
شش نکتۀ دیگر
41. رعایت ساختار زبانی
نویسنده باید ساختار زبانی را رعایت کند. به چند نمونه در این زمینه (مثبت یعنی توجه به اصول و شاخصها یا منفی یعنی نقض این اصل مسلّم عقلی) اشاره میشود تا راه را از رفتگان پیشین بیاموزیم:
• کتابی به زبان انگلیسی که صفحات آن را از راست به چپ شماره زده بودند. (کتاب را خودم دیدهام ولی مشخصات را تعمدا نمینویسم).
• در برخی از کتابهای ترجمه شده به انگلیسی در مقام آوانویسی اسمهای خاصّ، تفاوت میان سه حرف س، ث، ص یا چهار حرف ذ، ز، ض، ظ رعایت نمیشود. در حالی که خوانندۀ کتاب حق دارد بداند اکنون کدام حرف را باید بخواند، بلکه باید از روی آوا نویسی درست، املای صحیح را بفهمد.
• تجربههای خانم فریده مهدوی دامغانی در ترجمه صحیفه سجادیه به زبان فرانسوی (فصلنامه سفینه ویژه صحیفه سجادیه) و تجربههای محمد رضا فخر روحانی در ترجمه انگلیسی کتاب سخنان امام حسین علیه السلام نوشته مرحوم محمد صادق نجمی (دوفصلنامه کتاب شیعه) بخشی از پشت صحنۀ ترجمههای دینی به زبانهای فرنگی را منعکس کرده است.
اساساً تجربههایی که مترجمان که حین ترجمۀ متون فارسی به انگلیسی – بخصوص متون دینی، و بطور اخصّ متون کهن و مرجع – به دست آوردهاند، سرمایۀ گرانبهایی است که نباید از آن غفلت شود یا به فراموشی سپرده شود. این تجربهها چراغ راه رهروان است تا آزموده را دوباره نیازمایند، از خطاهای پیشین عبرت گیرند و با هزینۀ کمتر، ترجمههای قویتر ارائه کنند.
• فهرستی از معادلهای فقهی شیعی به انگلیسی که دستاورد کار سنگین دکتر ابوالفضل عزتی در ترجمۀ کتاب «النهایة» شیخ طوسی به انگلیسی است، در پایان آن کتاب آمده و به نقل از آن در مجله کتاب شیعه، آمده است.
• در اینجا باید یاد کرد از ترجمههای انگلیسی موفق و ویراسته و پیراستهای از برخی متون شیعی همچون: ترجمه صحیفه سجادیه به انگلیسی اثر ویلیام چیتیک، ترجمه اصول کافی اثر شیخ محمد رضا جعفری، ترجمه خطبه غدیریه اثر رحیم دولتی، ترجمه النهایة شیخ طوسی اثر دکتر ابوالفضل عزتی، ترجمه ارشاد شیخ طوسی از دکتر سید حسین نصر.
روش شناسی این گونه آثار شاخص، موضوع پژوهشهای جداگانهای تواند بود.
42. نمایهها از اوجب واجبات
در بارۀ اهمیت و ضرورت نمایه پیش از این گفتهایم، گرچه به دلیل بی توجهی به این مهم، در این باب هر چه بگوییم کم گفتهایم. هیچ کس تردید نمیکند که زودیابی مطلب مورد نظر یکی از اهداف اصلی یک کتاب است، ولی گاهی این هدف را یک شیء تزیینی به حساب میآوریم (آن را هزینه به حساب میآوریم نه سرمایه گذاری)، لذا آن را جدّی نمیگیریم. در نتیجه برای بازیابی یک مطلب که قبلاً در کتاب خواندهایم یا برای یافتن آنچه نمیدانیم در کتاب هست یا نه، چند بار کتاب را از اول تا آخر ورق میزنیم؛ و سر انجام خسته میشویم و از خیر بازیابی مطلب میگذریم.
یکی از جاذبههای برخی پژوهشهای جذّاب، جامعیت آنها نسبت به تمام مطالب مرتبط است. این جاذبه را میبینیم، ولی چرا با خود نمیاندیشیم که این «فرآورده» ثمرۀ کدامین «فرآیند» است؟
برخی از کشورها سنتی نیکو دارند که کودکان را از سالهای آغازین مطالعه با مفهوم «نمایه» آشنا میکنند، بدین ترتیب که واژههای دشواری را که در کتاب آمده (با توجّه به واژههایی که در کتابهای درسی آن سنّ آمده یا دیگر شاخصها) در یک صفحه با عنوان نمایه (یا معادل آن در زبان خودشان) میآورند. بدین سان همزمان به دو هدف میرسند: هم واژههای تازهای به کودک آموختهاند، هم ارزش و فایدۀ نمایه را از همان سالهای کودکی در ذهن او نهادینه میکنند تا در سالهای بعد، آن را «بخشی تشریفاتی» در کتاب نپندارد.
وقتی بحرانهای اقتصادی بر بازار نشر سایه بیفکند، توهّم «تشریفاتی و زائد بودن نمایه» بیشتر بر ذهن ناشر غلبه میکند؛ با این زمینۀ غلط فکری که ناشر، نمایه سازی را «هزینه» میپندارد نه «سرمایه گذاری»، یا «تعصّب کتابدارانه» میداند، لذا آن را مشمول «صرفه جویی» میداند و از خیر آن میگذرد. البته در مواردی که ناشر خودش پژوهشگر باشد و خودش از نمایه بهره گرفته باشد، این وضع کمتر پیش میآید.
نگارندۀ سطور در بیشتر نقدهایی که در سایتها، گروهها، کانالها و مجلات، بر کتابهای مختلف نوشته، معمولا بر اهمیت نمایهها به ویژه نمایۀ موضوعی – الفبایی تأکید کرده است.
در بارۀ اصول و استاندارد نمایه سازی و نمایه نویسی در منابع مربوط، به تفصیل سخن رفته است و آن مطالب تخصصی در این یادداشتها نمیگنجد. هدف از این یادداشت، تنها توجّه دادن به محتوای آن است.
جای آن دارد که در یک پژوهش مستقلّ، کتابها از جهت نمایه مورد پژوهش قرار گیرند. هم از این جهت که آیا نمایه دارند یا نه، هم از جهت انواع نمایههایی که در کتابها موجود است، و هم از جهت انطباق آنها بر شاخصها و استانداردها.
در همین شمار، باید یاد کرد از نمایۀ موضوعی برای نشریات علمی که غالباً در پایان هر دورۀ یک ساله باید بیاید. ولی این ضرورت نیز در چرخۀ روزمرّگی مجلات، حتی نشریات علمی، فراموش میشود. نگارنده از تجربۀ خود در پیگیری این مهم و سفارش نمایۀ موضوعی تفصیلی فصلنامۀ سفینه (مطالعات قرآن و حدیث) در طول سیزده دوره، خاطراتی جالب دارد که این فرصت مختصر را مجال بازگویی آن نیست.
البته بعضی مجلات علمی، این مهم را، نه در پایان یک ساله، بلکه در پایان یک شمارۀ مشخص و به یاد ماندنی ارائه میکنند، مثلا پس از ده شماره.
43. توجه به معادل دقیق در ترجمه (1: مهتدی)
در بارۀ ترجمۀ غلط بسیار هشدار دادهاند. اما به دلیل عوامل مختلف مانند: لغزندگی زبان، تعامل زبانها با یکدیگر، بیماریهایی که به زبان میرسد، و ... همواره باید به این آفت هشدار داد تا زبان از آن در امان بماند.
آنچه به این ویروس دامن میزند، اکتفا به ترجمههای متأخر و غفلت از ریشههای کهن کلام است. گاه حتی اکتفا به منابع لغوی معاصر برای ترجمۀ یک متن کهن. یعنی اینکه مترجم خود را «نقّال کتابهای لغت» بداند نه «نقّاد کتابهای لغویون».
آنگاه که این سهل انگاری در ترجمۀ متون دینی به ویژه متون وحیانی به کار رود، نتایج وحشتناکی به بار میآید. در واقع در چنین حالتی مترجمان خود «شبهه زایی» میکنند، آنگاه به «شبهه زدایی» میپردازند. در حالی که اگر از ابتدا به «پیشگیری» بیندیشند نه «درمان»، یعنی برای دستیابی به ترجمۀ صحیح وقت و دقت صرف کنند، و به ترجمۀ رایج بسنده نکنند، بخشی از نیاز به شبهه زدایی برطرف میشود.
در این زمینه به چند معادل توجه میدهد که تغییر معنایی در آنها محسوس و مشهود است. البته ذیل هر کدام به توضیح مختصر بسنده میکنیم و تفصیل را به محلّ خود وا میگذاریم.
مهتدی یعنی هدایت پذیر نه هدایت شده.
نکته: در کلمۀ «هدایت شده» نوعی معنای جبر نهفته است، گویی خداوند گروه خاصی را هدایت کرده و فقط از همانها تجلیل میکند. اما در کلمۀ «هدایت پذیر» تمام معنای «لا جبر و لا تفویض» جای دارد، زیرا
• خداوند هدایت کرده است (پس تفویض نیست).
• انسان مختار است که هدایت الهی را بپذیرد (پس جبر نیست).
معنای لغوی دقیق مهتدی نیزبا هدایت پذیری تناسب دارد نه هدایت شدن.
44. توجه به معادل دقیق در ترجمه (2: خوف)
خوف یعنی نا امنی نه ترس.
ترس صفتی است درونی که برای همگان در هر حالتی نکوهیده است خصوصا برای اولیای خدا. اما نا امنی وضعیتی است که میتواند برای هر کسی از سوی مخالفش پیش آید. در مورد نیکان و پاکان، این ناامنی از ناحیۀ ظلمت پرستان پیش میآید و آنان فضا را بر نیکان ناامن میکنند. لذا آنان وقتی برنامهای بزرگ و گسترده در پیش داشته باشند، مدتی را به حال خوف میگذرانند، تا زمانه و فضا برای کار بزرگ آنها آماده شود.
این نکته در دو مورد بسیار به کار میآید:
یکی خوف انسان از خدا، به این معنی که هیچ وقت انسان نسبت به کارهای خود (گناه، ناسپاسی، غفلت و ...) و عواقب آنها خود را از کیفر کفران در امان نبیند. از عدل او خود را ناامن بداند و به فضل او امیدوار باشد. یعنی همواره میان خوف و رجاء باشد.
دوم خوف امام عصر ارواحنا فداه از دشمنان یعنی ناامنیِ حضرتش از کیدها و نیرنگ دشمنان. از آنجا که حضرتش برنامهای گسترده در پیش دارد، باید جان او از این گونه مکاید دشمنان محفوظ بماند تا چنان برنامهای اجرا شود. تعبیر «المرتقب الخائف» در زیارت آل یاسین را باید به این معنا گرفت نه «ترسان» که برخی مترجمان آوردهاند. کلمۀ ترسان در اینجا سؤالی مهم پیش روی ما مینهد: چگونه یک شخص ترسان، میتواند دنیایی را از عدالت آکنده سازد و با تمام ستم پیشگان در افتد؟
در حالی که با توجه به معنای ناامنی تمام قدرتهای حضرتش برایش محفوظ میماند و فقط کید و مکر دشمنان مانع تحقق برنامۀ ظهور میشود.
معنای لغوی خوف نیز ضدّ امن است نه ضدّ جبن.
45. توجه به معادل دقیق در ترجمه (3: ربّ)
ربّ یعنی مالک نه پروردگار.
غالباً در ترجمهها، ربّ را پروردگار معنا میکنند، و از پرورش، معنای تربیت به اخلاق و ادب را اراده میکنند.
در حالی که در اینجا دو سه خلط پیش آمده است:
یکی این که معنای دقیق تربیت که «نشو و نما دادن جسمی کودک و سرپرستی او در این زمینه در دوران کودکی» است نه تربیت اخلاقی که در مصطلح فارسی از آن اراده میشود. تربیت اخلاقی در زبان عرب، «تأدیب» نام دارد.
دوم این که معنای دقیق «ربّ» در عربی با «مربّی» تفاوت دارد. ربّ از ریشۀ «ربب» است و مربّی از «ربو». البته برخی از صاحب نظران خواستهاند پای اشتقاق کبیر را به میان آورند، ولی صراحت معانی جایی برای چنین تلاش باقی نمیگذارد.
پس به طور خلاصه: ربّ یعنی مالک نه مربّی. و مربّی یعنی کسی که کودک را سرپرستی میکند تا جسماً بزرگ شود.
لذا «ربّ العالمین» یعنی: «مالک جهانها» نه «پروردگار دو جهان».
نتایجی اعتقادی که بر این معادل یابی نترتّب میشود، بسیار است که در باب نبوت و امامت کاربرد دارد.
[دقّت در معنای ربّ را مدیون دقّت نظر مرحوم آیت الله ملکی میانجی در تفسیر مناهج البیان هستم، و دقت در تفاوت میان تربیت و تأدیب را مدیون استاد فقید مرحوم دکتر رجبعلی مظلومی. رحمة الله علیهما].
46. توجه به معادل دقیق در ترجمه (4: موارد دیگر)
انذار یعنی هشدار که مکمّل نوید دادن است، نه به معنای بیم دادن و ترساندن.
اعجاز الابل در نهج البلاغه به معنای ذلت پذیری نیست که معصوم از آن مبرّا است. (شرح این نکته در مقالۀ دکتر منصور پهلوان در فصلنامه بنیاد نهج البلاغه شماره 43 آمده است).
رجوع به نقدهای ترجمههای قرآن در این جهت مفید است، بخصوص: مجله مترجم شماره 40 (ویژه ترجمه قرآن)، مقالات مجله ترجمان وحی.
نیز: نقدهای شیخ حسن ثقفی بر ترجمههای صحیفه سجادیه که در مقدمه ترجمۀ ایشان از صحیفه آمده است.
اساساً به گفته شیخ محمد هادی معرفت، در مصاحبه با مجله بینات، یکی از عوامل تشدید کنندۀ تحریف در عهدین، بی توجهی به نسخه اصل این دو کتاب و اکتفا به ترجمههای مختلف است که در هر کدام، سیقه یا سلایقی از مترجمان دخالت کرده است.
به همین سبب عالمان مسلمان در برابر ترجمۀ محض قرآن به زبنهای دیگر (غیر عربی) مانند «قرآن فارسی» (یعنی با حذف متن عربی قرآن) همواره بحق مخالفت کردهاند و میکنند، چون راه را بر تحریف معنایی میگشاید.
چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۹:۵۷
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .