بند 148 تا 160
متن: إنّ أدنی مراتب القسوة هو فقدان الإنسان روح العاطفة ...
ترجمه: همانا کمترین درجۀ (القسوة) از دست دادن انسان روح عطوفت را ...
پیشنهاد: کمترین درجۀ قساوت، این است که انسان روح همدلی ... را از دست بدهد.
نکته: 1."همانا"! کاربست کلمۀ «همانا» خطای بزرگی است. 2.ورود ساختار یک زبان در زبان دیگر مثل ویروسی است که وارد بدنی شود.
متن: إنّ وجه الشبَه بین صلابة القول و الأحجار هو عدم تأثّر الأحجار ممّا یرد علیها.
ترجمه: همانا وجه شباهت میان سختی دلها و سنگها بی اثر بودن هر چه بر سنگها وارد میشود.
پیشنهاد: وجه شباهت میان سختی دل با سنگ این است که سنگ، از هر آنچه بدان میرسد، اثر نمیپذیرد.
نکته: اگر شما خواننده باشید، با چنان ترجمهای باور میکنید که دارید فارسی میخوانید، یا حس میکنید کالایی از زبان دیگر در دست دارید با روکشی از زبان مبدأ؟
متن: إن هم إلّا کمثل الحمار یحمل أسفاراً.
ترجمه: آنان چیزی نیستند جز مانند درازگوشی که بارکش کتابها است.
پیشنهاد: آنان فقط همچون درازگوشی اند که بارشان کتاب است.
نکته: ترکیب "منفی + استثنا" چندان زیبندۀ فارسی نیست؛ با مختصر تغییری به ترکیبی زیبندۀ فارسی تبدیل میشود.
متن: و في تقدیم الاسم تشریف إیّاه
ترجمه: و این که اسم را مقدّم آورده، تشریف و گرامیداشتی است برای خودش.
پیشنهاد: اسم را مقدّم آورده تا گرامیداشتی برای خود را برساند.
نکته: تفاوت ترجمه ماشینی با ترجمۀ انسانی درک تفاوت قالبهای زبانی است، که البته به صِرف خواندن کتابهای راهنما ایجاد نمیشود، بلکه مهارتی است که به مرور در انسان پدید میآید.
متن: ذکروا أنّ الله بدأ بالاسم لأجل الشروع بما یتلوه، علی اختلافهم في توجیه ذلک.
ترجمه: بعضی گفتهاند که خداوند، با اسم سوره را شروع کرده است، برای این که ابتدا کند و آغاز کند آنچه را که بر میخواند و تلاوت میکند، و در این معنا نیز اختلاف نظرهای متعدّدی در توجیه آن دارند.
پیشنهاد: به نظر بعضی، خداوند، سوره را با اسم خدا شروع کرده تا آنچه را که پس از آن میآید، آغاز کند. بعلاوه اختلاف نظرهای متعدد در توجیه آن دارند.
نکته: در نوشتۀ علمی باید در کاربست کلمات، خسیس بود. اینجا دست و دل بازی یا ریخت و پاش پسندیده نیست.
متن: ما له ملک: أي شیء یملکه
ترجمه: ما له ملک، یعنی: برایش چیزی وجود ندارد که مال او باشد.
پیشنهاد: ما له ملک، یعنی: هر چیزی را که مالک شود.
نکته: خلط بین دو معنای «ما» دامی است که مترجم در آن افتاده است. پرهیز از این دامها علاوه بر دانش، به تجربه و مهارت پیوسته نیاز دارد.
متن: لعلّ تقدیم الموت علی الحیاة فی الآیة الکریمة، لأجل کونه أشدّ دلالة و آکد وضوحاً علی الاعتبار و الاستبصار به من الحیاة.
ترجمه: شاید بتوان گفت که مقدّم آمدن مرگ بر حیات در آیۀ کریمۀ مورد بحث به دلیل این است که مرگ، دلالت و تأکید و وضوح بیشتر از حیات دارد و بیش از حیات سبب پند گرفتن و بینا شدن میگردد.
پیشنهاد: در این آیه، مرگ مقدّم بر حیات آمده، شاید برای این که برساند مرگ روشن تر از حیات است و بیشتر از حیات بر آن تأکید شده و انسان را بینا میسازد و بدان پند میگیرد.
نکته: اگر هدف از ترجمه را انتقال معنا بدانیم، برخی از این واژه پردازیها را باید «ترجمه نما» بدانیم. تمییز بین ترجمه و «ترجمه نما» دشوار نیست، ولی گذر از «ترجمه نما» به ترجمه فرآیندی است که به مرور دستیاب میشود.
متن: الخوض في حقیقة الحیاة و إحقاق القول فیها خارج عن عهدة المقام.
ترجمه: فرو رفتن و جست و جوی حقیقت حیات و زنده بودن و بیان شایسته در آن خارج از این جایگاه بحث است.
پیشنهاد: تحقیق بیشتر در مورد حیات و بیانی سزاوار آن، فراتر از این بحث است.
نکته: فکر نمیکنید که خواننده در میان این همه حرف «واو» که پشت سر هم آمده، خفه میشود و نمیفهمد که چگونه از این شبکۀ مخوف رها شود!
متن: فالموت لابدّ أن یقع و لا محیص عنه.
ترجمه: پس چارهای نیست جز این که مرگ واقع میشود و میآید.
پیشنهاد: پس مرگ ناگزیر روی میدهد.
نکته: پس چارهای نیست جز اینکه این گونه ننویسیم که: «چارهای نیست جز این که ...»
متن: فلا یزال واقفاً بین الخوف و الطمع، زاهداً فی الدنیا زهد الراحل عنها، ناظراً إلیها بعین المستوحشین عنها.
ترجمه: به این جهت پیوسته میان ترس و امید سیر میکند، نسبت به دنیا بی میل است، بی میلیِ کوچ کردن (و بی اعتباریِ) دنیا، آن گونه که با چشم کسانی که نسبت به دنیا وحشت و نگرانی دارند، به آن مینگرند.
پیشنهاد: بدین روی، پیوسته میان بیم و امید سیر میکند، دل به دنیا نمیبندد، همانند مسافری که قصد رفتن از آن دارد؛ آن سان که به دیدۀ کسانی که دنیا را خوش ندارند، بدان مینگرد.
نکته: یک خوانندۀ متوسّط چند بار باید این جمله را بخواند تا تکلیف خود را با معنای جمله بداند؟
متن: انّ الموت و الحیوة من أشدّ ما یختبر به تعالی عباده.
ترجمه: مرگ و حیات، از جمله چیزهایی است که خدای متعال، بندگانش را با شدّت به وسیلۀ آن دو میآزماید.
پیشنهاد: مرگ و زندگانی، از مهمترین آزمونهایی است که خدای متعال، بندگانش را بدانها میآزماید.
نکته: بهتر است معنای «ما» موصوله در معنای جمله حلّ شود. لذا در هر جمله با توجه به فضای کلی آن جمله باید معنا شود و از تکرار ناخوشنود کلمۀ «چیز» بپرهیزیم.
متن: لیس یعني أکثر عملاً، و لکن أصوبکم عملاً، و إنّما الإصابة خشیة الله و النیّة الصادقة و الحسنة [ذیل آیه 2 سوره ملک]
ترجمه: منظور این نیست که چه کسی کار و عملش بیشتر است، بلکه منظور، صحیح بودن و درست بودنِ بیشترِ عمل است. و همانا رسیدن یعنی بیم داشتن از خدای متعال و داشتن نیت صادق و نیکو.
پیشنهاد: مراد از عبارت «احسن عملا» این نیست که عمل چه کسی بیشتر باشد. بلکه منظور این است که کدام عمل، صحیح تر است. صحت عمل، یعنی این که از خدای متعال خشیت ورزد، نیت راستین داشته باشد و عمل نیکو به جای آرد.
نکته: نیازی به توضیح ندارد. مقایسۀ دو متن گویا است.
متن: ... أتمّکم عملاً، و أشدّکم لله خوفاً، و أحسنکم في ما أمر الله به و نهی عنه نظراً، و إن کان أقلّکم تطوّعاً.
ترجمه: ... کامل و تامّ ترین شما از جهت عمل، و آن کس که برای خداوند بیم و ترس بیشتری دارد، و آن کس که به امر و نهی خداوند توجّه و رعایت نیکوتر دارد، هر چند که چنین شخصی اعمال مستحبّی اش کم باشد.
پیشنهاد: ... کسی که کامل ترین خرد را دارد، در محضر خداوند بیش از دیگران خود را ناامن میداند و نیکوترین نظر را به امر و نهی خداوند میافکند، گرچه کمترین اعمال مستحبّی از آنِ او باشد.
نکته: بارها گفته شده که تبدیل ترکیبهای اسمیه به فعلیه، یکی از آسان ترین و در عین حال، مفیدترین راههایی است که عبارات عربی را در فارسی خوشخوان میکند.
[148]
متن: إنّ أدنی مراتب القسوة هو فقدان الإنسان روح العاطفة ...
ترجمه: همانا کمترین درجۀ (القسوة) از دست دادن انسان روح عطوفت را ...
پیشنهاد: کمترین درجۀ قساوت، این است که انسان روح همدلی ... را از دست بدهد.
نکته: 1."همانا"! کاربست کلمۀ «همانا» خطای بزرگی است. 2.ورود ساختار یک زبان در زبان دیگر مثل ویروسی است که وارد بدنی شود.
[149]
متن: إنّ وجه الشبَه بین صلابة القول و الأحجار هو عدم تأثّر الأحجار ممّا یرد علیها.
ترجمه: همانا وجه شباهت میان سختی دلها و سنگها بی اثر بودن هر چه بر سنگها وارد میشود.
پیشنهاد: وجه شباهت میان سختی دل با سنگ این است که سنگ، از هر آنچه بدان میرسد، اثر نمیپذیرد.
نکته: اگر شما خواننده باشید، با چنان ترجمهای باور میکنید که دارید فارسی میخوانید، یا حس میکنید کالایی از زبان دیگر در دست دارید با روکشی از زبان مبدأ؟
[150]
متن: إن هم إلّا کمثل الحمار یحمل أسفاراً.
ترجمه: آنان چیزی نیستند جز مانند درازگوشی که بارکش کتابها است.
پیشنهاد: آنان فقط همچون درازگوشی اند که بارشان کتاب است.
نکته: ترکیب "منفی + استثنا" چندان زیبندۀ فارسی نیست؛ با مختصر تغییری به ترکیبی زیبندۀ فارسی تبدیل میشود.
[151]
متن: و في تقدیم الاسم تشریف إیّاه
ترجمه: و این که اسم را مقدّم آورده، تشریف و گرامیداشتی است برای خودش.
پیشنهاد: اسم را مقدّم آورده تا گرامیداشتی برای خود را برساند.
نکته: تفاوت ترجمه ماشینی با ترجمۀ انسانی درک تفاوت قالبهای زبانی است، که البته به صِرف خواندن کتابهای راهنما ایجاد نمیشود، بلکه مهارتی است که به مرور در انسان پدید میآید.
[152]
متن: ذکروا أنّ الله بدأ بالاسم لأجل الشروع بما یتلوه، علی اختلافهم في توجیه ذلک.
ترجمه: بعضی گفتهاند که خداوند، با اسم سوره را شروع کرده است، برای این که ابتدا کند و آغاز کند آنچه را که بر میخواند و تلاوت میکند، و در این معنا نیز اختلاف نظرهای متعدّدی در توجیه آن دارند.
پیشنهاد: به نظر بعضی، خداوند، سوره را با اسم خدا شروع کرده تا آنچه را که پس از آن میآید، آغاز کند. بعلاوه اختلاف نظرهای متعدد در توجیه آن دارند.
نکته: در نوشتۀ علمی باید در کاربست کلمات، خسیس بود. اینجا دست و دل بازی یا ریخت و پاش پسندیده نیست.
[153]
متن: ما له ملک: أي شیء یملکه
ترجمه: ما له ملک، یعنی: برایش چیزی وجود ندارد که مال او باشد.
پیشنهاد: ما له ملک، یعنی: هر چیزی را که مالک شود.
نکته: خلط بین دو معنای «ما» دامی است که مترجم در آن افتاده است. پرهیز از این دامها علاوه بر دانش، به تجربه و مهارت پیوسته نیاز دارد.
[154]
متن: لعلّ تقدیم الموت علی الحیاة فی الآیة الکریمة، لأجل کونه أشدّ دلالة و آکد وضوحاً علی الاعتبار و الاستبصار به من الحیاة.
ترجمه: شاید بتوان گفت که مقدّم آمدن مرگ بر حیات در آیۀ کریمۀ مورد بحث به دلیل این است که مرگ، دلالت و تأکید و وضوح بیشتر از حیات دارد و بیش از حیات سبب پند گرفتن و بینا شدن میگردد.
پیشنهاد: در این آیه، مرگ مقدّم بر حیات آمده، شاید برای این که برساند مرگ روشن تر از حیات است و بیشتر از حیات بر آن تأکید شده و انسان را بینا میسازد و بدان پند میگیرد.
نکته: اگر هدف از ترجمه را انتقال معنا بدانیم، برخی از این واژه پردازیها را باید «ترجمه نما» بدانیم. تمییز بین ترجمه و «ترجمه نما» دشوار نیست، ولی گذر از «ترجمه نما» به ترجمه فرآیندی است که به مرور دستیاب میشود.
[155]
متن: الخوض في حقیقة الحیاة و إحقاق القول فیها خارج عن عهدة المقام.
ترجمه: فرو رفتن و جست و جوی حقیقت حیات و زنده بودن و بیان شایسته در آن خارج از این جایگاه بحث است.
پیشنهاد: تحقیق بیشتر در مورد حیات و بیانی سزاوار آن، فراتر از این بحث است.
نکته: فکر نمیکنید که خواننده در میان این همه حرف «واو» که پشت سر هم آمده، خفه میشود و نمیفهمد که چگونه از این شبکۀ مخوف رها شود!
[156]
متن: فالموت لابدّ أن یقع و لا محیص عنه.
ترجمه: پس چارهای نیست جز این که مرگ واقع میشود و میآید.
پیشنهاد: پس مرگ ناگزیر روی میدهد.
نکته: پس چارهای نیست جز اینکه این گونه ننویسیم که: «چارهای نیست جز این که ...»
[157]
متن: فلا یزال واقفاً بین الخوف و الطمع، زاهداً فی الدنیا زهد الراحل عنها، ناظراً إلیها بعین المستوحشین عنها.
ترجمه: به این جهت پیوسته میان ترس و امید سیر میکند، نسبت به دنیا بی میل است، بی میلیِ کوچ کردن (و بی اعتباریِ) دنیا، آن گونه که با چشم کسانی که نسبت به دنیا وحشت و نگرانی دارند، به آن مینگرند.
پیشنهاد: بدین روی، پیوسته میان بیم و امید سیر میکند، دل به دنیا نمیبندد، همانند مسافری که قصد رفتن از آن دارد؛ آن سان که به دیدۀ کسانی که دنیا را خوش ندارند، بدان مینگرد.
نکته: یک خوانندۀ متوسّط چند بار باید این جمله را بخواند تا تکلیف خود را با معنای جمله بداند؟
[158]
متن: انّ الموت و الحیوة من أشدّ ما یختبر به تعالی عباده.
ترجمه: مرگ و حیات، از جمله چیزهایی است که خدای متعال، بندگانش را با شدّت به وسیلۀ آن دو میآزماید.
پیشنهاد: مرگ و زندگانی، از مهمترین آزمونهایی است که خدای متعال، بندگانش را بدانها میآزماید.
نکته: بهتر است معنای «ما» موصوله در معنای جمله حلّ شود. لذا در هر جمله با توجه به فضای کلی آن جمله باید معنا شود و از تکرار ناخوشنود کلمۀ «چیز» بپرهیزیم.
[159]
متن: لیس یعني أکثر عملاً، و لکن أصوبکم عملاً، و إنّما الإصابة خشیة الله و النیّة الصادقة و الحسنة [ذیل آیه 2 سوره ملک]
ترجمه: منظور این نیست که چه کسی کار و عملش بیشتر است، بلکه منظور، صحیح بودن و درست بودنِ بیشترِ عمل است. و همانا رسیدن یعنی بیم داشتن از خدای متعال و داشتن نیت صادق و نیکو.
پیشنهاد: مراد از عبارت «احسن عملا» این نیست که عمل چه کسی بیشتر باشد. بلکه منظور این است که کدام عمل، صحیح تر است. صحت عمل، یعنی این که از خدای متعال خشیت ورزد، نیت راستین داشته باشد و عمل نیکو به جای آرد.
نکته: نیازی به توضیح ندارد. مقایسۀ دو متن گویا است.
[160]
متن: ... أتمّکم عملاً، و أشدّکم لله خوفاً، و أحسنکم في ما أمر الله به و نهی عنه نظراً، و إن کان أقلّکم تطوّعاً.
ترجمه: ... کامل و تامّ ترین شما از جهت عمل، و آن کس که برای خداوند بیم و ترس بیشتری دارد، و آن کس که به امر و نهی خداوند توجّه و رعایت نیکوتر دارد، هر چند که چنین شخصی اعمال مستحبّی اش کم باشد.
پیشنهاد: ... کسی که کامل ترین خرد را دارد، در محضر خداوند بیش از دیگران خود را ناامن میداند و نیکوترین نظر را به امر و نهی خداوند میافکند، گرچه کمترین اعمال مستحبّی از آنِ او باشد.
نکته: بارها گفته شده که تبدیل ترکیبهای اسمیه به فعلیه، یکی از آسان ترین و در عین حال، مفیدترین راههایی است که عبارات عربی را در فارسی خوشخوان میکند.
پنجشنبه ۱۹ دي ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۴۷
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .