

در باره دعبل خزاعی و تائیۀ او فراوان گفتهاند و باز میگویند. این شاهکار ادب عرب، دردنامهای است از برخوردهای ناجوانمردانهای که در چند سده بر معدن جوانمردی و نیکیها روا داشتند. البته بسیاری این دردها را باز گفتهاند، اما: «عندلیب آشفتهتر میخواند این شعر و سرود».
فهرستی از پژوهشهایی را که در مورد دعبل و تائیهاش انجام شده، در مقالهای تحت عنوان «راهنمای پژوهش در باره دعبل خزاعی» در سفینه شماره 41 آوردهام که از طریق این {لینک آردس:" http://fa.safinahmagazine.ir/41/629-%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AF%D8%B9%D8%A8%D9%84-%D8%AE%D8%B2%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D9%80-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%B9%DB%8C.html
"} >لینک<{/لینک} قابل دستیابی است:
و این به پاس حسناتی است که از ایشان به این بنده رسیده و توفیق زیارتش بارها در شهر شوش – نزدیک به حرم دانیال نبی علیه السلام – نصیبم شده است.
البته پس از نشر این مقاله به منابع دیگر دست یافتم که ان شاء الله در فرصتی دیگر به عنوان مستدرکی بر آن فهرست ارائه خواهم کرد.
اما هدف از این یادداشت، معرفی ترجمهای منظوم از تائیه است که تا کنون فقط شش بیت از آن را یافتهام. نمیدانم که مترجم فقط همین بیتها را ترجمه کرده یا تمام تائیه را ترجمه کرده است. به هر حال، همین بیتها خود توجه یکی از دانشوران به دعبل را در حدود سال 1330 قمری نشان میدهد که در سپهر آثار مربوط به دعبل جایگاهی دارد.
ملا احمد بن محمد رضا خوانساری متخلص به منظور اصفهانی (متوفی 1333 ق.) از دانشوران ادیب و پرکار سدۀ چهاردهم است که آثار مختلف، بیشتر برای استفادۀ اهل منبر و ذاکران نوشته است. از آن میان فعلاً کتاب «زبدة النوائب من آل أبي طالب» یا «زبدة المصائب» در دسترس است که به سال 1306 چاپ سنگی شده و بازنشر آن به صورت چاپ عکسی به همت جناب سید صادق اشکوری توسط مجمع ذخائر اسلامی قم در سال 1394 شمسی انجام شده که این تلاش جای تقدیر فراوان دارد. این کتاب، چهارمین کتاب از «سلسلۀ ماتم» است که این سلسله به ادبیات عاشورا اختصاص دارد و تا اردیبهشت 1395 هجده عنوان از آن را دیدهام.
باری، متن کتاب زبدة المصائب، اشعار زیادی از منظور اصفهانی دارد که جای تحلیل و بررسی آن خالی است. اما در حاشیه صفحات نیز ترجمههایی منطوم از 463 بیت شعر عربی آورده است. طبعاً یکی از اهداف این قلمانداز مانند دیگر یادداشتهای این بنده، اطلاع و ارجاع اهل نظر به این گنجینه است تا کمترین ادای سپاس باشد از دانشوری که این گنجینه را یافت و شناخت و در دسترس قرار داد.
یکی از ترجمههایی که در حاشیۀ صفحات کتاب یادشده میبینیم، ترجمهای منظوم از شش بیت تائیه دعبل است ( ص 263 تا 268).
پاداش معنوی بازخوانی و بازنشر این ابیات پیشکش میشود به ترجمان مخلص و گمنام این بیتها، مرحوم ملا احمد خوانساری که همواره از خوان نعمت خاندان نور، متنعّم باد.
{رنگ زرشکی}1. أفاطم لو خلت الحسین مجدّلاً / و قد مات عطشاناً بشطّ فرات{/رنگ}
{شعر}ای عصمت کردگار، ای دخت رسول
و ای فاطمه طاهره زهرای بتول
میکردی اگر گمان که در کرب و بلا
گردد پسرت با لب عطشان مقتول {/شعر}
{رنگ زرشکی}2. إذاً للطمتِ الخدّ فاطم عنده / وأجریتِ دمع العین بالوجنات{/رنگ}
{شعر}در قتل حسین تشنه لب تا بودی
میریختی اشک غم ز چشمان چون جوی{/شعر}
{رنگ زرشکی}3. أفاطم قومي یا ابنة الخیر واندبي / نجوم سماوات بأرض فلات{/رنگ}
{شعر}ای فاطمه برخیز و سر از قبر بر آر
در کرب و بلا کن دمی از مهر گذار
و ای مهر، جنایت انجم دشت بلا
زاری کن و اشک حسرت از دیده ببار{/شعر}
{رنگ زرشکی}4. قبور بکوفان وأخری بطیبة / وأخری بفخّ نالها صلوات{/رنگ}
{شعر}ای فاطمه اولاد تو اطراف بلاد
بس قبر مطهر که ز هم دور افتاد
در کوفه و در مدینه و فخّ حجاز
بگذر دمی و آه و فغان کن بنیاد{/شعر}
{رنگ زرشکی}5. قبور ببطن النهر من جنب کربلا / معرّسهم فیها بشطّ فرات{/رنگ}
{شعر}در کرب و بلا به پهلوی ... آب
بس اختر تابان که نهان شد به تراب
بر خاک هلاک تشنه لب افتادند
یکباره دو صد پاره حسین و اصحاب{/شعر}
{رنگ زرشکی}6. توفّوا عطاشاً بالعراء فلیتني / توفّیت فیهم قبل حین وفاتي{/رنگ}
{شعر}آنان که بحار هستی و ایجادند
چون ماهی بی آب به خاک افتادند
ای کاش فدای رهشان بودی جان
زان پیش که تشنه جان به جانان دادند{/شعر}
شنبه ۶ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۲:۰۳
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .