه ارزش آن را بیش از درختان و جنگلها میدانستیم و آنقدر که به حفظ یک درخت از نابودی میاندیشیم، دست کم به همان اندازه به حفظ دستاوردهای علمی دانشمندان خود نیز بها میدادیم.
بدین گونه، هم دانش را از دست میدهیم، هم تاریخ را، هم فرهنگ و هویت خود را. این وضع در مسابقۀ فشردهای که در دنیای ارتباطات جریان دارد، یعنی خودکشی فرهنگی.
آیا کسی هست که این خودکشی جمعی را ببیند و از دیدن آن بر خود بلرزد و به راهکاری جدی بیندیشد؟
2. یکی از برنامههای ایفلا همایشی سالانه است که در کمیتههای مختلف آن مقالات ارزشمندی عرضه میشود و رهنمودهایی برای کتابخانهها ارائه میکند. بیشتر این مقالات در سالهای اخیر در سایت ایفلا در دسترس همگان بوده و هست.
دکتر عباس حری |
4. دکتر حری با سرپرستی جمعی از کارشناسان، گزیدهای از مقالات ایفلا را به زبان فارسی ترجمه و منتشر کرد. اینک بیش از بیست سال است که کتابخانه ملی هر ساله یک مجلد به عنوان گزیده مقالات ایفلا منتشر میکند. این آیین نیکو پس از فوت ایشان ادامه یافته است. و همچنان ادامه دارد.
5. در روزهای اخیر، ویرایش ادبی گزیدۀ مقالات ایفلا سالهای 2012 و 2013 را در دست داشتم. به نکتهای جالب برخوردم که دوست داشتم با عزیزان در میان بگذارم. بندهای پیشین مقدمهای بر طرح این نکته بود. این مطالب صرفاً برای آشنایی آن گروه بیان شد که با این سازمان بینالمللی آشنایی پیشین نداشتهاند.
6. باری در میان مقالات ایفلا 2013 به دو مقاله برخوردم با این ویژگیها:
مقاله اول. تحولي زنده و پويا: چگونه كتابخانهها ميتوانند «آرشيوهاي پويا» را به¬منظور پشتيباني، بكارگيري و مستندسازي جنبشهاي اجتماعي بكار گيرند؟ نويسنده: تامارا رودز، مترجم: اعظم نجفقلينژاد
مقاله دوم. آرشیوسازی انقلاب مصر: طرح مستندسازی «دانشگاه همگام با میدان تحریر» 25 ژانویه 2011 و بعد آن، نوشته: استیون اورگولا، ترجمه: نرگس محمد علی پور
متن کامل این دو گفتار، بزودی در ضمن کتاب یادشده از سوی کتابخانه ملی منتشر میشود. از هم اکنون به دوستان پژوهشگر پیشنهاد میدهم که فرصت خواندن آن را از دست ندهند. ولی در این یادداشت میخواهم به مضمون کلی آنها اشاره کنم و ضرورتی جدی را تذکر دهم.
7. محور کلی این دو گفتار، آن است که ضرورت ثبت تاریخ معاصر، بعضی از مراکز را بر آن داشته تا در زمانی مناسب، بدون فوت وقت، شواهد و مستندات دو رویداد اجتماعی را در موزهای برای تاریخ فردا نگاه دارند. در این جهت، از تمام امکانات استفاده کردهاند، فراخوان دادهاند و خلاصه تمام توان خود را به کار گرفتهاند. این دو گفتار، گزارشهایی از این دو برنامه است: مقاله اول در مورد حفاظت از تمام مستندات رویداد وال استریت در امریکا، مقاله دوم در مورد جنبش مصر علیه حسنی مبارک. جزئیات گامهای اجرایی برای این اقدام و نقش مهم کتابخانهها در این مورد را نویسندگان توضیح دادهاند.
8. این اقدام، مبتنی بر یک فهم و درک جدی است که در ذهن و اندیشۀ متولیان آنها نهادینه شده است. آنان به خوبی فهمیدهاند و باور کردهاند که سخنان و رویدادهای امروز، سنگ بنای تاریخ فردا است. از سوی دیگر باور کردهاند که هر ملتی تاریخ ندارد، هیچ سرمایهای ندارد. بدین روی ارزش اسناد و اشیاء سندی (اعم از اسناد کاغذی) را به همگان گوشزد کردهاند. لذا در این موزهها، تا آنجا که توانستهاند، مدارک مرتبط با رویدادهای یادشده را گرد آورده و گاهی به بهای گزاف خریدهاند.
سخن این بنده در همین جا است: آیا ارزش رویدادهای فرهنگی که پیرامون ما میگذرد، از رویدادهای اجتماعی یادشده کمتر است؟ آیا دستنوشتههای عالمان معاصر ما آنقدر ارزش تاریخی ندارد که بطور منظم به گردآوری آنها اقدام کنیم؟
9. البته گاهی بخشی از اینگونه اسناد به کتابخانهای منتقل میشوند و در آن صورت (تازه به فرض اینکه آن کتابخانه اسناد را در اختیار همگان قرار دهد) به نکاتی ناگفته از تاریخ و فرهنگ خود دست مییابیم. اتفاقاً با دستیابی به همان مقدار از مطالب و با تأمل در آنها، میفهمیم که چه اندازه از تاریخ را از دست دادهایم. چگونه؟
عالمی سالها در کنار ما زندگی میکند، بدون اینکه از توان جسمی دانشجویان خود استفاده کنیم و تجربههای گرانقدر او را ثبت کنیم، در حالی که میدانیم آن استاد توان و حوصلۀ نگارش را از دست داده است.
بگذریم که در نظام آموزشی ما، کتابهای کاغذین چنان بر ذهن و اندیشۀ خام ما چنگ انداخته که از «کتابهای زنده» بی خبریم و حتی پس از رحلتشان همچنان از بیخبری خود هم بی خبر میمانیم، یعنی دست و پا زدن در جهل مرکب، به گمان فرا گرفتن چند کتاب درسی، که آن هم پنداری پوچ بیش نیست.
10. آن عالم میمیرد، به حکم قضای الهی که به گرامیترین بندهاش فرمود: ﴿إنّك میّت وإنّهم میّتون﴾. اما آن همه تجربهها چه میشود؟ حد اکثر خاطرهای از آنها باق میماند در حافظۀ دیگران، که آن هم به تدریج محو میشود. شاید در مورد معدودی از عالمان این اتفاق بیفتد که تمام یا بخشی از اسناد آنها به مرکزی عمومی منتقل شود و به دست آیندگان برسد. پس تنها درصد اندکی از یافتههای اندیشمندان ما به دیگران میرسد، آن هم مطالبی است که خودشان نوشته و به زحمت و مرارت به نشر سپردهاند، که قطرهای از دریای دانستههای آنها است.
همین جا اشاره کنم که در نظر متولیان فرهنگی باید تمام دانشوران و تمام موضوعهای علمی و نیازهای دانشی برابر باشند، و ظاهرا همین گونه است، اما در عمل، برخی از آن موارد، برابرتر هستند! تبعیض امکانات – چه در توزیعهای رسمی و چه غیر رسمی – دیدنی است.
11. به هر حال، بقیه یافتههای دانشوران ما چه میشود؟ به باد میرود. آیا ارزش آن را میفهمیم؟ صریح و روشن بگویم که پاسخ منفی است. اگر میفهمیدیم که یک دانشور با چه هزینهای میبالد و میروید، آنگاه ارزش آن را بیش از درختان و جنگلها میدانستیم و آنقدر که به حفظ یک درخت از نابودی میاندیشیم، دست کم به همان اندازه به حفظ دستاوردهای علمی دانشمندان خود نیز بها میدادیم.
بدین گونه، هم دانش را از دست میدهیم، هم تاریخ را، هم فرهنگ و هویت خود را. این وضع در مسابقۀ فشردهای که در دنیای ارتباطات جریان دارد، یعنی خودکشی فرهنگی.
آیا کسی هست که این خودکشی جمعی را ببیند و از دیدن آن بر خود بلرزد و به راهکاری جدی بیندیشد؟
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .