مقدمه
کتاب الفتاوی مجموعهای است از 2111 پرسش به زبان عربی که از میرزای نایینی شده و ایشان پاسخ دادهاند. این مجموعه را شیخ جعفر نایینی نوه میرزای نایینی در سال 1427 ق. گردآورده و در سه مجلد به ترتیب ابواب فقهی سامان داده است.
آخرین فصل کتاب در مورد مسائل متفرقه است؛ از جمله چند مسئله در بارۀ امامت که ترجمۀ آن در اینجا میآید. (ج 3 ص 551 تا 558). این پاسخها بدان روی اهمیت دارند که از قلم یک فقیه محقق و ژرفنگر صادر شده است. توضیح اینکه نشانی روایات که داخل قلاب [ ] آمده، افزودۀ محقق به متن نوشتۀ میرزای نایینی است.
پرسش نخست
در بارۀ خروج امام امیرالمؤمنین علیه السلام در شب 19 ماه رمضان چه میفرمایید، با وجود آنکه میدانست ابن ملجم او را خواهد کشت چنانکه خودش به ام کلثوم فرمود؛ نیز به ابن ملجم فرمود که اگر بخواهم به تو خبر میدهم به آنچه زیر لباست پنهان کردهای؛ و قصۀ مرغابیها و ... آیا خروج حضرتش به مسجد، مصداقی از افکندن خود به هلاک نیست؟
پاسخ
متکلّمان شیعه رضوان الله تعالی علیهم در این مباحث وارد شدهاند، از آن روی که مسائل کلامی است و وظیفۀ آنها ورود در این مسائل است. امّا اصول عقاید مذهب مقدّس ما – که خداوند تعالی ما را به گام استوار بر آن در دنیا و آخرت پایدار بدارد – ما را از این جزئیات بینیاز میدارد. در باب مراتب علوم امامان ما صلوات الله علیهم مطالبی وارد شده؛ از جمله آنکه:
* آنان ظرف علم خدایند [الکافی ج 1 ص 221 باب أن الائمة معدن العلم ...]
* خدای سبحان علم گذشته و آینده را به آنان آموخته است. [کافی ج 1 ص 238 باب فیه ذکر الصحیفة و الجفر ...، ص 260 باب أنّ الأئمة یعلمون علم ما کان و ما یکون ...]
* خداوند، مناطها و ملاکهای احکام خود را به آنها آموخته و دینش را به آنها تفویض کرده است. [کافی ج 1 ص 265 باب التفویض الی رسول الله و الی الأئمة فی أمر الدین]
* ارادۀ اهل بیت، فقط از ارادۀ الهی صادر میشود و آنان هیچ کاری نمیکنند جز به امر الهی. [کافی ج 1 ص 279 باب أنّ الأئمّة لم یفعلوا شیئا و لا یفعلون إلّا بعهد من الله ...]
مقتضای این احادیث آن است که تمام کارهای اهل بیت علیهم السلام و تمام کارهایی که دشمنان امکان انجامش را یافتند، همه به امر الهی و بر اساس پیمانی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله با آنها بسته است. آنان جان خود را در راه رضای خدا دادند و در این مسیر بر هر آنچه به آنان رسید، صبر کردند.
در این حال، ضرورت مذهب اقتضا میکند که خروج امیرالمؤمنین صلی الله علیه و آله الطاهرین در چنین زمانی به تنهایی، با وجود آن که از آن مصیبت بزرگ خبر داشت که اصل مصیبتها بود، به امر خداوند و پیمان پیامبر بود؛ زیرا این کار، اگر مصداق افکندن جان خود در تهلکه باشد، در این صورت بر اساس علم عادّی است که مشترک میان تمام مکلّفان است. در این حال، کارهای امیرالمؤمنین و دیگر امامان علیهم السلام خارج از عنوان آن احادیث است، چه به لحاظ حکم و چه موضوع. و اگر مصداق این تهلکه نباشد، مطلب روشن است.
البته ظاهر آن است که چنین مطلبی اهمیت و فایدۀ چندانی ندارد، بلکه توجه به آن شایسته نیست. و الله العالِم. 9 شوال 1350.
پرسش دوم
آیا امام علیه السلام علم به غیب داشت؟
پاسخ
این مسئله در شمار مطالبی نیست که خداوند حکیم ما را به معرفت نسبت به آن و ورود در آن تکلیف کرده باشد، و مورد استفتاء و تقلید نیست. اما روشن است که غیب، بر عکس شهود است، یعنی هر امری که پوشیده باشد. مقتضای برخی از روایات معتبر صحیح، آن است که تمام دنیا با تمام آنچه در آن است، از مجرّدات با مراتب آن تا مادّیات با انواع آن، در نزد امام صلوات الله علیه مانند حلقهای است که در دست ما باشد و هر زمان و هر گونه بخواهد آن را میچرخاند. [کافی ج 1 ص 61 و 229، بحار الانوار ج 25 باب غرائب احوالهم و افعالهم حدیث 9]
مضمون این روایت مبارک و محصّل مفاد آن، همان مضمونی است که از چندین روایت دیگر نیز به دست میآید و به حدّ استفاضه رسیده است. و منطبق است با مضامین زیارت جامعۀ کبیره و دیگر زیاراتی که با اِسنادهای معتبر به دست ما رسیده و مورد قبول بزرگان شیعه قرار گرفته است.
این علم به غیب، مقتضای ولایت مطلقۀ آنها بر تمام جهان است. روشن است که تمثیل دنیا به حلقهای در دستشان – که هر گونه بخواهند میگردانند – دلالت دارد بر احاطهای که یاد شد با آنچه در قوس صعود و نزول وجود دارد.
بر این اساس هیچ خبر غیبی، از گذشته یا آینده تا روز قیامت، از چشم تیز بین آن گرامیان صلوات الله علیهم مخفی نمیماند، مگر آنچه مختصّ علم الهی است که هیچ یک از آفریدگان بدان دسترسی ندارند. و الله العالِم. 5 محرم 1349.
پرسش سوم
آیا این خبر صحیح است که خورشید با امیرالمؤمنین علیه السلام سخن گفت و به ایشان خطاب کرد: یا أوّل یا آخر، یا ظاهر یا باطن، یا من هو بکلّ شیء علیم؟ و چگونه بپذیریم که این کلام از خورشید – که یک قرص آتشین است – صادر شود؟
پاسخ
در کتابهای معتبر به این خبر دست نیافتهایم. اخباری که فقط در تألیفات عالمان متأخر از متأخران آمده، خصوصاً در آثار هزارۀ دوم هجری قمری و در قرون اخیر هزارۀ اول [یعنی از قرن نهم و دهم به بعد] برای استناد شایستگی ندارد، مگر آنچه از تألیفات عالِمان متقدّم همچون [کلینی در] کافی و مانند آن نقل شده باشد؛ وگرنه هرگز قابل اعتماد نیست.
اما روشن است که پایۀ مذهب مقدّس ما بر این حقیقت است که امامان پاک نهاد صلوات الله علیهم اجمعین بر تمام عالم و آنچه در آن است، ولایت دارند. این مطلب بالاتر است از آنچه مورد پرسش قرار گرفته است. سخن گفتن خورشید و ماه و جمادات و گیاهان و حیوانات با اهل بیت علیهم السلام مصداق هایی از آن ولایت مطلقهاند.
و اگر تمام آنچه در آسمانها و زمینها است، با اهل بیت سخن بگویند، آن گرامیان تمام آنها را با ولایتی که بر آنها دارند، به خوبی میشناسند. و الله العالِم. 6 محرم 1349.
پرسش چهارم
آیا این خبر صحیح است که امام علیه السلام در یک شب در هفت مکان حضور یافت؟ نزد جبرئیل، فاطمه علیها السلام، امام حسین علیه السلام، سلمان، ابوذر و رسول خدا صلی الله علیه و آله؟ آیا درست است که نزد تمام اینان در یک زمان حضور یافت، به گونهای که هر کدام گفت: دیشب نزد من بود؟ آیا این خود امیرالمؤمنین علیه السلام بوده که نزد همه حاضر شده یا اینکه خداوند ملکی به شکل او آفریده است؟
پاسخ
این خبر مانند پرسش قبل [پرسش سوم] است. اما روشن است که حضور امیرالمؤمنین صلی الله علیه و آله الطاهرین نزد هر کس که در آستانۀ مرگ باشد، در شرق یا غرب زمین، مؤمن باشد یا کافر، از اموری است که نزد ما قطعی است. [بحار الانوار، ج 6 ابواب الموت، باب 7].
این مطلب قطعی به مراتب مهم تر است از مضمونی که در این خبر آمده که تا حدی ضعیف است. و الله العالِم. 6 محرم 1349.
پرسش پنجم
آیا امامان با پیامبران در فضیلت مساویاند؟ و آیا ائمه حتی بر پیامبران اولو العزم برتری دارند؟
پاسخ
ظاهر آن است که برتریِ امامان معصوم علیهم السلام بر تمام پیامبران بجز رسول خاتم صلی الله علیه و آله و علیهم اجمعین، از قطعیات مذهب امامیه اثناعشریه باشد. بلکه بعید نیست که در قرون متأخر، از ضروریات مذهب به شمار آید.
اما در میان امامان، تساوی یا اختلاف در فضیلت، نیازی به بحث و گفتگو در این مورد نداریم. تنها باید به این حقیقت گردن نهیم که در زیارت جامعه آمده است: «و أشهد ... أنّ أرواحکم و نورکم و طینتکم واحدة طابت و طهرت بعضها من بعض». صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین. 10 رجب 1345.
پرسش ششم
آیا امامان معصوم علیهم السلام در مراسم عزای اهل بیت حضور مییابند؟ و آیا کسانی را که برایشان اقامۀ عزا میکنند، میشناسند؟
پاسخ
عقیدۀ ما شیعۀ امامیۀ اثناعشریه این است که امامان معصوم صلوات الله علیهم پس از مرگ جسمانی زندهاند و نزد خداوندگارشان روزی میخورند. در دعای مأثور که هنگام اذن دخول در تمام حرمهای شریف آمده، این مضمون وجود دارد که آن گرامیان علیهم السلام کلام زائرانشان را که اذن دخول میگیرند، میشنوند. نیز در زیارت امام حسین علیه السلام این عبارت آمده است: «أشهد أنک تشهد مقامی و تسمع کلامی». در روایت آمده که حضرتش گریه کنندگان بر خود را میبیند و برای زائران خود، آمرزش میطلبد. [وسائل الشیعة، ج 14، ابواب المزار، باب 37، حدیث 33].
به هر حال، من هرگز احتمال نمیدادم که یک نفر از فرقۀ ناجیۀ دوازده امامی – که خداوند، آنها را بر عقیده صحیح در دنیا و آخرت استوار بدارد – در این حقیقت شک کند، یا آن را نداند یا نسبت به این درجۀ پایین از مقام امامت معرفت نداشته باشد. در حالی که ظاهر است که این مطلب از ضروریات مذهب شیعه است و احادیث در مورد آن تواتر قطعی دارد.
از خدای تعالی میخواهم که به برادرانم توفیق دهد و قدر نعمتی را که آنان را بدان اختصاص داده به آنها بشناساند؛ یعنی نعمت ولایت و امامت را، ان شاء الله تعالی؛ و آنان را بر این حقیقت ثابت قدم بدارد و دلهایشان را به نور اهل بیت روشن سازد.
در احادیث وارد شده که نور امام در دلهای شیعیانشان روشنتر از نور خورشید تابنده است. خداوند به منّت و فضل خود، دلهایمان را به این نور، منوّر بدارد، ان شاء الله تعالی.
پرسش هفتم
آیا متولّی امور دفن امام معصوم فقط امام معصوم است؟ در این صورت، آیا امام حسین علیه السلام را بنی اسد دفن کردند یا فرزند بزرگوارش امام علی بن الحسین علیه السلام؟
پاسخ
آری. از مسلّمات نزد امامیۀ اثناعشریه – اعلی الله کلمتها – آن است که امور دفن امام معصوم علیه السلام را کسی جز امام به عهده نمیگیرد. در مورد امام حسین – صلوات الله علیه و علی المستشهدین بین یدیه – امور دفن حضرتش را امام سید الساجدین و زین العابدین به عهده گرفت؛ صلوات الله علیه و علی آبائه و ابنائه الطاهرین. علاوه بر آنکه این مطلب از امور مسلّم نزد شیعه است، نصّ آشکار در این مورد از مولایمان امام رضا علیه السلام رسیده است. [کافی ج 1 ص 384، باب أنّ الإمام لا یغسله إلّا الإمام]. 6 شعبان 1350.
کتاب الفتاوی مجموعهای است از 2111 پرسش به زبان عربی که از میرزای نایینی شده و ایشان پاسخ دادهاند. این مجموعه را شیخ جعفر نایینی نوه میرزای نایینی در سال 1427 ق. گردآورده و در سه مجلد به ترتیب ابواب فقهی سامان داده است.
آخرین فصل کتاب در مورد مسائل متفرقه است؛ از جمله چند مسئله در بارۀ امامت که ترجمۀ آن در اینجا میآید. (ج 3 ص 551 تا 558). این پاسخها بدان روی اهمیت دارند که از قلم یک فقیه محقق و ژرفنگر صادر شده است. توضیح اینکه نشانی روایات که داخل قلاب [ ] آمده، افزودۀ محقق به متن نوشتۀ میرزای نایینی است.
پرسش نخست
در بارۀ خروج امام امیرالمؤمنین علیه السلام در شب 19 ماه رمضان چه میفرمایید، با وجود آنکه میدانست ابن ملجم او را خواهد کشت چنانکه خودش به ام کلثوم فرمود؛ نیز به ابن ملجم فرمود که اگر بخواهم به تو خبر میدهم به آنچه زیر لباست پنهان کردهای؛ و قصۀ مرغابیها و ... آیا خروج حضرتش به مسجد، مصداقی از افکندن خود به هلاک نیست؟
پاسخ
متکلّمان شیعه رضوان الله تعالی علیهم در این مباحث وارد شدهاند، از آن روی که مسائل کلامی است و وظیفۀ آنها ورود در این مسائل است. امّا اصول عقاید مذهب مقدّس ما – که خداوند تعالی ما را به گام استوار بر آن در دنیا و آخرت پایدار بدارد – ما را از این جزئیات بینیاز میدارد. در باب مراتب علوم امامان ما صلوات الله علیهم مطالبی وارد شده؛ از جمله آنکه:
* آنان ظرف علم خدایند [الکافی ج 1 ص 221 باب أن الائمة معدن العلم ...]
* خدای سبحان علم گذشته و آینده را به آنان آموخته است. [کافی ج 1 ص 238 باب فیه ذکر الصحیفة و الجفر ...، ص 260 باب أنّ الأئمة یعلمون علم ما کان و ما یکون ...]
* خداوند، مناطها و ملاکهای احکام خود را به آنها آموخته و دینش را به آنها تفویض کرده است. [کافی ج 1 ص 265 باب التفویض الی رسول الله و الی الأئمة فی أمر الدین]
* ارادۀ اهل بیت، فقط از ارادۀ الهی صادر میشود و آنان هیچ کاری نمیکنند جز به امر الهی. [کافی ج 1 ص 279 باب أنّ الأئمّة لم یفعلوا شیئا و لا یفعلون إلّا بعهد من الله ...]
مقتضای این احادیث آن است که تمام کارهای اهل بیت علیهم السلام و تمام کارهایی که دشمنان امکان انجامش را یافتند، همه به امر الهی و بر اساس پیمانی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله با آنها بسته است. آنان جان خود را در راه رضای خدا دادند و در این مسیر بر هر آنچه به آنان رسید، صبر کردند.
در این حال، ضرورت مذهب اقتضا میکند که خروج امیرالمؤمنین صلی الله علیه و آله الطاهرین در چنین زمانی به تنهایی، با وجود آن که از آن مصیبت بزرگ خبر داشت که اصل مصیبتها بود، به امر خداوند و پیمان پیامبر بود؛ زیرا این کار، اگر مصداق افکندن جان خود در تهلکه باشد، در این صورت بر اساس علم عادّی است که مشترک میان تمام مکلّفان است. در این حال، کارهای امیرالمؤمنین و دیگر امامان علیهم السلام خارج از عنوان آن احادیث است، چه به لحاظ حکم و چه موضوع. و اگر مصداق این تهلکه نباشد، مطلب روشن است.
البته ظاهر آن است که چنین مطلبی اهمیت و فایدۀ چندانی ندارد، بلکه توجه به آن شایسته نیست. و الله العالِم. 9 شوال 1350.
پرسش دوم
آیا امام علیه السلام علم به غیب داشت؟
پاسخ
این مسئله در شمار مطالبی نیست که خداوند حکیم ما را به معرفت نسبت به آن و ورود در آن تکلیف کرده باشد، و مورد استفتاء و تقلید نیست. اما روشن است که غیب، بر عکس شهود است، یعنی هر امری که پوشیده باشد. مقتضای برخی از روایات معتبر صحیح، آن است که تمام دنیا با تمام آنچه در آن است، از مجرّدات با مراتب آن تا مادّیات با انواع آن، در نزد امام صلوات الله علیه مانند حلقهای است که در دست ما باشد و هر زمان و هر گونه بخواهد آن را میچرخاند. [کافی ج 1 ص 61 و 229، بحار الانوار ج 25 باب غرائب احوالهم و افعالهم حدیث 9]
مضمون این روایت مبارک و محصّل مفاد آن، همان مضمونی است که از چندین روایت دیگر نیز به دست میآید و به حدّ استفاضه رسیده است. و منطبق است با مضامین زیارت جامعۀ کبیره و دیگر زیاراتی که با اِسنادهای معتبر به دست ما رسیده و مورد قبول بزرگان شیعه قرار گرفته است.
این علم به غیب، مقتضای ولایت مطلقۀ آنها بر تمام جهان است. روشن است که تمثیل دنیا به حلقهای در دستشان – که هر گونه بخواهند میگردانند – دلالت دارد بر احاطهای که یاد شد با آنچه در قوس صعود و نزول وجود دارد.
بر این اساس هیچ خبر غیبی، از گذشته یا آینده تا روز قیامت، از چشم تیز بین آن گرامیان صلوات الله علیهم مخفی نمیماند، مگر آنچه مختصّ علم الهی است که هیچ یک از آفریدگان بدان دسترسی ندارند. و الله العالِم. 5 محرم 1349.
پرسش سوم
آیا این خبر صحیح است که خورشید با امیرالمؤمنین علیه السلام سخن گفت و به ایشان خطاب کرد: یا أوّل یا آخر، یا ظاهر یا باطن، یا من هو بکلّ شیء علیم؟ و چگونه بپذیریم که این کلام از خورشید – که یک قرص آتشین است – صادر شود؟
پاسخ
در کتابهای معتبر به این خبر دست نیافتهایم. اخباری که فقط در تألیفات عالمان متأخر از متأخران آمده، خصوصاً در آثار هزارۀ دوم هجری قمری و در قرون اخیر هزارۀ اول [یعنی از قرن نهم و دهم به بعد] برای استناد شایستگی ندارد، مگر آنچه از تألیفات عالِمان متقدّم همچون [کلینی در] کافی و مانند آن نقل شده باشد؛ وگرنه هرگز قابل اعتماد نیست.
اما روشن است که پایۀ مذهب مقدّس ما بر این حقیقت است که امامان پاک نهاد صلوات الله علیهم اجمعین بر تمام عالم و آنچه در آن است، ولایت دارند. این مطلب بالاتر است از آنچه مورد پرسش قرار گرفته است. سخن گفتن خورشید و ماه و جمادات و گیاهان و حیوانات با اهل بیت علیهم السلام مصداق هایی از آن ولایت مطلقهاند.
و اگر تمام آنچه در آسمانها و زمینها است، با اهل بیت سخن بگویند، آن گرامیان تمام آنها را با ولایتی که بر آنها دارند، به خوبی میشناسند. و الله العالِم. 6 محرم 1349.
پرسش چهارم
آیا این خبر صحیح است که امام علیه السلام در یک شب در هفت مکان حضور یافت؟ نزد جبرئیل، فاطمه علیها السلام، امام حسین علیه السلام، سلمان، ابوذر و رسول خدا صلی الله علیه و آله؟ آیا درست است که نزد تمام اینان در یک زمان حضور یافت، به گونهای که هر کدام گفت: دیشب نزد من بود؟ آیا این خود امیرالمؤمنین علیه السلام بوده که نزد همه حاضر شده یا اینکه خداوند ملکی به شکل او آفریده است؟
پاسخ
این خبر مانند پرسش قبل [پرسش سوم] است. اما روشن است که حضور امیرالمؤمنین صلی الله علیه و آله الطاهرین نزد هر کس که در آستانۀ مرگ باشد، در شرق یا غرب زمین، مؤمن باشد یا کافر، از اموری است که نزد ما قطعی است. [بحار الانوار، ج 6 ابواب الموت، باب 7].
این مطلب قطعی به مراتب مهم تر است از مضمونی که در این خبر آمده که تا حدی ضعیف است. و الله العالِم. 6 محرم 1349.
پرسش پنجم
آیا امامان با پیامبران در فضیلت مساویاند؟ و آیا ائمه حتی بر پیامبران اولو العزم برتری دارند؟
پاسخ
ظاهر آن است که برتریِ امامان معصوم علیهم السلام بر تمام پیامبران بجز رسول خاتم صلی الله علیه و آله و علیهم اجمعین، از قطعیات مذهب امامیه اثناعشریه باشد. بلکه بعید نیست که در قرون متأخر، از ضروریات مذهب به شمار آید.
اما در میان امامان، تساوی یا اختلاف در فضیلت، نیازی به بحث و گفتگو در این مورد نداریم. تنها باید به این حقیقت گردن نهیم که در زیارت جامعه آمده است: «و أشهد ... أنّ أرواحکم و نورکم و طینتکم واحدة طابت و طهرت بعضها من بعض». صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین. 10 رجب 1345.
پرسش ششم
آیا امامان معصوم علیهم السلام در مراسم عزای اهل بیت حضور مییابند؟ و آیا کسانی را که برایشان اقامۀ عزا میکنند، میشناسند؟
پاسخ
عقیدۀ ما شیعۀ امامیۀ اثناعشریه این است که امامان معصوم صلوات الله علیهم پس از مرگ جسمانی زندهاند و نزد خداوندگارشان روزی میخورند. در دعای مأثور که هنگام اذن دخول در تمام حرمهای شریف آمده، این مضمون وجود دارد که آن گرامیان علیهم السلام کلام زائرانشان را که اذن دخول میگیرند، میشنوند. نیز در زیارت امام حسین علیه السلام این عبارت آمده است: «أشهد أنک تشهد مقامی و تسمع کلامی». در روایت آمده که حضرتش گریه کنندگان بر خود را میبیند و برای زائران خود، آمرزش میطلبد. [وسائل الشیعة، ج 14، ابواب المزار، باب 37، حدیث 33].
به هر حال، من هرگز احتمال نمیدادم که یک نفر از فرقۀ ناجیۀ دوازده امامی – که خداوند، آنها را بر عقیده صحیح در دنیا و آخرت استوار بدارد – در این حقیقت شک کند، یا آن را نداند یا نسبت به این درجۀ پایین از مقام امامت معرفت نداشته باشد. در حالی که ظاهر است که این مطلب از ضروریات مذهب شیعه است و احادیث در مورد آن تواتر قطعی دارد.
از خدای تعالی میخواهم که به برادرانم توفیق دهد و قدر نعمتی را که آنان را بدان اختصاص داده به آنها بشناساند؛ یعنی نعمت ولایت و امامت را، ان شاء الله تعالی؛ و آنان را بر این حقیقت ثابت قدم بدارد و دلهایشان را به نور اهل بیت روشن سازد.
در احادیث وارد شده که نور امام در دلهای شیعیانشان روشنتر از نور خورشید تابنده است. خداوند به منّت و فضل خود، دلهایمان را به این نور، منوّر بدارد، ان شاء الله تعالی.
پرسش هفتم
آیا متولّی امور دفن امام معصوم فقط امام معصوم است؟ در این صورت، آیا امام حسین علیه السلام را بنی اسد دفن کردند یا فرزند بزرگوارش امام علی بن الحسین علیه السلام؟
پاسخ
آری. از مسلّمات نزد امامیۀ اثناعشریه – اعلی الله کلمتها – آن است که امور دفن امام معصوم علیه السلام را کسی جز امام به عهده نمیگیرد. در مورد امام حسین – صلوات الله علیه و علی المستشهدین بین یدیه – امور دفن حضرتش را امام سید الساجدین و زین العابدین به عهده گرفت؛ صلوات الله علیه و علی آبائه و ابنائه الطاهرین. علاوه بر آنکه این مطلب از امور مسلّم نزد شیعه است، نصّ آشکار در این مورد از مولایمان امام رضا علیه السلام رسیده است. [کافی ج 1 ص 384، باب أنّ الإمام لا یغسله إلّا الإمام]. 6 شعبان 1350.
شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۹:۴۷
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .