مهمترین ویژگیها و اهمیت کتاب شریف الغدیر چیست؟
پیش و پس از الغدیر کتابهای دیگری دربارۀ امامت بودهاند و خواهند بود. دربارۀ کتابهای آینده فعلاً سخنی نداریم. ولی کتابهای گذشته، امامت را عمدتاً در بستر حدیثی یا کلامی یا تلفیقی از این دو رویکرد بررسی کرده بودند. انصافاً در نوع خود شاهکارهایی آفریدند. کارهایی مثل: ضیاء العالمین (مولی ابوالحسن شریف عاملی)، احقاق الحق (شهید قاضی نورالله شوشتری)، دلائل الصدق (شیخ محمدحسن مظفر)، المراجعات (سید شرفالدین عاملی)، تعلیقات احقاق الحق (آیة الله مرعشی)، عبقات الانوار (میر حامد حسین هندی)، غایة المرام (سید هاشم بحرانی) فقط نمونههایی از این مجموعهاند که هر یک در نوع خود شاهکاری است و گفتارهایی میطلبد. اما ابتکار الغدیر، پیگیری امامت در بستر ادبیات عرب است (اعم از شاعران شیعه امامی و زیدی و سنی با مذاهب مختلف و مسیحی و ...) که البته با مباحث علمی حدیثی و تاریخی و کلامی و فقهی و کتابشناسی و تراجم نگاری درآمیخته و منظومهای زیبا و ابتکاری تحویل داده است.
در مورد زحماتی که نویسنده برای مستندکردن مطالب خویش تحمل کرده است توضیح بفرمایید.
پژوهشگر امروزی که در دنیای انفجار اطلاعات و فضای دسترسی باز به همه گونه منابع با راهیابی آسان به کتابهای خطی و چاپی شرق و غرب عالم زندگی میکند، باید به مدد مطالعات تاریخی و نشستن پای صحبتهای پیرمردان وادی تحقیق تا حدی خود را به دنیایی ببرد که:
بیشتر منابعی که امروز چاپ شده و حتی الکترونیک در دسترس است، آن زمان خطی بود و فهرستهای نسخههای خطی به این صورت در اختیار نبود، یعنی نه تنها اصل کتاب در اختیار نبود، که خبر آن را فقط معدودی از محققان داشتند.
کتابخانههای عمومی به معنای فعلی چندان زیاد نبود و شمار زیادی از منابع مهم در تملک افراد و خاندانها بود با دشواریهای دستیابی به آنها که در ضمن خاطرات گذشتگان میشنویم و گاهی به قدری سخت مینماید که باور آن مشکل میآید.
امروز کمتر محقق مستقلی میتوان یافت که وابسته به یک مرکز یا دانشگاه یا حوزه علمیهای نباشد، بلکه کمتر پژوهشی بدون چنین حمایتی قابل تصور است. حال بنگرید به تنی تنها که خود یک امت بود. با آن همه سفرهای تحقیقی و تبلیغی و ...
امروز در مورد پژوهش میگویند: یا جمعی است یا اگر فردی است، به تنزل و سطحی گرایی سقوط کرده است. اما در مورد الغدیر چنین نیست: هم یکتنه انجام شده و هم ژرفایی مباحث آن پس از گذشت چند دهه هنوز قابل توجه است.
بیشتر تحقیقات مبتنی بر نقل قول از منابعی است که محقق میآورد بدون اینکه به حواشی آن توجه کند. مثلاً گاهی نویسندهای مطلبی در جلد دوم کتابش میآورد، ولی در جلد پنجم کتابش آن را ضعیف میداند. وظیفۀ محقق امروز این است که به چنین حواشی توجه کند. فرزند دانشمند علامه امینی از قول پدر بزرگوارش برایم نقل کرد که تا زمانی که تمام یک دورۀ کتاب را نمیخواند (گاه تا بیست مجلد) یک جمله از آن نقل نمیکرد. این اهتمام و عمیق نگری را مقایسه کنید با نقلهای سطحی زنجیرهای از سایتها بدون دقت به اینکه مطلب نقلشده درست است یا نه. همین پدیده که یکی از عوامل کرامت سازی برای برخی شخصیتها شده است.
چه عاملی سبب شد تا علامه امینی به نوشتن این اثر روی بیاورد آیا قبل از آن کاری در مورد امامت صورت نگرفته بود؟
صائب میگوید:
پیش و پس از الغدیر کتابهای دیگری دربارۀ امامت بودهاند و خواهند بود. دربارۀ کتابهای آینده فعلاً سخنی نداریم. ولی کتابهای گذشته، امامت را عمدتاً در بستر حدیثی یا کلامی یا تلفیقی از این دو رویکرد بررسی کرده بودند. انصافاً در نوع خود شاهکارهایی آفریدند. کارهایی مثل: ضیاء العالمین (مولی ابوالحسن شریف عاملی)، احقاق الحق (شهید قاضی نورالله شوشتری)، دلائل الصدق (شیخ محمدحسن مظفر)، المراجعات (سید شرفالدین عاملی)، تعلیقات احقاق الحق (آیة الله مرعشی)، عبقات الانوار (میر حامد حسین هندی)، غایة المرام (سید هاشم بحرانی) فقط نمونههایی از این مجموعهاند که هر یک در نوع خود شاهکاری است و گفتارهایی میطلبد. اما ابتکار الغدیر، پیگیری امامت در بستر ادبیات عرب است (اعم از شاعران شیعه امامی و زیدی و سنی با مذاهب مختلف و مسیحی و ...) که البته با مباحث علمی حدیثی و تاریخی و کلامی و فقهی و کتابشناسی و تراجم نگاری درآمیخته و منظومهای زیبا و ابتکاری تحویل داده است.
در مورد زحماتی که نویسنده برای مستندکردن مطالب خویش تحمل کرده است توضیح بفرمایید.
پژوهشگر امروزی که در دنیای انفجار اطلاعات و فضای دسترسی باز به همه گونه منابع با راهیابی آسان به کتابهای خطی و چاپی شرق و غرب عالم زندگی میکند، باید به مدد مطالعات تاریخی و نشستن پای صحبتهای پیرمردان وادی تحقیق تا حدی خود را به دنیایی ببرد که:
بیشتر منابعی که امروز چاپ شده و حتی الکترونیک در دسترس است، آن زمان خطی بود و فهرستهای نسخههای خطی به این صورت در اختیار نبود، یعنی نه تنها اصل کتاب در اختیار نبود، که خبر آن را فقط معدودی از محققان داشتند.
کتابخانههای عمومی به معنای فعلی چندان زیاد نبود و شمار زیادی از منابع مهم در تملک افراد و خاندانها بود با دشواریهای دستیابی به آنها که در ضمن خاطرات گذشتگان میشنویم و گاهی به قدری سخت مینماید که باور آن مشکل میآید.
امروز کمتر محقق مستقلی میتوان یافت که وابسته به یک مرکز یا دانشگاه یا حوزه علمیهای نباشد، بلکه کمتر پژوهشی بدون چنین حمایتی قابل تصور است. حال بنگرید به تنی تنها که خود یک امت بود. با آن همه سفرهای تحقیقی و تبلیغی و ...
امروز در مورد پژوهش میگویند: یا جمعی است یا اگر فردی است، به تنزل و سطحی گرایی سقوط کرده است. اما در مورد الغدیر چنین نیست: هم یکتنه انجام شده و هم ژرفایی مباحث آن پس از گذشت چند دهه هنوز قابل توجه است.
بیشتر تحقیقات مبتنی بر نقل قول از منابعی است که محقق میآورد بدون اینکه به حواشی آن توجه کند. مثلاً گاهی نویسندهای مطلبی در جلد دوم کتابش میآورد، ولی در جلد پنجم کتابش آن را ضعیف میداند. وظیفۀ محقق امروز این است که به چنین حواشی توجه کند. فرزند دانشمند علامه امینی از قول پدر بزرگوارش برایم نقل کرد که تا زمانی که تمام یک دورۀ کتاب را نمیخواند (گاه تا بیست مجلد) یک جمله از آن نقل نمیکرد. این اهتمام و عمیق نگری را مقایسه کنید با نقلهای سطحی زنجیرهای از سایتها بدون دقت به اینکه مطلب نقلشده درست است یا نه. همین پدیده که یکی از عوامل کرامت سازی برای برخی شخصیتها شده است.
چه عاملی سبب شد تا علامه امینی به نوشتن این اثر روی بیاورد آیا قبل از آن کاری در مورد امامت صورت نگرفته بود؟
صائب میگوید:
یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت
در بند آن مباش که مضمون نمانده است.
امامت رکن اصلی حیات دینی و دنیایی انسان است. بنیانی فراتر از هر فرقه و دین و گرایش و رویکرد، که مبنای حیات طیبه به شمار است. لذا رویکردهای ابتکاری زیادی در آن راه دارد.
در پاسخ به سؤال اول گفتم که رویکرد ادبی به موضوع غدیر، ابتکار اصلی علامه امینی بود، رویکردی که هنوز جای آن در پژوهشهای امامتی کمتر دیده میشود.
وظیفه امروز محققان حوزه در تبیین و آگاهی بخشی به مقوله امامت و نحوه تعامل با آثاری مانند الغدیر چیست؟
متأسفانه فضای امروز حوزه و دانشگاه، به شدت درس محور است یعنی به جای اینکه پژوهش همراه با آموزش به عنوان دو بال ترقی علمی و دینی مطرح باشد، فقط مبتنی بر درسهای رایج است. در حالی که امامت رکن استوار دین است. محدث نوری در یکی از نامههای خود به میر حامد حسین صاحب عبقات الانوار مینویسد که اگر اشتغال من به کتاب مهم مستدرک الوسائل نمیبود، حق آن بود که من تمام وقت و امکانات خود را برای کمک به کار تو باید به کار میگرفتم زیرا مهمترین رکن دین همین بحث امامت است. این نکتۀ مغفول، همان است که امام رضا علیه السلام در خطبۀ جاودانۀ امامت میفرماید: «إنّ الإمامة اُسّ الإسلام النّامی و فرعه السامی». البته ما متأسفانه اهمیت مطلبی را درک نمیکنیم مگر هجومی بر آن ببینیم. در بررسیهای تاریخی میبینیم که مثلاً پژوهش و نگارش مستقل دربارۀ حجاب، از زمانی آغاز شد که هجوم فرهنگ رضاخانی در برابر حجاب، این فرع فقهی را زیر سؤال برد. به عبارت دیگر، نداشتن فرهنگ آینده نگری سبب میشود که فردا را نبینیم و به سؤالهای مقدّر آینده نیندیشیم. البته آثاری همانند آنچه در جواب سؤال اول ذکر شد، از این حکم مستثنی است. به هر حال، پژوهش دربارۀ امامت نباید منحصر به رفع شبهه یا پاسخهای موردی باشد. خوشبختانه در سالهای اخیر با تأسیس بنیاد امامت و پیگیری این مهم در چند عرصۀ همزمان (آموزش، پژوهش، تربیت، ترویج و ...) تا حدّی در پر کردن این خلأ کوشیده است، ولی هنوز جای کارهای جدیتری هست.
قدری در مورد شخصیت علامه توضیح بفرمایید.
در مورد شخصیت علامه امینی کارهای جدی اندک و کارهای سطحی فراوانی انجام شده است. آثار اساتیدی همچون محمدرضا حکیمی و علی ابوالحسنی و سید محمد صادق بحرالعلوم در شمار کارهای گروه اول است که با احساس مسئولیت نوشته شده است. البته چهار فرزند علامه امینی که خوشبختانه همه دانشور و ولایی و ادامه دهندۀ راه پدر هستند (چه مرحوم شیخ رضا و مرحوم شیخ هادی و چه شیخ احمد و دکتر محمد) همه در یک مطلب متفقاند. و آن اینکه میگویند: از امینی کمتر بگویید، و بیشتر از آن از راهی بگویید که امینی خود را فدای آن کرد. این عامل و عوامل دیگر سبب شده که کمتر دربارۀ شخصیت علامه امینی و جنبههای گوناگون آن سخن گفته شود.
به مقتضای اینکه این مصاحبۀ مکتوب در خبرگزاری قرآنی منتشر میشود، به جنبههای قرآنپژوهی علامه امینی اشاره میشود. در این راستا، اشاره میشود به کتاب «المقاصد العلیة فی المطالب السنیة» که علامه امینی در سالهای اقامت تبریز و اوائل ورود نجف نوشته است، زمانی که نگارش الغدیر را تازه آغاز کرده بود. این کتاب، شامل چهار رساله تفسیری است در تفسیر چهار آیه قرآنی. از این کتاب ارزشمند، تنها یک نسخه بر جای مانده بود که در اختیار یکی از شاگردان و دستیاران علامه امینی یعنی محقق کتابشناس مرحوم سید عبدالعزیز طباطبایی یزدی باقی مانده بود، در حالی که کمتر کسی از آن خبر داشت. فرزند محقق طباطبایی جناب دکتر سید محمد طباطبایی آن را تحقیق کرده و به سال 1392 منتشر کرد. ترجمه فارسی این کتاب توسط بانوی فاضل دختر محقق طباطبایی انجام شده و ویرایش آن رو به اتمام است که در دست نشر است.
یکی از مباحث مهم این کتاب، بحث مهم عالم ذر است که علامه امینی مبتنی بر آیه 172 سوره اعراف و حدود صد و پنجاه حدیث معتبر و مباحث تفسیری ارزشمند، به بررسی و نقد دیدگاههای تفسیری مفسران قدیم و جدید مانند سید مرتضی و شیخ مفید و طبرسی پرداخته است.
همزمان با نشر این کتاب، جلسه رونمایی مفیدی در قم برگزار شد و همزمان با آن مجموعه مقالات «امین شریعت» منتشر شد، چنانکه پس از آن نیز شماره 38 فصلنامه سفینه ویژه علامه امینی به بازار آمد. در هر دو منبع، مقالات مفیدی درباره علامه امینی و آثارش به ویژه کتاب المقاصد العلیه نوشته شده که اهل تحقیق میتوانند به آن رجوع کنند.
به هر حال در حدیث شریف این مضمون آمده که معلم، در حکم پدر است و انسان باید در برابر او مانند پدر انجام وظیفه کند. امیدواریم این انجام وظیفه، اولاً منحصر به افراد خاصی نماند، و ثانیاً به ایام مناسبتی و سالگرد و مانند آنها محدود نشود.
سه شنبه ۱۳ تير ۱۳۹۶ ساعت ۸:۴۵
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .
با تشکر از جناب طباطبایی که این مطلب را برای بازنشر برگزیده است، این توضیح را ضروری می بینم که این متن اصلی مصاحبۀ مکتوب این بنده خدا با خبرگزاری قرآنی (ایکنا) در مورد علامه امینی است که روز 12 تیر 1396 به مناسبت سالگرد رحلت آن بزرگ مرد انجام شد. اما در ایکنا، به شکلی گزارشی با حذف سؤالها منتشر شد که به نظر خودم، این تلخیص نوعی تنقیص به شمار آمد. لذا عین نوشتۀ اصلی را به همان ترتیب سؤال و جواب به سایت کاتبان فرستادم تا بهره وری از آن بیشتر شود. لذا این فرسته با گزارش ایکنا همپوشانی چندانی ندارد. به عنوان توضیح بیشتر عرض کنم که خبرگزاری ایرنا نیز سؤالهایی در مورد علامه امینی فرستاد که آنها رانیز پاسخ مکتوب دادم، با کمترین همپوشانی نسبت به این مصاحبه. ولی در آنجا نیز همین قصه اتفاق افتاد. اگر کسی از دوستان علاقه به دیدن متن اصلی مصاحبه دوم دارد، می توانم بفرستم.