کج
24
26
{\/کج}((?!{کج)[\s\S])*{\/کج}
{کج((?!{\/کج)[\s\S])*{کج
[1]
در روزگاران گذشته که کتاب جاودانۀ کافی جایگاهی در برنامۀ درسی حوزهها داشت، ضمن تدریس آن تعلیقات متنوع بر آن، به دست محدثان و فقیهان و متکلّمان نوشته میشد. گاهی برخی از این توضیحات، به تفصیل میگروید و «شرح کافی» پدید میآمد، با رویکردهای مختلف، که مشهورترین آنها، شروح علامه مجلسی، صدرالمتألّهین، شرح فارسی و عربی ثقة الاسلام کلینی منتشر شد. نیز پژوهشهایی مانند الرواشح السماویۀ میرداماد که سرشار از نکتههای مهم و بایستۀ توجّه است.
[2]
این روند در حوزه به دلیل خروج کافی از گردونۀ تدریس حوزه به ضعف گرایید، ضمن آنکه این چراغ به شکلی دیگر در دانشگاهها روشن شد و رسالههای دانشگاهی متعدد در مورد کافی سامان گرفت. البته بیشتر در حوزۀ پژوهش نه تعلیقه به معنای سنّتی.
شماری از این کارها را که تا سال 1388 نوشته شده، در کتاب «کافی در آیینۀ پژوهش» نوشته استاد سید محمد علی ایازی میتوان یافت. این فهرست، مادۀ خام فراهم کرده برای کاری تحلیلی که باید پس از این انجام شود، به این منظور که نشان دهد در حوزۀ پژوهشهای کافی محور، به چه موضوعاتی توجه شده و چه مسائلی به نظر نیامده است.
بعلاوه چنین کتابشناسیهایی باید پیوسته ادامه یابد و روزآمد شود و در زمینههای دیگر نیز باید انجام شود تا گامی دیگر پس از کتابشناسیهای اولیه برداشته شود.
نشر مقالات علمی تخصصی در مورد کافی و حتی ویژه نامههایی مانند شماره 51 فصلنامه علوم حدیث و شماره 18 تا 20 سفینه، برگهایی دیگر از این فصل تلاش است.
[3]
نشر مباحثی چالشی توسط برخی از خاورشناسان و بعضی از مخالفان تشیع و بعضی از منتسبان به تشیع یک سلسله آثار در باب کافی پدید آورد که دستکم سابقهای به شکل تک نگاری در این سلسله مطالعات نداشت. شاید کتاب «دفاع عن الکافی» نوشته ثامر هاشم حبیب العمیدی در دو مجلد مفصل و ترجمۀ فارسی آن را در این شمارنقطۀ عطفی بدانیم. این کتاب، به نوعی ادامۀ کار پیشین وی بود که ابتدا در دانشگاه کوفه به عنوان پایان نامه عرضه شده و سپس در قم با عنوان «الکلینی و کتابه الکافی» منتشر شده بود.
حدود صد سال پیش از این، البته، مرحوم میر حامد حسین در جای جای کتاب گرانسنگ «استقصاء الإفحام» - که در جواب مولوی فیض آبادی نوشته بود – به فصلهایی از اشکالهای مولوی به کافی پاسخ استدلالی داده بود.
این کتاب نفیس که برگی زرّین در حیات علمی میر حامد حسین است، تحت الشعاع موسوعۀ جاودانۀ عبقات الانوار شهرتی چندان نیافته، در حالی که توجّه به آن ضرورت جدّی دارد. ضمن آنکه کمیاب بودن چاپ سنگی آن به مهجوریت آن کمک میکرد.
خوشبختانه تلخیصی مفید و خواندنی از آن به دست آیت الله سید علی میلانی فراهم آمد، به نام «استخراج المرام» که در سه مجلّد – مطابق با سه جلد چاپ شدۀ استقصاء الافحام – منتشر شده و راه بهره گیری از آن را هموار کرده است.
[4]
باری، در حوزه، شعلۀ تعلیقه نویسی بر کافی روشن مانده، گرچه ضعیف و با انگیزههای فردی نه عزم جمعی یا کار نظاممند. در شمار کارهای مهم و قابل اعتنا، تصحیح جدید و محققانۀ جدید کافی توسط محققان دارالحدیث است که در 16 مجلد عرضه شده و در قالب یک کار گروهی تولید شده است. معرفی این ویرایش و چاپ جدید خود به گفتاری مستقلّ نیاز دارد که امتیازات آن را نشان دهد.
تعلیقات آیت الله سید موسی شبیری زنجانی در این شمار، قابل ذکر است، که البته کاری فردی بوده و در ردیف احساس نیاز ایشان به متنی منقّح از این کتاب ارزشمند و دیگر کتب حدیثی – به ویژه کتب اربعه – پدید آمده است. این تعلیقات، هنوز منتشر نشده، گرچه به شیوۀ غیر مستقیم مورد استفاده قرار گرفته است. البته این تعلیقات در قالب یک رسالۀ دانشگاهی در مقطع دکتری تدوین شده است با این مشخصات:
نفیسۀ شبیری استخراج و تحقیق حواشی آیه الله العظمی زنجانی بر اسناد اصول کافی. دانشگاه اصول دین. استاد راهنما: محمد علی مهدوی راد، 1393.
در قحط بازار نشر کتابهای ارزشمند و رواج کتابهای بنجل که بازار کتاب دینی را فراگرفته، جای آن دارد که چنین پژوهشهایی منتشر شود و گره از برخی دشواریهایی که در بهره گیری از حدیث پیش میآید بگشاید.
دورۀ مفصل استاد محمود دُریاب نجفی در بارۀ اسانید کافی نیز در این شمار قابل ذکر است که معرفی آن خود گفتاری مستقل میطلبد.
[5]
یکی از تلاشهای ارزنده در بارۀ کافی ترجمۀ این کتاب سترگ (بخش اصول آن) به انگلیسی است. این خدمت والا به دست توانمند دانشور مخلص و جامع الاطراف مرحوم آیت الله شیخ محمد رضا جعفری انجام گرفت و سازمان جهانی خدمات اسلامی ( به مدیریت مرحوم دکتر سید محمد علی شهرستانی) در طول سالهای متمادی به صورت چندین جزوه منتشر میکرد. البته مرحوم جعفری در این جهاد مقدس، از کمک جان (یحیی) کوپر بهره میگرفت. ولی به هر حال، جهاد مقدسی است که رنج فراوان آن را رهنوردان میدانند و بس.
باری، نخستین ارج مشهود در این کار عظیم، معادل یابیهای دقیق در برابر واژههای کلیدی عقایدی (مانند قدر، قضا، بدا، اراده، مشیت، توحید، اتمام حجت و ... ) است، که در غالب فرهنگ لغتهای عربی – انگلیسی معادلهای گویا و رسایی ندارد، زیرا کارشناسان حوزۀ معارف اسلامی در این گونه فرهنگهای جهانی، معمولاً یا خاورشناس غیر مسلماناند یا دانشوران غیر شیعه، که در هر حال، نسبت به عمق و غنای معارف شیعی و واژههای کلیدی آن بیخبرند.
در این وضعیت، حضور دانشوری فقیه و جامع الاطراف در عرصۀ ترجمۀ حدیث شیعی به انگلیسی که از سویی ژرفای یک مفهوم را بفهمد و از سوی دیگر بر زبان انگلیسی تسلّط داشته باشد و بار معنایی واژههای مربوط را بشناسد، بسیار مغتنم است. این معادل یابی که یاد شد، میتواند به غنای فرهنگ زبان انگلیسی نیز کمک کند. بدین روی، هم خدمتی دینی به شمار میآید، هم ثمرۀ علمی زبان شناسی محض دارد. لذا جای آن دارد که موضوع پژوهشی میان رشتهای قرار گیرد.
[6]
جلوهای دیگر از ارزش ترجمۀ مرحوم جعفری، تعلیقات او بر ترجمۀ انگلیسی کافی است که در این یادداشت مورد نظر است.
این تعلیقات – که عمدتاً بر کتاب الحجة اصول کافی است – به سه گونه قابل تقسیم است:
نوع اول– توضیح کلی بر مضامین یک باب، گاه برای رفع شبهه از آن روایات و گاهی برای تبیین مرادات آن باب.
نوع دوم – پژوهش در اختلاف نسخهها در باب ضبط کلمات متن حدیث یا اسامی راویان حدیث و مانند آنها.
نوع سوم – نکات فقه الحدیثی که به فهم لایههایی دیگر از حدیث (علاوه بر ظاهر معنای الفاظ) کمک میکند.
در این گفتار، اشارهای کلی به هر یک از این گونه ها، فهرستی از آنها و توضیح برخی از مصادیق آن بخش خواهد آمد.
[7]
در این بخش، از توضیحات نسبتاً مفصّل مرحوم جعفری یاد میشود که ناظر به یک باب یا یک موضوع است نه حدیث یا عبارت خاصّ.
1.معنای محدَّث و کاربرد آن در بارۀ ائمه علیهم السلام. (ص 42 – 47).
2.مصحف حضرت امیر علیه السلام (ص 71 – 74).
3.جفر، یکی از جلوههای علم ائمه (ص 80 – 85).
4.علم غیب (ص 94 – 100).
5.جهات علوم ائمه (ص 105 – 107).
6.چند تفسیر برای یک آیه (ص 108 – 110).
7.ابوالخطّاب و غلوّ او (ص 111 – 115).
8.پاسخ به چند پرسش در بارۀ امام مهدی علیه السلام (ص 165 – 174).
9.در بارۀ حکم تسمیۀ حضرت مهدی علیه السلام (ص 178 – 179).
10.چند نکته دیگر در بارۀ امام مهدی علیه السلام (ص 186 – 189).
11.طلحه و زبیر (ص 192 – 194).
12.زید شهید (ص 211 – 214).
13.قیام بنو الحسن (ص 229 – 238).
14.روایات موهّم تحریف (ص 278 – 290).
15.در مورد حضرت ابوطالب (ص 333 – 335).
16.روایات اسلام ابوطالب به حساب جُمّل (ص 339 – 340).
این توضیحات، در عین اختصار و فشردگی چنان جامعیت دارند که هر یک را میتوان یک مقاله مختصر یا یک یادداشت مفصّل به شمار آورد.
[8]
برخی از توضیحات مرحوم جعفری راهگشایند و شبهه را پاسخگو. در این شمار است:
1. خلط بین دو معنای قائم.
ایشان در تعلیقات خود بر کافی ذیل چند حدیث توضیحی جالب داده است. خلاصه اینکه قائم دو معنا دارد: یکی: قائم به امر امامت، دیگر: امام موعود که دوازدهمین امام است. خلط بین این دو معنا سبب پیدایش فرقههایی در شیعه شده است.
تعلیقات کافی ص 139، 242، 254.
2.خلط بین دو معنای غیبت.
مرحوم جعفری ذیل دو روایت کافی اشاره میکند که کلمۀ غیبت، گاه به معنای فوت است و گاه به معنای «نهان زیستی» که ویژۀ امام مهدی ارواحنا فداه است. خلط بین این دو معنا مشکلاتی در فعم معانی احادیث پدید آورده است.
بنگرید: تعلیقات کافی ص 158 و 207.
3.ابوذر و سلمان
حدیث مشهور «لو علم ابوذر ما فی قلب سلمان لقتله» معمولا به این صورت ترجمه میشود که ابوذر سلمان را میکشت. این گونه تعبیر از حدیث به دلیل تسرّع در ترجمه صورت میگیرد و پیآمدهایی دارد.
آیت الله محمدرضا جعفری در توضیح حدیث مینویسد که سلمان طبع آرام و صبور داشت ولی ابوذر طبع تندی داشت. لذا تحمل ابوذر برای شنیدن و آگاهی از برخی حقایق کمتر از سلمان بود. لذا برای دفاع از آنها وارد مجادله با دیگران میشد و احتمال کشته شدن برایش میرفت. (تعلیقات کافی ص 269).
بر اساس این توضیح میتوان این حدیث را به این شکل ترجمه کرد: «اگر ابوذر میدانست آنچه را که سلمان میداند، این آگاهی ابوذر را میکشت». چنانکه در حدیث آمده: «رُبّ عالم قتله جهله».
این ترجمه با پاسداشت عظمت صحابه سازگارتر است، با این توجّه که طبع تند یا نرم، نه گناه است و نه نقص، بلکه ویژگی خاصی برای شخص است که بر مبنای آن باید برای زندگی خود تصمیم بگیرد.
در اینجا تلاش بیشتر برای یافتن فاعل و مفعول در کلمۀ «لقتله» راهگشا میشود.
[9]
شناخت زمینه و زمانۀ صدور احادیث نقش مهمی در فهم معنای حدیث دارد. البته دستیابی به این شناخت، فرآیندی بس دشوار و زمان بَر است که بسیاری از اهل قلم، به آن تن نمیدهند و گردن نمینهند، به این بهانه که ما فقط مترجم هستیم نه محقق، بیتوجه به این مهمّ که ترجمۀ متون کهن، نوعی تفسیر آن متون است که عملاً کار اهل تحقیق است و کسی که قلم به دست گرفته، خواسته یا ناخواسته، وارد این میدان شده است. پس باید به او گفت:
من نمیگویم سمندر باش یا پروانه باش
چون به فکر سوختن افتادهای مردانه باش
این ضرورت در ترجمۀ کلام وحی، جدّی تر است. به گونهای که بدون رعایت آن، انتقال ناقص صورت میگیرد و دستکم برخی از پیامهای مورد نظر گوینده ناگفته باقی میمانَد.
آیة الله جعفری در تعلیقات کافی به این مهم بها داده است، از جمله:
1.الف غیر معطوفة (ص 131)
2.ذؤابة سیف (ص 130)
3.صلّی المغرب (ص 136)
4.کفن و غسل (ص 147)
5.معنی تعیین در فقه (ص 152)
6.صاحب الدار (ص 165)
7.اومأ (ص 181)
8.بین المسجدین (ص 184)
9.ثکلتک امّک؛ بار معنایی آن (ص 194)
10.حلقوا اللحی (ص 196)
11.تفاوت رطلهای شهرهای مختلف (ص 205)
12.دار ریطة و باب النساء (ص 225)
13.رمز بین امام علیه السلام با یحیی (ص 239)
14.یشقّ الشَّعر (ص 245)
15.محتبیاً بالسیف (ص 246)
16.عبد صالح (ص 247)
17.آغاز حرکت از کوفه (ص 264)
18.بحث عطسه (ص 276)
19.اشتقاق امیر از یمیر (ص 277)
20.تفسیر نه متن (ص 307)
21.مرجع ضمیر (ص 309)
22.لفّ و نشر نامرتّب (ص 309)
23.تقیه (ص 330 و 331)
24.تمثیل به انار (ص 104)
25.تفاوت دو شهر مسمّی به مرو (ص 51)
26.ضرورت توضیح حدیث (ص 61)
برای رعایت اختصار این یادداشت، به ذکر عناوین بسنده شد. اهل نظر را اشارتی کافی است.
در بارۀ نقش ناسخان و کاتبان در انتقال مواریث علمی گذشتگان به ما مطالبی نقل شد. این مدعا چنان بدیهی است که نیاز به توضیح ندارد. وقتی مترجم /نویسنده به چنین خطاهایی در نسخه خطی یا چاپی یک کتاب کهن بر خورد کرد، چه باید کرد؟
یک برخورد این است که به محض دیدن خطا آن متن را کنار گذاریم و خود را از تمام فواید آن – که گاهی بی نظیر است - محروم داریم، یعنی به گونهای سرمایهای بیمانند را به دست خود بسوزانیم.
برخورد دیگر این که بر نسخهای که میبینیم تعصب نشان دهیم و به گونۀ افراطی بر آن پای فشاریم و با تکلّف به توجیه و تأویل آن بیفتیم.
رویکرد میانه، تصحیح خطا به کمک قرائن مختلف است، با رعایت حرمت تمام کسانی که آن متون را به دست ما رساندند. این راه عاقلانه و اخلاقی راهی است که بزرگان دانش و اندیشه تا کنون پیمودهاند و همچنان راه صحیح همان است. طبیعی است که هر نظری در این مسیر بیان شود، نه سخن اول تلقی میشود و نه حرف آخر. بلکه در حدّ «یک نظر» است نه بیشتر.
زمانی یکی از متون کهن حدیثی میخواندم، که در آن چاپ این جمله آمده بود: «لأغضر الله لک». فردی آن را ترجمه کرده بود، اما دیده بود که این کلمه معنایی ندارد، پس در بارۀ این کلام معصوم چه باید کرد؟ کوتاه ترین راه، این بود که حدیث را جعلی بدانم، به دلیل اینکه کلام معنا ندارد (مانند فردی که نتوانست گرهی کور را باز کند، طناب را از دو طرف گره برید و ادعای حلّ مسئله کرد!). راه دیگر که مترجم آن متن برگزیده بود، تکلّف در معنا ساختن برای آن کلمه بود. راه سوم را برگزیدم. به زحمت نسخه خطی کتاب را تهیه کردم (در آن زمان، تهیه عکسی از نسخه خطی کاری دشوار بود). دیدم در آن نسخه خطی آمده است: «لا غفر الله لک». جمله معنای مناسب یافت که با سیاق کلام نیز تناسب داشت.
محدثان گذشته، با اینکه جوامع حدیثی دیگر در اختیار داشتند، بارها به تدوین جوامع حدیثی دیگر اقدام میکردند. یکی از برکات و ثمرات نگارش و تدوین چنین کتابهایی مقابلۀ نسخههای مختلف یک حدیث در کتابهای مختلف بود که در پرتو آن مشکلات متنی برطرف میشود.
آیة الله جعفری در تعلیقات کافی بارها خطای نسخهای را در مورد احادیث کافی یادآور شده که نشانی آنها یاد میشود و به برخی از آنها اشاره میشود.
صفحات 60، 63، 132، 141، 162، 176، 210، 219، 227، 244، 250، 267، 271، 305، 319، 323، 326، 343، 344.
اینک برخی از نمونه ها:
قال / قرأ (ص 63).
العودین / العمودین (ص 132).
النحوی / الخوزی (ص 141).
سأل عن أحمد بن اسحاق / سئل عند أحمد بن رسحاق (ص 176).
امّ سلیم / امّ اسلم (ص 210).
الحسین بن علی / الحسن بن علی (ابن فضّال) (ص 244).
صغر / ضغن (ص 344).
تعلیقات کافی پیش از این در چند شمارۀ فصلنامه سفینه منتشر شده بود، به اهتمام و ترجمۀ خانم مینا اسکویی. چنانکه در مقدمه کتاب (ص 32) بدان اشاره شده است. البته در مرحلۀ تبدیل به کتاب، ویرایشی در خور توسط محمدحسین افراخته انجام شده، تکمیلها و توضیحاتی ضروری به کتاب افزودهاند. (از جمله صفحه 219، 307، 335، 338).
یادآور میشوم که پیش از این چند مقالۀ دیگر از مقالات سفینه به صورت کتاب منتشر شده است، مانند:
1.دو گفتار در بارۀ زیارت جامعه کبیره. محمد سند. ترجمه: مهناز فرحمند، عدنان درخشانی. تهران: ابصار، 1389.
2.پایان سالهای ابری. مهدی دشتی. تهران: نبأ، مشهد: کتابخانه تخصصی امیرالمرمنین علی علیه السلام، 1391.
3.دلیل راه. سید عبدالعزیز طباطبایی. ترجمه: حمید سلیم گندمی. تهران: ابصار، 1390.
4.گفتمان اندیشۀ امامت. ابوالفتح کراجکی. ترجمه حمید سلیم گندمی. تهران: ابصار، 1391.
5. جایگاه عالم ذر و ارواح در فطرت توحیدی انسان . محمد بیابانی. تهران: نبأ، 1394.
این ششمین کتابی است که بر اساس مقالات سفینه در طول چهارده سال عمر این فصلنامه منتشر میشود.
سعی مشکور بنیاد فرهنگ جعفری نیز که به گونۀ آهسته و پیوسته در احیای آثار علامۀ فقید، ذوفنون ناشناخته، فقیه متکلّم، مرحوم آیة الله شیخ محمدرضا جعفری میکوشد، جای تقدیر دارد. در طول چند بار مرور کتاب، خطای چاپی ندیدم که این پدیده در کتابهای فعلی پدیدهای کمیاب است و نشان میدهد که میتوان بی بهانه، بدین صورت کتابی عرضه کرد.
تدوین و نشر این گفتار با چهلمین روز درگذشت یکی از اساتید بزرگ رشتۀ الهیات همزمان شده است، استادی که از زمان نوجوانی بر این بنده حقّ استادی داشت. مرحوم استاد دکتر سردار شهابی (1314 – 1396) که عمر خود را در تعلیم و تربیت در خوزستان گذراند و بیش از نیمی از آن را در دانشگاه چمران اهواز بود.
مدیریت اداری که بر اساس شاخصهای علمی و اخلاقی در دانشگاه داشت، زبانزد بود. با این همه به تربیت علمی و تربیتی دانش پژوهان بسیار بها میداد. اما آنچه در شخصیت ایشان نمود روشن داشت، اخلاص او به آستان مقدس اهل بیت و ارادت و خاکساری او در پیشگاه حضرت بقیة الله ارواحنا فداه بود که همچون شهابی روشن در آسمان معرفت و انتظار حضرتش میدرخشید.
آن دانشور فقید در روز 12 دی 1396 پس از 82 سال عمر پر برکت در اهواز درگذشت و در وادی السلام نجف آرمید.
پاداش معنوی این یادداشت را به روح بلند آن استاد فرزانه تقدیم میدارم.
آیة الله جعفری در تعلیقات کافی به این مهم بها داده است، از جمله:
1.الف غیر معطوفة (ص 131)
2.ذؤابة سیف (ص 130)
3.صلّی المغرب (ص 136)
4.کفن و غسل (ص 147)
5.معنی تعیین در فقه (ص 152)
6.صاحب الدار (ص 165)
7.اومأ (ص 181)
8.بین المسجدین (ص 184)
9.ثکلتک امّک؛ بار معنایی آن (ص 194)
10.حلقوا اللحی (ص 196)
11.تفاوت رطلهای شهرهای مختلف (ص 205)
12.دار ریطة و باب النساء (ص 225)
13.رمز بین امام علیه السلام با یحیی (ص 239)
14.یشقّ الشَّعر (ص 245)
15.محتبیاً بالسیف (ص 246)
16.عبد صالح (ص 247)
17.آغاز حرکت از کوفه (ص 264)
18.بحث عطسه (ص 276)
19.اشتقاق امیر از یمیر (ص 277)
20.تفسیر نه متن (ص 307)
21.مرجع ضمیر (ص 309)
22.لفّ و نشر نامرتّب (ص 309)
23.تقیه (ص 330 و 331)
24.تمثیل به انار (ص 104)
25.تفاوت دو شهر مسمّی به مرو (ص 51)
26.ضرورت توضیح حدیث (ص 61)
برای رعایت اختصار این یادداشت، به ذکر عناوین بسنده شد. اهل نظر را اشارتی کافی است.
[10]
در بارۀ نقش ناسخان و کاتبان در انتقال مواریث علمی گذشتگان به ما مطالبی نقل شد. این مدعا چنان بدیهی است که نیاز به توضیح ندارد. وقتی مترجم /نویسنده به چنین خطاهایی در نسخه خطی یا چاپی یک کتاب کهن بر خورد کرد، چه باید کرد؟
یک برخورد این است که به محض دیدن خطا آن متن را کنار گذاریم و خود را از تمام فواید آن – که گاهی بی نظیر است - محروم داریم، یعنی به گونهای سرمایهای بیمانند را به دست خود بسوزانیم.
برخورد دیگر این که بر نسخهای که میبینیم تعصب نشان دهیم و به گونۀ افراطی بر آن پای فشاریم و با تکلّف به توجیه و تأویل آن بیفتیم.
رویکرد میانه، تصحیح خطا به کمک قرائن مختلف است، با رعایت حرمت تمام کسانی که آن متون را به دست ما رساندند. این راه عاقلانه و اخلاقی راهی است که بزرگان دانش و اندیشه تا کنون پیمودهاند و همچنان راه صحیح همان است. طبیعی است که هر نظری در این مسیر بیان شود، نه سخن اول تلقی میشود و نه حرف آخر. بلکه در حدّ «یک نظر» است نه بیشتر.
زمانی یکی از متون کهن حدیثی میخواندم، که در آن چاپ این جمله آمده بود: «لأغضر الله لک». فردی آن را ترجمه کرده بود، اما دیده بود که این کلمه معنایی ندارد، پس در بارۀ این کلام معصوم چه باید کرد؟ کوتاه ترین راه، این بود که حدیث را جعلی بدانم، به دلیل اینکه کلام معنا ندارد (مانند فردی که نتوانست گرهی کور را باز کند، طناب را از دو طرف گره برید و ادعای حلّ مسئله کرد!). راه دیگر که مترجم آن متن برگزیده بود، تکلّف در معنا ساختن برای آن کلمه بود. راه سوم را برگزیدم. به زحمت نسخه خطی کتاب را تهیه کردم (در آن زمان، تهیه عکسی از نسخه خطی کاری دشوار بود). دیدم در آن نسخه خطی آمده است: «لا غفر الله لک». جمله معنای مناسب یافت که با سیاق کلام نیز تناسب داشت.
محدثان گذشته، با اینکه جوامع حدیثی دیگر در اختیار داشتند، بارها به تدوین جوامع حدیثی دیگر اقدام میکردند. یکی از برکات و ثمرات نگارش و تدوین چنین کتابهایی مقابلۀ نسخههای مختلف یک حدیث در کتابهای مختلف بود که در پرتو آن مشکلات متنی برطرف میشود.
آیة الله جعفری در تعلیقات کافی بارها خطای نسخهای را در مورد احادیث کافی یادآور شده که نشانی آنها یاد میشود و به برخی از آنها اشاره میشود.
صفحات 60، 63، 132، 141، 162، 176، 210، 219، 227، 244، 250، 267، 271، 305، 319، 323، 326، 343، 344.
اینک برخی از نمونه ها:
قال / قرأ (ص 63).
العودین / العمودین (ص 132).
النحوی / الخوزی (ص 141).
سأل عن أحمد بن اسحاق / سئل عند أحمد بن رسحاق (ص 176).
امّ سلیم / امّ اسلم (ص 210).
الحسین بن علی / الحسن بن علی (ابن فضّال) (ص 244).
صغر / ضغن (ص 344).
[11]
تعلیقات کافی پیش از این در چند شمارۀ فصلنامه سفینه منتشر شده بود، به اهتمام و ترجمۀ خانم مینا اسکویی. چنانکه در مقدمه کتاب (ص 32) بدان اشاره شده است. البته در مرحلۀ تبدیل به کتاب، ویرایشی در خور توسط محمدحسین افراخته انجام شده، تکمیلها و توضیحاتی ضروری به کتاب افزودهاند. (از جمله صفحه 219، 307، 335، 338).
یادآور میشوم که پیش از این چند مقالۀ دیگر از مقالات سفینه به صورت کتاب منتشر شده است، مانند:
1.دو گفتار در بارۀ زیارت جامعه کبیره. محمد سند. ترجمه: مهناز فرحمند، عدنان درخشانی. تهران: ابصار، 1389.
2.پایان سالهای ابری. مهدی دشتی. تهران: نبأ، مشهد: کتابخانه تخصصی امیرالمرمنین علی علیه السلام، 1391.
3.دلیل راه. سید عبدالعزیز طباطبایی. ترجمه: حمید سلیم گندمی. تهران: ابصار، 1390.
4.گفتمان اندیشۀ امامت. ابوالفتح کراجکی. ترجمه حمید سلیم گندمی. تهران: ابصار، 1391.
5. جایگاه عالم ذر و ارواح در فطرت توحیدی انسان . محمد بیابانی. تهران: نبأ، 1394.
این ششمین کتابی است که بر اساس مقالات سفینه در طول چهارده سال عمر این فصلنامه منتشر میشود.
سعی مشکور بنیاد فرهنگ جعفری نیز که به گونۀ آهسته و پیوسته در احیای آثار علامۀ فقید، ذوفنون ناشناخته، فقیه متکلّم، مرحوم آیة الله شیخ محمدرضا جعفری میکوشد، جای تقدیر دارد. در طول چند بار مرور کتاب، خطای چاپی ندیدم که این پدیده در کتابهای فعلی پدیدهای کمیاب است و نشان میدهد که میتوان بی بهانه، بدین صورت کتابی عرضه کرد.
[12]
تدوین و نشر این گفتار با چهلمین روز درگذشت یکی از اساتید بزرگ رشتۀ الهیات همزمان شده است، استادی که از زمان نوجوانی بر این بنده حقّ استادی داشت. مرحوم استاد دکتر سردار شهابی (1314 – 1396) که عمر خود را در تعلیم و تربیت در خوزستان گذراند و بیش از نیمی از آن را در دانشگاه چمران اهواز بود.
مدیریت اداری که بر اساس شاخصهای علمی و اخلاقی در دانشگاه داشت، زبانزد بود. با این همه به تربیت علمی و تربیتی دانش پژوهان بسیار بها میداد. اما آنچه در شخصیت ایشان نمود روشن داشت، اخلاص او به آستان مقدس اهل بیت و ارادت و خاکساری او در پیشگاه حضرت بقیة الله ارواحنا فداه بود که همچون شهابی روشن در آسمان معرفت و انتظار حضرتش میدرخشید.
آن دانشور فقید در روز 12 دی 1396 پس از 82 سال عمر پر برکت در اهواز درگذشت و در وادی السلام نجف آرمید.
پاداش معنوی این یادداشت را به روح بلند آن استاد فرزانه تقدیم میدارم.
چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱:۱۶
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .